گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر آذر ۱۴۰۰
خبرگزاری هرانا – آنچه در پی میآید گزارش ماهانه و اجمالی از وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی آذر ماه ۱۴۰۰ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروههای مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمیتواند بازتاب بی نقص وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.
لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل بهصورت سالانه گزارش مفصلتر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر میکند.
خلاصه آنچه گذشت:
اخبار نقض حقوق بشر در آذر ماه ۱۴۰۰ با قریب به ۳۷ مورد اعدام، محکومیتهای متعدد، احضارها، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، تجمعات کارگران بخصوص در زمینه معوقات مزدی و موارد دیگری که در استانهای مختلف رخ داد، همراه بود. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنها به احراز رسیده است.
اعدام
آذر ماه با قریب به ۳۷ مورد اعدام همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است. بنا بر گزارش نهادهای بینالمللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد. از مهمترین رویداد ها در این باره میتوان به اجرای حکم اعدام آرمان عبدالعالی، کودک_مجرم، در زندان رجایی شهر کرج اشاره کرد. آرمان عبدالعالی روز سه شنبه ۲ آذرماه جهت اجرای حکم به یکی از سلولهای انفرادی این زندان منتقل شده و به خانواده او گفته شده بود که برای ملاقات آخر به زندان مراجعه کنند. اجرای این حکم علیرغم ابهامات جدی در پرونده و موج جهانی درخواست توقف آن صورت گرفته است.
همچنین، سحرگاه روز یکشنبه ۲۸ آذرماه، حکم اعدام حیدر قربانی، زندانی سیاسی در زندان سنندج به اجرا درآمد. آقای قربانی پیشتر توسط دادگاه انقلاب سنندج از بابت اتهام “بغی” به اعدام محکوم شده بود. اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی علیرغم مخالفتهای بینالمللی و درخواست کارشناسان سازمان ملل برای لغو فوری حکم اعدام او صورت گرفته است.
در ماه سپری شده، حکم اعدام سیاوش اردشیری و همسرش در زندان یاسوج، محمود محمودی، حامد موسوی، کورش مظاهری در زندان رجایی شهر کرج، عبدالستار شه بخش و خان محمد رحمت زهی، خالد شه بخش، سعید دهمرده و غلام براهویی و حیدر قلجایی در زندان کرمان، مریم خاکپور در زندان دستگرد اصفهان، مجید سرگلزایی در زندان زاهدان، ابراهیم نارویی در زندان مشهد، محمدرضا مزکوهی در زندان زنجان، معصومه زارعی در زندان آمل، هاشم امیری در زندان گرگان و علی نهتانی (نورزهی) در زندان قاین به اجرا درآمد.
افزون بر این، دو متهم در تهران و مرند از بابت اتهام قتل و یک متهم در زاهدان از بابت اتهام مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شدند.
همچنین، در یک روند پرابهام قضایی-اداری، مسئولان زندان به خانواده عباس دریس اعلام کردهاند او به اعدام محکوم شده است. عباس دریس، یکی از بازداشت شدگان اعتراضات آبان ۹۸ است که در زندان ماهشهر نگهداری میشود. آقای دریس در جریان این اعتراضات به همراه برادر خود محسن دریس به اتهاماتی از جمله محاربه، اخلال در نظم و مشارکت در قتل یکی از نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی موسوم به نوپو بازداشت شد.
همینطور، حکم اعدام یک زندانی که پیشتر از بابت اتهام “قتل” به ۲ بار اعدام محکوم شده بود در دیوان عالی کشور تایید شد.
بیش از ۷۵ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” میخوانند.
آزادی اندیشه و بیان
تجمعات اعتراضی کشاورزان اصفهانی و شهروندان حامی مطالبات آنان که از روز یکشنبه ۱۶ آبانماه آغاز شئه بود، روز جمعه ۵ آذرماه با حضور گسترده نیروهای انتظامی و امنیتی جهت پایان دادن به تجمع، به خشونت کشیده شد. به دنبال ورود نیروهای انتظامی و امنیتی که با ضرب و شتم و تیراندازی به سوی معترضین همراه بوده، دستکم ۲۱۴ نفر از جمله ۱۳ کودک بازداشت شدند. دستکم ۱۹ نفر از مجروحان اعتراضات تنها در بخشهای چشم پزشکی مراکز درمانی بستری هستند و منابع رسمی حال ۲ تن را نامساعد گزارش کرده اند.
همچنین، در پی استفاده گسترده نیروهای امنیتی و انتظامی از تفنگ ساچمهای برای سرکوب اعتراضات کشاورزان اصفهانی و شهروندان حامی مطالبات آنان و پخش تصاویری از چشمان آسیب دیده این معترضان، شماری از شهروندان در شبکههای اجتماعی به حمایت از آنان برخواستند. این شهروندان با انتشار تصاویری از خود در حالی که یک چشم خود را پوشاندهاند به خشونت نیروهای امنیتی در سرکوب معترضان و استفاده از سلاحهایی چون تفنگ ساچمهای که باعث آسیب جبران ناپذیر به چشم میشود، اعتراض کرده و با معترضان مجروح اعلام همبستگی کردند.
در اذر ماه، بسان گذشته بازداشت متهمان بصورت متعدد گزارش شد که از میان این گزارشات میتوان به بازداشت لیلا حسین زاده در شیراز، حسن قربانی در سنندج، کاروان محمدی آذر در ارومیه، حسین رزاق در آمل و هشت شهروند در شهرستان استهبان، استان خراسان شمالی و استان کرمان اشاره کرد.
گفتنی است، روز شنبه ۱۳ آذرماه، میثم کاظمی، شهروند اهل بهبهان پس از حضور در شعبه ۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب بهبهان بازداشت و به زندان این شهر منتقل شد. آقای کاظمی پیشتر جهت دفاع از اتهام انتسابی به این شعبه احضار شده بود.
همینطور، اصغر فیروزی، فعال سیاسی جهت تحمل دوران محکومیت خود به واحد اجرای احکام دادسرای مشهد احضار شد.
همچنین، روز دوشنبه ۱۵ آذر، مدیر مسئول پایگاه خبری بورس نیوز از بابت اتهام «نشر اکاذیب به قصد اضرار به غیر» توسط دادگاه مطبوعات مجرم شناخته شد.
در ماه سپری شده محکومیت های متعددی صورت گرفت که از این تعداد می توان به ابوالفضل رحیمیشاد به ۱۵ ماه حبس تعلیقی، جزای نقدی و ممنوعیت از حضور در شبکههای اجتماعی، اشکان آرمندهی به سه ماه و یک روز حبس تعزیری، محمد امامی، به ۱۶ ماه حبس تعلیقی و ۴۰ ضربه شلاق، لیلا حسین زاده به ۵ سال حبس تعزیری و دو سال منع فعالیت در فضای مجازی، رحیم ارجمندی به ۱۳ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ماه حبس تعلیقی ، کورش قاسمی به ۵ سال حبس تعزیری، اصغر امیرزادگان به یک سال حبس تعزیری و مسدود شدن صفحه اینستاگرام وی و عدم حق استفاده از فضای مجازی و پیام رسان های داخلی یا خارجی به مدت دوسال، وحید ابهری، به ۱ ماه حبس تعزیری و ۲ ماه حبس تعلیقی و پرداخت ۲۱ میلیون تومان جزای نقدی، علیرضا شریعتی به یک سال حبس تعزیری و محروم از عضویت در احزاب و دسته جات سیاسی و اجتماعی به مدت ۲ سال و امیر ستاری، به ۴۱ روز حبس تعزیری و ۵۰ روز حبس تعلیقی و پرداخت جزای نقدی اشاره کرد.
همینطور، حکم ۴۰ سال حبس در تبعید سید محمد حسینی شهروند اهل شهرستان نقده، توسط دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد ارجاع داده شد.
همچنین، پرونده فرزانه زیلابی، وکیل مدافع پرونده هفت تپه، به دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان ارجاع داده شد.
طبق قانون، قاضی نباید کسی را احضار یا جلب کند، مگر آن که دلایل کافی داشته باشد. اگرچه ممکن است کسی که در مظان اتهام قرار گرفته است، پس از پایان دادرسی، تبرئه شود، اما همین زدن برچسب اتهام به دیگری باید دلیل داشته باشد. قاضی در صورت سهلانگاری در این مورد، خود مشمول محکومیت انتظامی میشود. اما در این حیطه معیارهای مراجع قضایی ایران متناقض با موازین حقوق بشری است.
از این قرار، فرزانه انصاری فر به دادگاه انقلاب بندر ماهشهر، آرمان انصاری فر و میثم کاظمی به دادسرای عمومی و انقلاب بهبهان، مصطفی نیلی و مریم افرافراز به دادگاه انقلاب تهران، احمدرضا حائری به دادسرای جرائم رایانهای تهران، ایوب جوانپور به اداره اطلاعات سقز، محمد فاطمی، امین صالحی زاده، محمد نظریان تمبی و سجاد طیبی و علی آتون به دادگاه کیفری بهبهان احضار شدند.
در ضمن، فریبا اسدی، صلاح بهرامیان و محمد ابوالحسنی جهت اجرای حکم حبس احضار شدند.
گفتنی است، شیرکو تابناک، محمد حاجی رسولپور و جلال وفایی، زانا کسرایی و پویا نیک مرام جهت تحمل حبس بازداشت و به زندان منتقل شدند.
در ماهی که گذشت، مهتاب قلیزاده، ۲۵ تن از بازداشت شدگان اعتراضات تیرماه ۹۹ و مهدی محمودیان، مریم افرافراز، محمدرضا فقیهی، آرش کیخسروی و مصطفی نیلی در مراجع قضایی محاکمه شدند.
همچنین، بیژن نوباوه وطن نماینده مردم تهران در مجلس، تعداد ۳۰ فیلم دارای مجوز از کمیته شورای نمایش را “مسئله دار” عنوان کرد و تهدید کرد که در صورت اکران این فیلم ها، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس احضار خواهد شد.
از طرفی، کارگروه تعیین مصادیق و محتوای مجرمانه دستور حذف ترانه «وداع بعد از رفتن» مهدی یراحی، خواننده و آهنگساز ایرانی، را از وبسایتهای داخلی صادر کرد. این خواننده پیشتر در حمایت از جانباختگان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و مادران دادخواه این قطعه را در صفحه شخصی خود، منتشر کرده بود.
زندان
در ماهی که گذشت، یک زندانی در زندان قزلحصار کرج پس از اعزام به بیمارستان روانپزشکی رازی (امین آباد)، از طریق حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زد. این اقدام با مداخله سرباز همراه وی و پرسنل بیمارستان ناموفق ماند.
گقتنی است، نرگس محمدی، فعال مدنی، علیرغم گذشت بیش از یک ماه از زمان بازداشت کماکان در یکی از سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد. به گفته تقی رحمانی، همسر خانم محمدی، او حق انتخاب وکیل را ندارد. خانم محمدی که در تاریخ ۲۵ آبان ماه توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت شده بود در تاریخ ۱ آذرماه جهت تفهیم اتهام به دادسرای مقدس اعزام و مجددا به سلول انفرادی بازگردانده شد.
همینطور، لیلا حسین زاده، فعال صنفی دانشجویی و زندانی سیاسی سابق علیرغم گذشت بیش از دو هفته از زمان دستگیری کماکان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت به سر میبرد. این زندانی سیاسی سابق در جریان بازجوییها در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ و زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
همچنین، کیهان مکرم انبی، محمد نجفی و ارکان پالانی جاف به ترتیب به یکی از سلولهای انفرادی زندان ارومیه، زندان اراک و زندان رجایی شهر کرج منتقل شدند.
افزون بر این، پدرام عبهر، شهروند بهائی ساکن تهران، علیرغم گذشت بیش از یک ماه از زمان دستگیری، کماکان در بازداشتگاه یک نهاد امنیتی به سر میبرد.
به علاوه، آرش کیخسروی، مصطفی نیلی و مهدی محمودیان کمکان در زندان اوین و در بازداشت بسر میبرند.
گفتنی است، وحید افکاری و حبیب افکاری، زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل آباد شیراز نزدیک به ۱۵ ماه گذشته را در بند عبرت که از آن به عنوان بند دربسته نیز یاد میشود، نگهداری می شوند. وحید و حبیب افکاری کماکان از حق برقراری تماس تلفنی محروم هستند.
گفتنی است، سید شهاب حسینی، زندانی سنی مذهب دوران محکومیت ۱۵ ساله خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری میکند. خانواده این زندانی که پرونده مستند مبنی بر اختلال روانی در بیمارستان نفت دارد، بارها درخواست برای عدم توانایی تحمل حبس را به دادستان و مراجع ذی ربط مطرح کردهاند، با این حال نه تنها به درخواست این خانواده پاسخی صریح و روشن داده نشده، بلکه این زندانی به عناوین مختلف بارها توسط مسئولان زندان به نامهای محرمی مسئول بند اطلاعات، شهبازی دفتردار رئیس زندان، محسن منصوری افسر شب و احسان دوست پاسیار بند مورد ضرب و شتم قرار گرفته که موجب وخامت حال و در یک مورد شکستگی لگن وی شده است.»
در ضمن، روز پنجشنبه ۱۸ آذرماه، آتنا دائمی کنشگر مدنی در پی صدور یک نامه مبنی بر انتقال فوری از زندان لاکان رشت خارج و به دادسرای اوین منتقل شد، اما پس از ساعتها بلاتکلیفی مجددا به این زندان بازگردانده شد. با این وجود، مسئولان زندان لاکان رشت از پس دادن وسایل خانم دائمی به او امتناع کرده و گفتهاند که باید به زندان دیگری منتقل شود.
گفتنی است، هیراد پیربداقی، فعال کارگری علیرغم گذشت بیش از یک ماه از زمان بازداشت کماکان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین در کنار زندانیان متهم به جرائم عمومی نگهداری میشود. این فعال کارگری، طی روزهای اخیر توسط یکی از زندانیان متهم به جرائم خشن در این بازداشتگاه تهدید به قتل شده است.
به علاوه، حجت اله رافعی زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ از شهریورماه امسال از حق برقراری تماس تلفنی محروم است. این امر با دستور الیاسی، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی و امنیتی صورت گرفته است.
در ضمن، بند زنان زندان ارومیه واقع در مجموعه این زندان در جاده کلانتری ارومیه و در ۱۵ کیلومتری مرکز این شهر است. نزدیک ۳۰۰ الی ۳۵۰ زندانی با جرائم گوناگون در این بند نگهداری میشوند. اقلام فروشگاه زندان حتی لوازم بهداشتی به صورت بسیار محدود و با چند برابر قیمت اصلی در فروشگاه زندان عرضه میشود. کیفیت و کمیت غذای زندان بسیار پایین است و بارها در غذای زندان توسط ساکنین این بند برخی موجودات دیده شده است. همچنین آب نامناسب زندان موجب بروز بیماریهای کلیوی در میان زندانیان میشود.
همینطور، میلاد ارسنجانی، روز شنبه ۶ آذرماه از قرنطینه زندان تهران بزرگ به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین و روز دوشنبه ۸ آذرماه به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
گفتنی است، حسین تاج، وکیل دادگستری، ضمن اشاره به تداوم بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی دانشجویان بازداشتی دانشگاه صنعتی شریف، در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین، نگهداری این دانشجویان در بند امنیتی را غیر قانونی دانست. به گفته آقای تاج، به دلیل ایرادات زیاد در پرونده این دانشجویان، قاضی دادگاه انقلاب پرونده را جهت رفع نقص به دادسرا عودت داده و پس از پاسخ دادسرا، پرونده هنوز به دادگاه انقلاب واصل نشده است. این دانشجویان از تاریخ ۲۲ فروردین ۹۹ در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین به سر میبرند.
برخی زندانیان در دوران بازداشت و یا حبس خود در کنار مشکلات هر روزه زندان به ناچار برای شنیده شدن دادخواهیشان دست به اعتصاب غذا میزنند.
در آذر ماه، بابک آقازاده در زندان مراغه، چهل و هفت تن از زندانیان بند سیاسی در زندان ارومیه و ارکان پالانی جاف، در زندان رجایی شهر کرج در اعتصاب غذا به سر بردند.
حق درمان و رسیدگی پزشکی همواره از مهمترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار میرود.
از این قرار، بهنام موسیوند، آرشام رضایی و ابوالحسن منتظر در زندان رجایی شهر کرج، رحیم عفراوی، در زندان شیبان اهواز، بابک آقازاده در زندان مراغه، شکیلا منفرد در زندان قرچک ورامین، عباس واحدیان شاهرودی در بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد، علی محمدی مقدم در زندان ارومیه، لیلا حسین زاده در زندان اوین و وحید افکاری و حبیب افکاری در زندان عادل آباد شیراز از دریافت خدمات درمانی محروم بودند.
با وجود خطرهای موجود، محرومیت زندانیان عقیدتی و سیاسی از اعزام به مرخصی به وفور گزارش شده است که از مهمترین آنها میتوان به رحیم عفراوی، در زندان شیبان اهواز، شکیلا منفرد در زندان قرچک ورامین، کسری نوری، در زندان عادل آباد شیراز و علی محمدی مقدم در زندان ارومیه اشاره کرد.
اقلیت های ملی و مذهبی
اتنیک ها در آذر ماه نیز زیر فشار فزاینده بازداشتها و احضارها بودند.
در این ماه، حجت عصمت زاده در نقده، چینی شریفی بوکانی در بوکان، فرهنگ عیوضی، کژال نصری و سعدی منبری و سیامک آرنگ در سنندج، زانکو مسعودی، محمد فدوی و رحمتالله صالحیان یازی بلاغی در سقز و فاروق نیکپی و محمد نیکپی در مریوان بازداشت شدند.
همینطور، میلاد بدخش، حجت عصمت زاده و میثم جولانی به ترتیب به اداره اطلاعات مریوان، نقده و اردبیل احضار شدند.
لازم به ذکر است، پرویز سیابی، حسین بالاخانی، عسگر اکبرزاده، مجتبی پروین، مهدی هوشمند، سجاد جولانی، حامد حیدری، مرتضی پروین، محمد جولانی، بهمن خیرجو، مصطفی پروین و سبحان بخشی به ۳ ماه حبس تعلیقی و ۷۶ ضربه شلاق تعلیقی، روزبه پیری به ۶ سال حبس تعزیری، بابک کیومرثی به ۲ سال حبس تعزیری و سعید سلطانی به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
گفتنی است، قاسم عزیزیان جهت اجرای حکم حبس بازداشت و به زندان منتقل شد.
همچنین، بر اساس بخشنامهای که وزارت ارشاد به پلیس اماکن ابلاغ کرده است، استفاده از نام های غیر فارسی برای واحدهای صنفی فقط در همان محل یا استان “بلا مانع” است و نام انتخابی باید حتماً فارسی باشد.
همینطور، روز جمعه ۲۶ آذر ماه نماینده علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در استان گلستان در اقدامی غیرمعمول محمدحسین گرگیج، امام جمعه اهل سنت آزادشهر را عزل کرد. این اقدام بیسابقه از دخالت نمایندگان علی خامنهای در عزل و نصب امامان جمعه اهل سنت ایران، موجب اعتراض شهروندان سنی مذهب آزاد شهر شده است.
اعمال فشار و تهدید اقلیتهای مذهبی در این ماه نیز ادامه داشت.
در ماهی که سپری شد، میترا بندی امیرآبادی و هیوا یزدان مهدی آبادی، شهروندان بهائی ساکن یزد، روز دوشنبه ۲۲ آذرماه توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان این شهر منتقل شدند.
همینطور، شیوا خلیلی، شهروند بهائی ساکن بابل توسط دادگاه انقلاب این شهر به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. بر اساس حکم صادره تلفن همراه این شهروند نیز به عنوان “آلت جرم” ضبط شده است.
در ضمن، درخواست اعاده دادرسی پرونده ۹ نوکیش مسیحی به نام های بهنام اخلاقی، بابک حسینزاده، عبدالرضا علی حق نژاد، شهروز اسلام دوست، مهدی خطیبی، خلیل دهقان پور، حسین کدیور، کمال نعمانیان و محمد وفادار در دیوان عالی کشور پذیرفته و پرونده آنها جهت رسیدگی مجددا به شعبه هم عرض ارسال شد. در رای بی سابقه دیوان عالی کشور، آمده است که تبلیغ مسیحیت و تشکیل کلیسای خانگی جرم و تبانی برای برهم زدن امنیت نیست.
همچنین، شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب دزفول قرار منع تعقیب علیرضا روشنائی زاده، حجت لطفی، محسن سعادتی زاده، مسعود نوعی، علیرضا ورک شا، محمد کائدگپ، محمدعلی ترابی و اسماعیل نریمان پور هشت نوکیش مسیحی اهل دزفول را صادر کرد.
گفتنی است، همزمان با آغاز موج دیگری از فشارهای امنیتی و قضایی بر شهروندان بهائی در شهرهای مختلف کشور، کارگاه سه روزه طراحی پوستر در راستای نفرت پراکنی علیه پیروان آیین بهائی در شیراز برگزار شده است. در این کارگاه که توسط دبیرخانه جشنواره تجسمی موسوم به “مقدس نما” و دبیرخانه پوستر انقلاب و مجمع طراحان انقلاب اسلامی موسوم به “بیت” برگزار شده از طریق طراحی پوستر و در قالب یک تریبون یک طرفه از طریق کارهای گرافیکی، عقاید و باورهای مذهبی اعضای این جامعه دستمایه هجمه شده است. این برنامه که مصداق عینی نفرت پراکنی علیه پیروان یک آیین محسوب می شود اقدام دیگری از سوی حکومت ایران است که در چهار دهه گذشته بصورت روزمره و سیستماتیک حق شهروندی و انسانی پیروان این آیین را نقض کرده است.
حقوق کودک
برای برخی از نوجوانان، هنگامی که رشد و بلوغ طبیعی آنها با وقایع ناراحت کننده ای همراه شود، ممکن است برای آنها بسیار سخت و تحمل ناپذیر باشد. احساسات بسیار قوی همراه با ترس، استرس، سردرگمی، عدم اطمینان، فشار برای موفقیت و همچنین بدست آوردن توانایی فکر کردن در مورد اتفاقات به روش جدید برتوانایی حل مسئله و نحوه تصمیم گیری نوجوانان تاثیر می گذارد، و گاهی این فشارها ذهن خام و بی تجربه ی کودک را به سمت خودکشی برای رهایی از موقعیت مذکور سوق می دهد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشیهای سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.
در ماهی که گذشت، روز چهارشنبه ۱۷ آذر، در پی تصادف سرویس دانشآموزان دختر در بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه، دو دانشآموز جان خود را از دست دادند و شماری مصدوم شدند.
همچنین، روز شنبه ۶ آذر، نشت گاز مونوکسید کربن از سیستم گرمایشی نا ایمن در مدرسه ای واقع در کاشان، منجر به مسمومیت ۲۸ دانش آموز و ۵ تن از والدین آنها شد.
گفتنی است، یک پسر نوجوان در ارومیه، از طریق مصرف دارو اقدام به خودکشی کرد.
در ضمن، روز سه شنبه ۲ آذرماه، یک دختر ۱۷ ساله در آبادان با پریدن از روی پل قصد خودکشی داشت، که مامورین کلانتری مانع اقدام وی شدند.
به علاوه، روز چهارشنبه ۱۰ آذرماه، شهرام منگور ۱۶ ساله در شهرستان اشنویه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به یکی از بازداشتگاه های امنیتی در ارومیه منتقل شد.
همینطور، کیهان تدبیری نوجوان ۱۵ ساله اهل مریوان، توسط اداره اطلاعات این شهرستان احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
لازم به ذکر است، پنج مرد در کرج که متهم هستند با همکاری یکدیگر نوجوانان و جوانان را مورد سرقت و آزار جنسی قرار دادهاند، بازداشت شدند. یکی از قربانیان، یک هفته پس از مورد آزار قرارگرفتن در پی شدت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده است.
از طرفی، سه مرد در تهران به اتهام تجاوز و آدمربایی یک نوجوان ۱۶ ساله، توسط ماموران نیروی انتظامی بازداشت شدند.
زنان
در ماهی که گذشت، یک زن جوان به نام سحر مرادی (رضایی)، ٣٣ ساله از توابع سنندج، یک زن در رشت و یک زن جوان در بابلسر با انگیزه ناموسی به قتل رسیدند.
همینطور، شامگاه شنبه ۶ آذرماه، یک زن در شهرستان تکاب توسط همسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بر اثر شدت جراحتهای وارده، جان خود را از دست داد. این فرد همچنین سه فرزند خود را نیز به شدت کتک زده است.
در ضمن، روز جمعه ۱۲ آذرماه، یک زن به نام کبار صحت، در شهرستان ارومیه، اقدام به خودسوزی کرد و به زندگی خود پایان داد.
همچنین، پنج مرد در تهران و یک مرد در مشهد به اتهام تجاوز بازداشت شدند.
در ضمن، زن جوانی به نام ژاله صحراپیما ۲۰ ساله که روز جمعه ۲۸ آبانماه به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به خودسوزی کرده و به مراکز درمانی منتقل شده بود، روز پنجشنبه ۴ آذرماه براثر شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.
از طرفی، روز دوشنبه ۱ آذر، مردی در تهران همسر و فرزند ۱۲ ساله خود را مورد اسیدپاشی قرار داد. این زن جوان و پسرش از ناحیه دست و صورت و پا دچار سوختگی شدید شده اند.
یک مرد در تهران که متهم به اسیدپاشی بر روی همسر سابقش است توسط پلیس بازداشت شد.
همینطور، رئیس پلیس تهران از بازداشت خواهر و برادری خبر داد که در خانه خود سه دختر را حبس کرده و مورد سو استفاده جنسی قرار داده اند. یکی از این دختران با ضربات پیچ گوشتی به قتل رسیده است. در ویدیویی که از این واقعه منتشر شده آثار جراحت بر روی بدن دو دختر که یکی از آنها به مدت سه سال در آن خانه محبوس بوده، دیده می شود.
کارگران و اصناف
در ماهی که سپری شد ۱۰۳ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط و شرایط کار در اقصی نقاط کشور دچار حادثه شدند. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده که رتبه بسیار پایینی است.
در آذر ماه، عدم رعایت ایمنی کار ۶۱ کارگر را مصدوم و ۴۲ تن دیگر را به کام مرگ کشاند.
از اخبار مرتبط در این حوزه می توان به مرگ دو کارگر در ماهشهر و اصفهان، مرگ و مصدومیت ۱۰ کارگر در دیشموک، کوهرنگ، منوجان و میانه، مرگ یک کارگر در مترو تهران، مرگ و مصدومیت دو کارگر در تهران و نور و مرگ یک پرستار در شیراز، مرگ و مصدومیت سه کارگر در قم و بندرلنگه، مرگ و مصدومیت ۵ کارگر در اصفهان، قزوین و زابل، مرگ دلخراش کارگر کرمانی در دستگاه زباله سوز بیمارستانی در کرمان، مرگ و مصدومیت چهار کارگر در کاشان، کرمان و بابلسر، مرگ دو کارگر در شیراز، مرگ دو کارگر در خمین و میمه و مرگ و مصدومیت ۸ کارگر در قروه و زهک اشاره کرد.
همینطور، روز چهارشنبه ۱۰ آذر، ستار رضایی، شهروند ساکن نجفآباد اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
در ضمن، علیرضا ثقفی، فعال کارگری جهت تحمل دوران محکومیت خود به واحد اجرای احکام دادسرای کرج احضار شد.
گفتنی است، عضو انجمن صنفی کارفرمایان و تولیدکنندگان ماکارونی از توقف فعالیت کارخانه ماکارونی «انسی» و بلاتکلیفی حدود ۴۰۰ کارگر این کارخانه خبر داد.
همینطور، ۱۰ نفر از کارگران کارخانه سیمان جوین در استان خراسان رضوی به دلیل پیگیری مطالبات خود توسط کارفرما تعلیق شدهاند که ۲ تن از این افراد جزو نمایندگان کارگری هستند.
از طرفی، تعدادی از کارگران شرکت ایران مایه تبریز از محل کار خود اخراج شدند.
به علاوه، پروین محمدی، فعال کارگری جهت اجرای حکم ۱ سال حبس به واحد اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه سی و سه تهران احضار شد.
در ضمن، کارگران شرکتهای پیمانکاری مجتمع مس سونگون ورزقان و کارگران پتروشیمی مکران چابهار دست به اعتصاب زدند.
اگر چه که کارگر و کار انجام شده توسط او، دارای منزلت و جایگاه بسیار بالایست، ولی متاسفانه این جایگاه مورد توجه مسئولین، کارگزاران و کارفرمایان قرار نمی گیرد و در بسیاری از مواقع، این قشر ضعیف جامعه موفق به اخذ معوقات مزدی و رسیدن به مطالبات حداقلی خود نمی شوند، و یا بدون دلایل موجه از کار اخراج و یا تعدیل میشوند. به همین خاطر در بسیاری از موارد برای تحقق خواسته های خود ایجاد تجمعات اعتراضی را برمی گزینند.
در آذر ماه، دستکم۳۱۰ تجمع اعتراضی برگزار شد که از مهمترین آنها میتوان به تجمع اعتراضی کارگران کارخانه روغن نباتی نینا، کشاورزان اصفهان، باوی و آباده، کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، کارگران معدن طلای آق دره، کارگران کارخانه روغن خوراکی در سیرجان، کارگران شرکت ایرانخودرو در تبریز، کارکنان رسمی پتروشیمی فجر، کارگران بازنشسته مجتمع هفت تپه، کارگران خدمات شهری کیش، کارگران معدن مس سونگون ورزقان، کارکنان پتروشیمی فارابی در خوزستان و کارگران شرکتی صنعت برق کشور اشاره کرد.
افزون بر این، پرستاران و کارکنان وزارت بهداشت کشور، بازنشستگان شرکت هواپیمایی هما، بازنشستگان صنعت فولاد استانهای تهران، اصفهان و اهواز و خوزستان، کارکنان شاغل در دفاتر سهام عدالت در تهران، نیروهای توزیع برق کشور و بازنشستگان تامین اجتماعی گیلان دست به تجمع اعتراضی زدند.
در این ماه معوقات مزدی متعدد بسان گذشته در جریان بود. از جمله اخبار در این حیطه میتوان به معوقات آتشنشانی زاهدان، کارگران کارخانه عظیم خودرو، کارگران کارخانه رنگ ورزین پارس پامچال قزوین، شهرداری رودبار، سیسخت، لوشان و نیشابور و الوند، بازنشستگان مخابرات راه دور شیراز، کارکنان شرکتی مخابرات، کارمندان اداره آب و فاضلاب شهرستان ریگان، کارگران خط ۵ مترو تهران، کارگران مجتمع تجاری کنزالمال و کارگران ابنیه فنی تراورس اشاره کرد.
همینطور، بازنشستگان آذربایجان غربی، از عدم پرداخت پاداش پایان خدمت خود و تعداد زیادی از رانندگان تاکسی شهر تهران که از سال ۹۳ تاکنون واردِ سازمان تاکسیرانی شهرداری این شهر شدهاند، از عدم رفع مشکلات بیمهای خود خبر دادند.
همچنین، به دنبال فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، معلمان و فرهنگیان شاغل در مدارس سراسر کشور در روز شنبه و یکشنبه ۲۰ و ۲۱ آذر، در مدارس بیش از صد شهر، در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان، دست به اعتصاب زده و از حضور در کلاس درس و ادامه روند تدریس، امتناع کردند.
در ضمن، روز دوشنبه ۲۲ آذرماه، به دنبال فراخوان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته در ۱۴۰ شهر کشور در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان دست به تجمعات اعتراضی زدند.
همینطور، دادستان شهرستان بشرویه از پلمب یک کمپ گردشگری به دلیل آنچه که وی “کشف حجاب و استفاده از آلات لهو و لعب در حال رقص مختلط” توسط یک تور گردشگری عنوان کرد، خبر داد.
گفتنی است، آمانج امینی، فعال صنفی معلمان ساکن سقز، روز شنبه ۲۰ آذرماه، به اداره اطلاعات این شهر احضار و پس از ساعاتی بازداشت و بازجویی، آزاد شد.
به علاوه، رسول بداقی، بازرس کانون صنفی معلمان و عضو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، روز شنبه ۲۰ آذرماه، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شد و روز سهشنبه ۳۰ آذر، با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.
همچنین، لطیف روزی خواه، معلم بازنشسته و فعال صنفی معلمان ساکن جلفا، توسط دادگاه انقلاب این شهرستان به هفت ماه حبس تعزیری محکوم شد.
همینطور، روز شنبه ۱۳ آذرماه، شرکت مخابرات خوزستان با وجود ارائه حکم بازگشت به کار از ورود نیروهای مخابرات رامشیر، باغملک و ماهشهر به این شرکت ممانعت کرد.
به علاوه، مدیرعامل کارخانه آرد ستاره غرب شهرستان ایوان به دلیل عدم حمایت دستگاهها و فرسایشی بودن بروکراسی اداری در اعاده حق و حقوق خود و کارگران، اقدام به خودکشی کرده و در بیمارستان بستری شد.
بهداشت و محیط زیست
در این ماه، در روز اول آذرماه، شهر تهران ، با شاخص کیفی هوای ۱۵۶ در رتبه ۱۰ شهر آلوده جهان قرار گرفت. حدود دو هفته هوای تهران در بیشتر مناطق در محدوده ناسالم و ناسالم برای گروههای حساس قرار داشت و شدت میزان آلودگی هوا به حدی بالا بود که غبار و آلودگی در شبها نیز قابل مشاهده بود.
از سویی دیگر، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان کارون از بازداشت عاملان مصدومیت یک محیط بان در این شهرستان خبر داد.
از طرفی، روز جمعه ۱۲ آذرماه، یک محیطبان و یک همیار محیط زیست در شهرستان خواف واقع در استان خراسان رضوی، در جریان عملیات تعقیب و گریز شکارچیان غیرمجاز در منطقه حفاظت شده سیرخون این شهرستان به شدت زخمی شدند. گفته میشود به دلیل شدت ضربه وارده به سر، وضعیت همیار محیط زیست وخیم و در بخش آی.سی.یو بیمارستان شهرستان تربت حیدریه بستری شده است.
همچنین، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شوشتر از محکومیت یک صیاد غیرمجاز به رهاسازی بچه ماهی در رودخانههای این شهرستان خبر داد.
همینطور، روز پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۰، یک همیار محیط زیست “عبدالاحدسربوزی” که حین انجام همکاری با محیطبانان دچار حادثه شده بود، بر اثر جراحات وارده جان باخت.
در ضمن، روز شنبه ۲۰ آذرماه، علیرضا علوانی شهروند اهل یاسوج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
گفتنی است، یک متهم محیط زیستی در شهرستان آبدانان استان ایلام با حکم قاضی دادگستری این شهرستان به مجازات جایگزین حبس محکوم شد. بر اساس حکم صادره متهم به ساخت دو مورد آبشخور برای حیات وحش با هماهنگی و نظارت اداره حفاظت محیط زیست شهرستان، پاکسازی مناطق حفاظت شده آبدانان از زباله و ایجاد صفحهای محیط زیستی در شبکههای اجتماعی، به عنوان جایگزین یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
همچنین، یک شکارچی غیرمجاز در بوشهر توسط شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری دشتستان به همکاری با اداره حفاظت محیط زیست شهرستان دشتستان در جهت جلوگیری از شکار به مدت شش ماه و همچنین تهیه ۲۵ جلد کتاب، جمعا به مبلغ پانصد هزار تومان، در جهت تجهیز کتابخانه عمومی شهرستان دشتستان، بدل از ۶ ماه حبس محکوم شد.
حق بر محیط زیست و مبانی فلسفی آن، از قواعد حقوق بشر و حقوق طبیعی نشأت گرفته شده است. ابتدایی ترین حق طبیعی انسان در این کره خاکی، «حق حیات» است. اما طی دهه های اخیر به دلیل استفاده بی رویه از منابع طبیعی، عدم نظارت و توجه به مباحث زیست محیطی و الگوهای صحیح، محیط زیست طبیعی به شدت مورد صدمه واقع شده است. هرانا در این حوزه گزارشاتی از هفته اول، دوم، سوم و چهارم با هدف آگاهی سازی گردآوری کرده است.
خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان
کولبری، شغلی کاذب و مشقت بار است که مردم مناطق مرزی در پی فقدان فرصت های شغلی به آن روی می آورند و سالانه ده ها تن در مواجهه با خطرات طبیعی و یا در پی شلیک نیروهای مرزبانی کشته و یا زخمی می شوند.
از این قرار، در ماهی که سپری شد، پوریا و فریاد ویسی، سعدی رحیمی و میلاد احمدی و احسان حبیبی در نوسود، نیهاد محمدپور در مناطق مرزی ارومیه، فریدون محمدی و عادل علیپور و یاسین امینپور در ارتفاعات مرزی بانه در پی شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند.
همچنین، روز جمعه ۱۲ آذرماه، در پی شلیک مستقیم نیروهای نظامی در مناطق مرزی قصرشیرین، یک شهروند به نام حبیب رستمی جان خود را از دست داد.
همینطور، دو کولبر به نام های فایق حمیدی و قباد ( نام خانوادگی نامشخص) بر اثر سقوط از ارتفاعات مرزی منطقه نوسود جان خود را از دست دادند.
از طرفی، روز سه شنبه ۲ آذرماه، سامان دشتی سرباز ناجا در تهران با شلیک گلوله اقدام به خودکشی کرده و جان خود را از دست داد.
از سویی دیگر، روز سهشنبه ۱۶ آذرماه، یک شهروند در شهرستان اشنویه، به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی، اقدام به خودسوزی کرد.
با وجود گذشت ۳۲ سال از جنگ ۸ ساله بین ایران و عراق، هنوز مین های به جا مانده از آن دوران، در مناطق مرزی غرب، جنوب غرب و شمال غرب ایران شامل استانهای آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان، جان شهروندان را تهدید می کنند.
از این قرار، یک کارگر بازارچه مرزی قصرشیرین و یکی از عشایر شهرستان دهلران بر اثر انفجار مین برجای مانده از جنگ ایران و عراق، دچار مصدومیت شدند.
در ضمن، دو متهم در تهران توسط دادگاه کیفری یک این استان به تحمل ۱۰۰ و ۹۰ ضربه شلاق محکوم شدند.
از طرفی، ماموران نیروی انتظامی روستای آبشیرین گچساران با لباس فرم و همینطور لباس شخصی، با چند نفر از عشایر منطقه درگیر و منجر به مجروح شدن یک زن از ناحیه صورت شده اند.
۱– گزارشاتی که توجهات زیادی به خود جلب کرد
در این بخش سعی شده به گزارشهایی از نقض حقوق بشر در آذر ماه که با حساسیت و توجه بیشتری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی است که این توجه بیشتر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارشها به لحاظ حجم نقض حقوق بشر در ایران نیست.
از مهمترین اخبار که در این ماه بازتاب بسیار گستردهای در کشور داشت می توان به تداوم بازداشت نرگس محمدی در بند ۲۰۹ زندان اوین، اجرای حکم اعدام آرمان عبدالعالی، کودک_مجرم، در زندان رجایی شهر کرج و حیدر قربانی، زندانی سیاسی در زندان سنندج، تجمع خونین کشاورزان اصفهانی و شهروندان حامی مطالبات آنان و بازداشت دستکم ۲۱۴ نفر از جمله ۱۳ کودک و مجروح شدن دستکم ۱۹ نفر، اعتصاب معلمان و فرهنگیان شاغل در مدارس سراسر کشور در روز شنبه و یکشنبه ۲۰ و ۲۱ آذر و تجمع معلمان در روز دوشنبه ۲۲ آذر در۱۴۰ شهر، تداوم محرومیت برادران افکاری در زندان عادل آباد شیراز، بازداشت لیلا حسین زاده در شیراز و عدم رسیدگی پزشکی به وی در زندان اوین، مرگ یک زندانی در زندان ایلام به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و عدم شفافیت قوه قضائیه در خصوص محل نگهداری آتنا دائمی اشاره کرد.
۲– گزارشاتی که علیرغم اهمیت با بیتوجهی روبرو شدند
در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارشهای حقوق بشری، اساساً با کم توجهی و بعضاً بیتوجهی رسانهها و افراد فعال در شبکههای اجتماعی که به هر ترتیب تشکیلدهندهی قسمتی از افکار عمومی هستند روبهرو شدند. گفتنی است این نوع کمتوجهیهای بعضاً غیر تعمدی یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم میآورد.
از مهمترین خبرها که در این ماه با بی توجهی رسانه ها و مردم روبرو شدند، میتوان اسیدپاشی یک مرد به همسر و فرزندش در تهران، خودکشی یک سرباز نیروی انتظامی در تهران، اقدام به خودکشی یک زندانی پس از اعزام به بیمارستان روانپزشکی، مسمومیت ۲۸ دانش آموز و ۵ تن از والدین بر اثر استنشاق گاز مونوکسید کربن در مدرسه ای واقع در کاشان، مرگ و مصدومیت تعدادی کودک در پی تصادف سرویس دانش آموزان در کرمانشاه اشاره کرد.
کم آبی، بحران اقتصادی یا مولفه اثر گذار سیاسی در آینده ایران؟/ دلبر توکلی
ماهنامه خط صلح – از زمان مشروطه تا کنون، گروه های مبارزاتی مختلفی برای ایجاد دموکراسی، آزادی بیان و مواردی از این دست، در ایران شکل گرفت و در دوره های مختلف تاریخی، افرادی دستگیر، کشته و سرکوب شدند. اما سابقه نداشت، نیروهای امنیتی، برای مقابله با تجمع کنندگانی که به دلیل کم آبی دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شوند و دست به خشونت بزنند. بر خلاف آن که مشکل کم آبی، کم و بیش در برخی از نقاط ایران داستانی همیشگی بود، برای اولین بار، در نخستین روزهای تیرماه سال جاری، شاهد درگیری نیروهای امنیتی و حکومت با مردم جنوب کشور بودیم و یکی از شعارهای مردم این بود: «مسئولین بی شعور آب شور، آب شور».
بحران آب در جنوب کشور به جایی رسید که، در روز چهارشنبه ۶ تیرماه، یک جوان آبادانی در اعتراض به وضعیت نامناسب آب، قصد خودسوزی در مقابل اداره آبفای این شهرستان را داشت. او با ورود به ساختمان اداره آبفا با ریختن بنزین روی خودش اقدام به خودسوزی کرد که ماموران با استفاده از پتو مانع آتش افروزی این جوان شدند. اعتراضات در ایران به وضعیت آب اعم از کم آبی و شوری آب، ابعاد گسترده تری یافته و این روزها در شهرهای جنوب کشور میادین شهرها صحنه تجمعات مردمی است و به این ترتیب، بحران آبِ ایران، در سرخط خبرهای رسانه های بزرگ دنیا و محافل سیاسی در داخل و خارج از کشور قرار گرفت.
در حالی که بحران آب، روز به روز وسعت بیش تری می گیرد و مانند ویروسی غیر قابل کنترل به سایر استان های کشور، سرایت کرده است، برخی از کارشناسان حوزه آب، معتقدند که مشکل اصلی به نبود مدیریت صحیح و کارآمد در حوزه آب، ایران را به سوی بحران خشکسالی برده است. برخی نیز معتقدند، این مدیران ناکار آمد همه منابع آبی را برای اشخاص و شرکت های وابسته و نزدیک به خود، مزارع پسته و سدها در تملک گرفته اند و اکنون تغییرات آب و هوایی و خشکسالی اوضاع را بدتر کرده و کشاورزان را مجبور می کند از زمین هایشان رانده شوند.
شایعه انتقال آب از ایران به کشورهای همسایه
ناصر کرمی استاد دانشگاه برگن نروژ، معتقد است، بحران آبِ ایران می تواند پشتوانه تحولات سیاسی آینده ایران باشد. او به خط صلح گفت: «بحران آب در وهله اول یک بحران اقتصادی است، چرا که ما داریم در مورد یک کالا صحبت می کنیم که جزو کالاهای اساسی معیشتی مردم است و اگر نیاز روزانه مردم تامین نشود، این بحران می تواند به یک بحران اثر گذار سیاسی تبدیل شود».
کرمی در ادامه اشاره دارد به این که در مواردی مانند: مسائل حقوق بشر یا برابری جنسیتی، اگر خواسته مردم برآورده نشود، برای حکومت (به نوعی) جای تعدیل وجود دارد، اما آب جزو کالاهای اساسی است؛ مردم هر روز که از خوب بیدار می شوند برای ادامه حیات به آن نیاز دارند. بنابراین اگر نیاز روزانه مردم برآورده نشود، همه مردم در اقصی نقاط کشور از هر قشری، در صدد مطالبه این کالای اساسی بر می آیند و خود به خود، تبدیل به یک جنبش فراگیر مردمی می شود.
از سوی دیگر این استاد دانشگاه، با این موضوع که دلیل اصلی اوج گرفتن بحران آب در ایران، صدور آن از ایران به کویت و عراق است مخالفت کرده و گفت: «تا جایی که به خاطر می آورم سابقه طرح انتقال آب از ایران به کویت به اوایل دهه هشتاد برمی گردد. به خاطر دارم خبرنگار روزنامه شرق به خاطر انتخاب تیتر نامناسب و اروتیک برای این خبر مواخذه شده بود (تیتر مضمونی داشت به این شکل که کویتی ها از این پس آب ما را می خورند). به هر حال قرار بود بعد از آن که سد کرخه آبگیری شد با افزون بر چهارصد کیلومتر لوله گذاری آب از محل این سد به کویت منتقل شود. همان زمان در پاسخ به اعتراض طرفداران محیط زیست وزارت نیرو این طور استدلال کرد که حجم آبی که از پشت سد تبخیر می شود ده ها برابر بیش تر از آبی است که به کویت منتقل خواهد شد و از نظر اقتصادی این معامله ای کاملاً به سود ایران است. اما نکته این است که به دلیل محاسبات غلط فنی (در تعیین میزان آب ورودی به مخزن سد دو مولفه تغییر اقلیم و افزایش برداشت در بالادست را اصلاً حساب نکرده بودند)، سد کرخه هرگز آن قدر آب نداشت که تصور می رفت داشته باشد. پس احتمالاً آن طرح خود به خود منتفی شده است. هم چنان که هرگز هم خبری از اجرای طرح عظیم لوله گذاری چهارصد کیلومتری منتشر نشد. بعید است از کارون هم آبی قابل انتقال به کویت باشد. خود این شایعه به نظر من تقلیل موضوع است؛ کوچک کردن مسئله بزرگی به نام توسعه ناپایدار در سراسر کشور. بحران آب و خشکیدگی دلایلی پیچیده تر از طرح غلط یک مدیر برای فروش آب به کشور همسایه دارد».
کرمی هم چنین تاکید دارد بر این که، ایران مستمر و سیستماتیک آب شیرین به عراق منتقل نمی کند؛ هرچند که ممکن است مثلاً ایران در مواردی با تانکر، آب به عراق فرستاده یا در قالب کمک اهدایی بطری آب آشامیدنی به عراق ارسال کرده باشد. اما بعید است بین ایران و عراق، لوله کشی انتقال آب شیرین وجود داشته باشد.
ادعای تغییر اقلیم در ایران ساختگی است
ناصر کرمی در خصوص این که چندی پیش، رئیس سازمان پدافند غیر عامل، مدعی شد تغییر اقلیم در ایران کار دشمنان است، گفت: «جالب است بدانید به شکلی دیگر (این ادعا که نشانه ای از روند طبیعی تغییر اقلیم در ایران وجود ندارد) پیش از این، توسط گروهی که طرف قرارداد دولت بوده اند و رزومه علمی خیلی پرباری هم دارند، ابراز شده است. آن گروه در سمیناری در آمریکا و چند سمینار دیگر در ایران با هم بوده اند و ظاهراً مجری یک پروژه مشترک. در میانشان استاد دانشگاه ارواین کالیفرنیا و چند شخصیت برجسته علمی دیگر هم دیده می شود. نمی شود گفت این گروه هیچ کدام اصلاً مبانی اقلیم شناسی را نمی شناسند. یعنی رزومه علمی سنگین آن ها در این باره، آدم را مشکوک می کند. افراد دانشگاهی مدعی مدیریت آب و محیط زیست که کاملاً منکر وقوع تغییر اقلیم در ایران شدند. اگر هم اقلیم را نشناسند به اقتضای شغل شان باید یکبار در زندگی، یک ساعت کلیدواژه های تغییر اقلیم و خاورمیانه را گوگل کرده باشند».
کرمی، در پاسخ این پرسش که چرا این اساتید دانشگاه، تغییر اقلیم در ایران را انکار کرده اند، گفت: «من به نتیجه ای نرسیده ام. فقط می دانم که با هم هماهنگ بوده اند و مجری پروژه هایی از سوی دولت جمهوری اسلامی. مشکل اصلی این است که این گروه همه زحمات چندین ساله ما را که تلاش می کردیم به مردم و جمهوری اسلامی بباورانیم این سرنوشتی متفاوت است و باید اقتضائات این سرنوشت تازه را بپذیرند، برباد دادند. آن ها نظام را مجاب کردند که مشکل خشکسالی موقت است و می توان برای حل مشکل آب، منتظر تَرسالی ماند. به هر رو آن چه که رئیس سازمان پدافند غیر عامل می گوید، بر بنیاد ادعاهای کسانی است که رفتند ایران و به نظام جمهوری اسلامی دلگرمی دادند که مشکل آن قدرها هم که فلانی مدعی است پیچیده نیست و ما برایتان حلش می کنیم».
حمایت دولت از کشاورزی یا راضی نگهداشتن حامیان حاکمیت
حدود ۹۰ درصد آب کشور برای کشاورزی مصرف می شود. نکته قابل تامل در این باره سهم واقعی کشاورزی در تولید ناخالص ملی و حوزه اشتغال است. حتی با صرف نظر از قیمت واقعی آب مصرفی در کشاورزی و دامداری می توان گفت عمده این بخش صرفاً با یارانه های نفتی دوام آورده است و با حذف یارانه توانی برای برای رقابت و بقا نخواهد داشت. در عین حال سهم این بخش در اقتصاد ملی را نمی توان انکار کرد. خشکسالی شدید کنونی اگرچه از دهه هفتاد شمسی فرصت ها و زمینه های کسب و کار را در کشاورزی ایران محدود کرده، اما اثرات فراگیر آن در همین چند سال اخیر و در واقع از آغاز دهه ۹۰ آشکار شد.
سال گذشته دولت به خاطر بحران فرونشست آب های زیرزمینی و متعاقب آن فرونشست اراضی، در نیمی از دشت های ایران کشاورزی را ممنوع اعلام کرد و پیش بینی می شود روند محدود سازی اراضی قابل کشت هم چنان تداوم داشته باشد. توجه داشته باشیم که با بارش سالانه کم تر از ۲۰۰ میلی میتر عملاً کشاورزی در اراضی دیم متوقف شده و با افزایش هزینه استخراج ذخیره و انتقال آب، توجیه اقتصادی برای کشت آبی را هم کاهش خواهد داد. مستندات اقلیمی می گویند که تحت تاثیر تغییر اقلیم میزان بارش در ایران حدود ۱۹ درصد کم تر شده و کشاورزان بیش تری بیکار و مهاجران افزون تری روانه شهرها خواهند شد. عمده کشاورزان و روستاییان هم اکنون نیز از یارانهها ارتزاق میکنند و دولت البته ناچار خواهد بود روز به روز یارانه این بخش را بیش تر کند. نباید فراموش کرد که روستاییان به طور سنتی، بیش تر از شهرنشینان حامی حاکمیت هستند و جمهوری اسلامی با چنگ و دندان به دنبال تداوم حمایت آن ها خواهد بود.
خشکسالی مدیریتی خطرناک تر از بحران آب
“محمد درویش” عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، معتقد است آن چیزی که در کشور ما بحران ایجاد میکند این است که ما هرگز واقعیت های اقلیمی و جغرافیایی خودمان را به رسمیت نمی شناسیم و هم چنان رو به آسمان برنامه ریزی می کنیم؛ امیدواریم و دعا می کنیم که باد و باران بیاید. او اشاره دارد به این که مشکل بحران آب تنها به ایران محدود نمی شود؛ بلکه امارات -همسایه جنوبی ما- هم در خشکسالی بسیار شدیدی است و در سال جاری بارندگی آن ها هم به شدت کم بوده است.
درویش در ادامه به خط صلح گفت: «در تمام منطقه خاورمیانه وضعیت همین گونه است، اما آن ها هیچ نگرانی از این خشکسالی و کمبود باران ندارند و هرگز مانند ما دل نگران ریزش های آسمانی شان نبوده اند. چون که چیدمان توسعه شان را بر مبنای اقتصادی طراحی کرده اند که کم ترین وابستگی را به آب و خاک دارد. این کشورها روی بازرگانی، تجارت، گردشگری، صنایع “های تک” و انرژی های نو، سرمایه گذاری کرده اند. فقط شهر دوبی در سال گذشته ۱۴.۵ میلیارد دلار از محل گردشگری درآمد داشته است. در حالی که کشور پهناور ما که مساحت آن چندین برابر امارات است ۱.۳ میلیارد دلار درآمد داشته است».
او تاکید دارد بر این که، خطری بزرگ تر از خطر خشکسالی کشور را تهدید می کند و آن هم خشکسالی مدیرانی است که حاضر به تغییر نیستند و درایت درک شرایط کنونی را ندارند؛ مدیرانی که بسیار محافظه کار و متحجر هستند. با توجه به این ماجرا ما درگیر خطری هستیم که نامش را میگذارم “خشکسالی مدیریتی”.
راهکارهای مقابله با بحران خشکسالی در ایران
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور معتقد است راهکارهایی برای مقابله با حل بحران کم آبی و خشکسالی در ایران وجود دارد. او در این خصوص گفت: «در کشوری زندگی می کنیم که به طور متوسط ۱۰ هزار متر مکعب آب در هر هکتار برای کشاورزی استفاده می شود و این یکی از بالاترین رقم ها در دنیاست و آن وقت نیشکری کشت می کنیم که برای تولید آن در هر هکتار ۳۵ هزار مترمکعب آب مصرف می شود! بهترین کاری که باید بکنیم این است که آبی که در این مملکت وجود دارد را برای توسعه گردشگری، توسعه صنایع های تک و نیاز آب شرب مردم استفاده کنیم».
درویش در ادامه با اشاره به این که ما در کشورمان پرمصرفترین صنایعی که در جهان وجود دارد را مستقر کرده ایم، گفت: «یعنی هیچ “صنعت آب بَری” در جهان وجود ندارد که ما آن را نداشته باشیم. سه صنعت فولاد، آهن و اتم، به شدت آب بَر هستند. تمام نیروگاه های اتمی در دنیا در کنار رودخانه ها و دریاها قرار گرفته اند؛ اما ما در مرکز کشور -قم و اصفهان-، نیروگاه اتمی ساخته ایم؛ و یا این که استحصال اورانیوم را از یزد انجام می دهیم و مجبور هستیم با تانکرهای بزرگ برای مردم آن منطقه آب شیرین ببریم. این نابخردی و عدم توجه به ملاحظات واقعی حاکم بر سرزمین ماست».
او با تاکید دوباره بر این که، احداث صنایع فولاد، آهن، اتم و کشت نیشکر در مناطق کم آب اشتباه است، به خط صلح گفت: «نیشکر در جایی کشت می شود که دست کم میانگین ریزش های آسمانی اش ۱۰۰۰ میلی متر باشد، در حالی که ما با وجود کم آبی با افتخار نیشکر می کاریم و کسی را که با افتخار نیشکر کاشته است به عنوان رئیس سازمان محیط زیست منصوب می کنیم و به او جایزه می دهیم. این ها اشتباهات بزرگی است که در کشور رخ داده و هم چنان ادامه دارد؛ و تا وقتی که این وضعیت باشد ما حق نداریم از آسمان شکایت کنیم».
درویش در ادامه افزود: «کل نیاز آب شرب ایرانیان، ۸ میلیارد متر مکعب است. یعنی ۸۰ میلیون ایرانی فقط به ۸ میلیارد متر مکعب آب شرب نیاز دارند و این ۸ میلیارد متر مکعب یعنی ۸ درصد آب قابل استحصال کشور که در سخت ترین خشکسالی ها هم همیشه اتفاق می افتد. این وضعیت در ایران را با عربستان سعودی مقایسه کنید که فقط برای تامین آب شرب مردم به ۳ میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد، ولی کل موجودی آب قابل استحصالش فقط ۱ میلیارد متر مکعب است. بنابراین، اگر در ایران خشکسالی داریم پس وضعیت عربستان چگونه است؟ آدم های ناشکری هستیم که در چنین فلاتی که ۱۸۰ رودخانه دائمی دارد، آن قدر بد رفتار کردهایم، آنقدر ولنگارانه و نابخردانه از نعمتهای الهی سوء استفاده کرده ایم که حالا به چنین فلاکتی افتادهایم».
بحران خلیج گرگان کمتر از ارومیه نیست/ دانیال بابایانی
ماهنامه خط صلح – خلیج گرگان ، به عنوان بزرگترین خلیج دریای خزر، در مرزهای سیاسی از جنبهی استراتژیکی برخوردار است و همین امر باعث شد روسها به ویژه در دوران قاجار، علاقه و تمایل خاصی به آن داشته باشند.
عمق زیاد آب و پهلو گرفتن کشتیهای تجاری و مسافربری در آن، چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر زیست محیطی، موقعیت خاصی را برای این خلیج فراهم کرده است. در سال ۱۳۵۴ خلیج گرگان و تالابهای اطرافش به عنوان نخستین مجموعهی تالاب بینالمللی جهان در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر به ثبت رسید و از آن پس نه تنها خود خلیج، بلکه نواحی اطراف آن شامل جزیرهی آشوراده(پناهگاه حیات وحش) و یا تالاب بینالمللی گمیش تپه به یک مجموعهی ارزشمند زیستمحیطی تبدیل شدند.
خلیج گرگان نه تنها به لحاظ اقتصادی، تجاری و زیست محیطی، بلکه به دلیل آرام بودن آن در سواحل گلستان، مناسبترین تفریحگاه دریایی بوده است. تالاب میانکاله واقع در خلیج گرگان نیز یکی از بزرگترین مخازن آب شیرین متصل به دریای خزر است و به دلیل شکل خاص جغرافیایی و اکوسیستم خاصی که دارد محل زادآوری بسیاری از گونههای استخوانی و غضروفی دریای خزر است.
قطع ارتباط خلیج گرگان با دریای خزر، کاهش جدی ورودی آب از تمام رودخانههای منتهی به تالاب، توسعهی روزافزون شالیزارها در منطقهی ترکمن صحرا، افزایش استفاده از سموم و کودهای شیمیایی مملو از فلزات سنگین و مواد شمیایی و ورود انواع فاضلاب تصفیه نشده به خلیج گرگان، حیات تالاب میانکاله را با تهدید مواجه کرده است؛ به طوریکه فعالان محیط زیست میگویند یک پنجم حجم تالاب در ۱۰ سال گذشته خشک شده و این روند از سمت غرب در حال رشد است و با ادامهی آن ممکن است این تالاب در کمتر از یک دهه به بحرانی همچون دریاچهی ارومیه بدل شود. به علاوه این روزها شاهد پسروی و کاهش شدید عمق آب هستیم و این موضوع به مهمترین چالش و مشکل این خلیج تبدیلشده است. مشکلی که نهتنها کارشناسان و مسئولان بلکه ساحلنشینان ترکمن و گردشگران را نگران کرده است.
مسعود باقرزاده کریمی، معاون امور تالابها در سازمان محیط زیست در گفتگو با خبرگزاری مهر دربارهی خلیج گرگان میگوید: “بررسیهای عمقسنجی در این زمینه انجام دادیم. ارتفاع کف بستر تالاب از کف دریا بالاتر است و وقتی آب دریا پایین میرود، طبیعتاً آب کمتری به تالاب میرود. تپههایی که در دهانهی خلیج قرار دارند به طور طبیعی موانعی بین تالاب و دریا بودهاند. اگر ما به بهانهی اینکه میخواهیم آب دریا به تالاب بیاید، دهانهی خلیج را لایروبی کنیم و آن تپهها را برداریم، نتیجه برعکس میشود و آب تالاب به سمت دریا میرود و خلیج به طور کامل خشک میشود”.
وی تاکید میکند: “این تپهها از قبل به طور طبیعی بوده است اما تراز آب بالاتر بوده و ما آنها را زیر آب نمیدیدیم. سرعت رسوبگذاری که ناگهان زیاد نشده تا به طور ناگهان این تپهها را ایجاد کند و دهانه را ببندد، این رسوبگذاری طی صدها هزار سال انجام میگیرد و همین باعث شده ترکیب آب تالاب به شکلی که اکنون هست برسد”.
معاون امور تالابهای سازمان محیطزیست تصریح میکند: “حتی در حالت خوشبینانه و با فرض این که اصلاً آب دریا هم با حذف تپهها به خلیج بیاید ما دنبال این نیستیم، زیرا ترکیب آب آنجا باید دو سوم آب شور دریا و یک سوم آب شیرین رودخانهها باشد. تنها با این ترکیب است که آنجا کارکردهای زیستی خودش را دارد. بنابراین مشکل اصلی ما نه از دریا بلکه در بالادست است که در همهی رودخانهها مانع ایجاد شده است، آب را منحرف کردهاند و به تالاب نمیآید و توسعهی کشاورزی و استفادههای دیگر، عملاً سهم تالاب را گرفته است”.
موضوع بحران خلیج گرگان یکی از موضوعات مطروحه از سوی فعالان محیط زیست و فعالان اجتماعی استان گلستان بوده است. این فعالیتها باعث شد تا سال گذشته آیت الله نورمفیدی، نمایندهی ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعهی گرگان در خصوص بی توجهی به موضوع و تبعات بحران آمیز ملی و منطقهای ناشی از آن، صراحتاً در نماز جمعه به مسئولان کشوری و استانی تذکر دهند.
پیرو این موضوع، در سفر آقای نوبخت، معاون ریاست جمهوری هم برای لایروبی کانالهای ورودی خلیج اعتبار در نظر گرفته شد که از تخصیص و یا سایر پیگیریها به دلیل عدم اطلاع رسانی مناسب استانداری گلستان، بی اطلاع هستیم.
متاسفانه مسئولین استان مازندران که اکثراً شرق استانی هستند در رقابت با بندرترکمن که صد سال پیش با کارشناسی هلندیها در عمیقترین ساحل خزر احداث شده بود، در ۱۰ سال اخیر در ساحل کم عمق غرب خلیج گرگان ، بندر امیراباد را در کنار آشوراده و تالاب میانکاله تاسیس کردند. جریان خزر از غرب شروع شده و در شرق تمام میشود و در انتهای جریان رسوب گذاری کل آب خزر در شرق خزر است.
برای حفظ عمق بندر امیراباد کشتی لایروب کف بندر را میکند و رسوبات کنده شده بندر امیراباد در روز بعد توسط جریان پر میشود. کشتی لایروب رسوبات کنده شدهی امیراباد را در جلوی خلیج گرگان تخلیه میکند و رسوبات، روزانه وارد خلیج گرگان شده و ته نشین میشود.
اراز دردی چوگان، یکی از صیادان و قایقرانهای قدیمی ترکمن نیز با ذکر خاطراتی از دوران پرآبی خلیج گرگان و نقش موثر آن در بهبود اقتصاد منطقه ترکمن صحرا در گفتگو با ایرنا میگوید: “در سالهای میانی دههی ۶۰، آب خلیج گرگان به حدی بالا آمده بود که شدت آن حتی ماهیگیری و پهن کردن تور را با مشکل مواجه میکرد و در آن زمان از خلیج گرگان فیل ماهی و ازون برون صید میشد، ولی با پسروی آب در سالهای اخیر دیگر صید کپور و کفال هم دشوار است”.
این صیاد قدیمی خلیج گرگان ادامه داد: “اینک اگر قایق را بدون کندن کانالهای دستی روانهی خلیج گرگان کنیم، پرهی قایقهای موتوری گرفتار لجن و رسوبهای کنارهی دریا شده و آسیب جدی به این وسایل وارد میشود. به علت پایین رفتن تراز آب خزر، رابطهی این خلیج با بدنه اصلی دریا قطع شده که تداوم آن برای حیات خلیج گرگان نگران کننده است”.
از سوی دیگر پسروی آب دریا در استان گلستان که کم شیبترین ساحل خزر است تا جایی پیش رفته که صدها هکتار از سطح دریا خشک شده و جای آن را صحرایی از گیاه خارشتر گرفته است.
متاسفانه هم مسئولین استانی و هم کشوری، نسبت به خلیج گرگان سکوت اختیار کردند. نابودی خلیج گرگان و آشوراده و تالاب میانکاله یک فاجعهی زیست محیطی است، در صورتی که میتوان قبل از خشکی کامل برای نجات آن وارد عمل شد. با توجه به اینکه زمینهای اطراف دریا شور و لم یزرع است، شغل بیشتر روستانشینان بومی ترکمن ماهیگیری است. قبل از آنکه فاجعهای همچون دریاچهی ارومیه تکرار شود، باید از خشک شدن این خلیج جلوگیری شود تا حداقل به چرخهی اقتصاد ترکمنهای بومی ساکن خلیج گرگان صدمه نزد و گردشگران داخلی و خارجی خود را از دیدن مناطق بی نظیری همچون خلیج گرگان و جزیرهی آشوراده محروم نکنند.
توضیح:
خبرگزاریهای مهر و ایرنا، منابع این نوشتار هستند.
چهارده سازمان مدافع حقوق بشر؛ مرگ، سرطان و بیعدالتی جان افشین سهرابزاده را تهدید میکند
خبرگزاری هرانا – چهارده سازمان مدافع حقوق بشر با انتشار بیانیه ای مشترک، نگرانی خود را از شرایط افشین سهراب زاده، زندانی سیاسی مبتلا به سرطان که بصورت تبعیدی محکومیت ۲۵ ساله خود را در زندان میناب می گذراند اعلام کردند. این سازمانها با بر شمردن موانع و محدودیتهای افشین سهراب زاده برای برخورداری از رسیدگی های پزشکی، سلامت و جان او را در معرض تهدید دانستند و از نهادهای مسئول خواستند بنا بر معاهدات حقوق بشری و قوانین داخلی دسترسی وی به خدمات پزشکی و برخورداری ایشان از یک دادرسی علنی و عادلانه را فراهم کنند.
متن کامل این بیانیه عینا در پی می آید:
مرگ، سرطان و بیعدالتی جان افشین سهرابزاده را تهدید میکند
بیانیه مطبوعاتی
افشین سهرابزاده هفت سال پیش به اتهام ارتباط با احزاب کرد، به بیست و پنج سال زندان و تبعید محکوم شد و از آن زمان تاکنون در زندانهای مختلف حکومت ایران نگهداری میشود. افشین سهرابزاده در طول این سالها با بیماریهای مختلف، از جمله سرطان روده دست و پنجه نرم کرده است. این زندانی سیاسی تبعید شده به زندان میناب، در سال ۱۳۹۴ نیز تحت عمل جراحی روده قرار گرفت که عدم موفقیت در این عمل به عفونت و خونریزی داخلی او منجر شده است.
او در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی مسئولین زندان به وضعیت جسمانیاش، در بیست و سوم فروردین سال جاری لبان خود را دوخت و برای چندمین بار دست به اعتصاب غذا زد. در این میان نه تنها سازمان عفو بین الملل بر «نیاز مبرم وی به رسیدگی پزشکی» تاکید کرده، بلکه بر اساس اسناد منتشر شده، ریاست زندان میناب نیز اعلام کرده که او دست کم یکبار از مرگ حتمی ناشی از بیماری نجات یافته است.
افشین سهرابزاده به دلیل هزینههای بالای درمان و ناتوانی خود و خانوادهاش از پرداخت این هزینهها، امکان پیگیری روند درمان را ندارد. مأموران امنیتی مدارک شناسایی او راهنگام بازداشت ضبط کردهاند و همین بهانهای شده تا او از برخورداری از بیمه محروم گردد.
حفظ جان، زنده ماندن وزندگی کردن از حقوق اساسی انسان است. دستگاه قضائی با نادیده گرفتن حق حیات برای زندانیان به عاملی برای مرگ و حذف فیزیکی ایشاندر دوران محکومیت بدل شده است. اکبر محمدی، ولی الله فیض مهدوی، عبدالرضا جباری، امیرحسین حشمتساران، امیدرضا میرصیافی، محسن دگمهچی، هدی صابر، ناصر خانیزاده، منصور رادپور، سید محمد مهدی زالیه نقشبندیان، علیرضا کرمی خیرآبادی، افشین اسانلو، سعید کمالی، علی نارویی، مصطفی نصرتی و شاهرخ زمانی تنها بخشی از زندانیانی هستند که به دلیل عدم رسیدگی یا اهمال در ارائه خدمات درمانی، در سالهای اخیر قوه قضائیه جان خود را از دست دادهاند.
آنچه در زندانها بر سر زندانیان میآید، حتی با مواد موجود در آییننامههای سازمان زندانهای جمهوری اسلامی ایران نیز تعارض دارد. به موجب ماده ۱۱۳ آئیننامه اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب ۲۳ / ۹ /۱۳۸۴ «محکوم به محض احساس کسالت جریان را به مسئول امور نگهبانی زندان اطلاع داده و با اخذ معرفینامه به بهداری موسسه یا زندان اعزام و دارو و دستورهای لازم پزشکی را دریافت میدارد». همچنین به موجب ماده ۱۲۰ همین آئیننامه «رئیس بهداری زندان موظف است همه روزه اول وقت از کلیه محکومان بیمار که در بیمارستان زندان بستری هستند عیادت نماید و پس از پرسش از وضعیت آنان و حصول اطمینان از حسن مراقبت پزشکان و پرستاران نسبت به معالجه و تغذیه صحیح بیماران نظارت کامل و مستمر به عمل آورد».
وضعیت جسمانی افشین سهرابزاده به شدت نگرانکننده است و بیم آن میرود که او نیز به خیل جانباختگان در زندانهای ایران بپیوند. این زندانی سیاسی به رسیدگی پزشکی فوری در خارج از زندان و به دور از تمامی محدودیتهای جاری احتیاج دارد.
ما گروهها و سازمانهای امضا کننده این بیانیه از حکومت ایران میخواهیم بر پایه مندرجات اعلامیه جهانی حقوق بشر، با توجه به تصریح قوانین داخلی جمهوری اسلامی در آئیننامه سازمان زندانها و بنا بر مسئولیت اخلاقی و وجدان انسانی، زمینه درمان و مرخصی استعلاجی فوری این زندانی سیاسی را فراهم کرده، پس از آن امکان حضور او را در یک دادگاه عادلانه، با تمامی شرایط پیشبینی شده در قانون برای یک زندانی سیاسی مهیا گرداند. همچنین از قوه قضائیه میخواهیم برای بررسی اظهارات او و بسیاری دیگر از زندانیان سابق در ارتباط با شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات کامیاران تحقیقات قضائی را آغاز کند.
اسامی نهادهای امضاکننده:
– دکتر شیرین عبادی / رئیس
مرکز حامیان حقوق بشر
– هادی قائمی / مدیر اجرایی
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران
– رویا برومند / مدیر اجرایی
بنیاد عبدالرحمن برومند
– شادی صدر / مدیر
عدالت برای ایران
– فیروزه محمودی / مدیر
اتحاد برای ایران
– کیوان رفیعی / مدیر
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
– مانی مستوفی / مدیر
تاثیر بر ایران
– محمود امیری مقدم / مدیر
سازمان حقوق بشر ایران
– مهرانگیز کار / دبیر
بنیاد سیامک پورزند
– حبیب الله سربازی / مدیر
کمپین فعالین بلوچ
– حسن نایب هاشم / نماینده به شورای حقوق بشر در ژنو
همه حقوق بشر برای همه در ایران
– تیمور الیاسی / نماینده به سازمان ملل متحد
جمعیت حقوق بشر کردستان در ایران-ژنو
– رافائل چنویل-هازن / مدیر اجرایی
با هم علیه مجازات اعدام
– ریبین رحمانی / مدیر اجرایی شاخه اروپا
شبکه حقوق بشر کردستان
لغو مجوز سخنرانی شکوریراد و فائزه هاشمی در دانشگاه شیراز
خبرگزاری هرانا ـ انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز در بیانیهای نسبت به لغو مجوز سخنرانی شکوری راد و فائزه هاشمی در این دانشگاه انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از غریو، این انجمن با اعتراض به لغو مجوز صادر شده برای سخنرانی علی شکوریراد در این دانشگاه در پی «فشار گروههای خودسر و تندرو» نسبت به عدم استقلال رأی هیئت ناظر بر تشکلهای دانشگاه و تصمیمهای محافظهکارانهی اعضای این هیئت در قبال اهرمهای فشارهای بیرونی که موجب سلب حقوق قانونی و مشروع دانشجویان میشود، هشدار دادهاند.
علی شکوریراد نیز در پیامی نسبت به این اتفاق ابراز تاسف کرده است.
اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز که برگزارکنندهی همایش “گفتگوی عقلانی، مقدمهی همدلی و همزبانی” است، روز گذشته خبردار شدند که علیرغم دریافت مجوز برای سخنرانی علی شکوریراد و فائزه هاشمی، این مجوز لغو شده است.
نیری، رئیس نهاد نمایندگی رهبری در گفتگو با سایت غریو گفته است: “هنوز مجوزی به صورت رسمی صادر نشده است، صدور مجوز در این مورد منوط به دریافت استعلام از مراجع امنیتی است و نظر بنده منفی بوده و با ورود محکومین فتنه به دانشگاه شیراز مخالف هستم”.
Powered by
WPtouch Mobile Suite for WordPress