اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Monday 31 July 2023

خمینی دیکتاتور نوین

در سال مرگ خمینی او را بشناسیم. خمینی که بود و در قدرت با ایران چه کرد؟ روح الله خمینی، متولد سال ۱۲۸۱ بود. وی در هنگام کودتای انگلیسی‌ها در ایران به ریاست سیدضیاءالدین طباطبایی در سال ۱۳۰۳ و سرکار آمدن رضا‌خان میرپنج، یک جوان ۲۴ ساله بود. از آن تاریخ تا سال ۱۳۴۱ که مصادف با انقلاب سفید محمدرضا شاه بود، یعنی طی ۳۸ سال علیرغم وقایع بسیار مهمی که در ایران رخ داد (از کشتار مسجد گوهرشاد گرفته تا جنایت‌های رضا‌خان تا جنگ جهانی دوم و برکناری وی و سرکار آوردن محمدرضا شاه توسط انگلیسی‌ها، کودتای ۲۸ مرداد آمریکایی‌ها علیه دولت ملی دکتر مصدق)، خمینی هیچگونه موضع‌گیری سیاسی جدی نداشت و در سکوت کامل به سر برد. او در حوزه علمیه قم مشغول تدریس بود و زندگی را با عافیت جویی می‌گذراند. در جریان انقلاب سفید محمدرضا شاه به مخالفت با آن برخاست و با حق رأی زنان مخالف نمود. در جریان سخنرانی در مخالفت با کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ توسط حکومت دستگیر و به ترکیه تبعید گردید و یک سال بعد به عراق رفته و در نجف ساکن شد. از سال ۴۴ تا سال ۵۰ در مدت ۶ سال تنها ۴ یا ۵ موضع‌گیری سیاسی و سخنرانی داشت. یعنی حداکثر سالی یک بار و از سال ۵۰ تا ۵۶ نیز در سکوت کامل به سر میبرد. چگونه سرکار آمد و رهبری قیام مردم را بدست گرفت ؟سال ۵۶ جیمی کارتر با شعار حقوق بشر رئیس جمهور آمریکا شد و برای جلوگیری از پیوستن کشورهای جهان سوم مخصوصاً خاورمیانه به بلوک شرق، ممانعت از اعدام و کشتار و شکنجه را محور سیاست خارجی خود قرار داد و محمدرضا شاه نیز به تبعیت از همین سیاست، مجبور شد شلاق و شکنجه را زمین گذاشته و کشتار و اعدام‌ها انقلابیون آن زمان (یعنی فدایی‌ها و مجاهدین) را متوقف سازد. همین امر موجب پیدایش فضای باز سیاسی در ایران شد. اعتراضات سرکوب شده مردم توسط دیکتاتوری سلطنتی، به یکباره فوران کرد. در این میانه، خمینی با فرصت‌طلبی اقدام به سرقت رهبری قیام ضدسلطنتی مردم ایران نمود. با شدت گرفتن قیام‌های مردمی در ایران و مهار ناپذیری ان برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن این قیام‌ها سران کشورهای آمریکا و انگلیس و فرانسه در گوادالوپ کنفرانسی تشکیل داده و تصمیم به تغییر رژیم گرفتند . نقشه راه آنها این بود که ابتدا قول و قرارهای مشخصی را از خمینی گرفته و از جهاتی که مورد نظرشان بود اطمینان حاصل کنند (از جمله دست نخوردن تشکیلات ارتش و ) سپس شاه را از ایران بیرون آورده و تغییر در حاکمیت کشور را نهایی سازند. برای این منظور با طرح مشخصی خمینی را به پاریس منتقل ساخته و طی ملاقات‌های مشخص و متعددی خواسته‌های خود را با خمینی در میان گذاشتند و هنگامی که خیالشان از جانب او راحت شد، به شاه دستور خروج از ایران داده و خمینی را در ۱۲ بهمن ۵۷ به ایران منتقل ساختند. اینچنین بود که خمینی بر اریکه قدرت تکیه زد و زمینه یک دیکتاتوری دیگر در ایران را فراهم نمود. ارمغان خمینی برای مردم ایران چه بود؟ اولین اقدام مستبدانه او برقراری حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه بود که در سالهای بعد آنرا به سلطنت مطلقه فقیه در قانون اساسی ارتقا داد. حکومت مذهبی بنیادگرا و فرد محور و دیکتاتور تمام عیار تحت نام اسلام تحت ‌پوشش همین حکومت دینی به سرکوب آزادی‌های مدنی از جمله حق پوشش زنان پرداخت و از فردای پیروزی انقلاب شعار یا روسری یا توسری را براه انداخت. سرکوب همه اعتراضات و آزادی‌ها و حذف همه مخالفین تا جایی که به نزدیک‌ترین متحدین خود از جمله شریعتمداری و حزب توده و جبهه ملی نیز رحم نکرد و همه را از تیغ حذف و کشتار و اعدام گذراند.3.به کشتار انقلابیون یعنی فدایی‌ها و مجاهدین روی آورد تا زمینه یک حکومت تک حزبی را فراهم کند.4.سرکوب و کشتار مردم در ترکمن صحرا، کردستان و بلوچستان.5.راه انداختن جنگ با کشور عراق که آنرا موهبت الهی اعلام کرد و گفت : اگر حتی بیست سال هم طول بکشد این جنگ را ادامه خواهد داد و گفت تا اخرین خشت باقیمانده در تهران هم اگر لازم باشد جنگ را ادامه خواهد. نتیجه این جنگ یک میلیون کشته، بیش از دو میلیون مجروح و خسارتی بالغ بر یک هزار میلیارد دلار بود. در این جنگ به وفور از کودکان به عنوان سرباز یکبار مصرف برای باز کردن میدان‌های مین استفاده شد. آنچه فوقاً به آن اشاره شد، بخشی از ویرانگری خمینی در ایران بود. هیولایی که با حاکمیت استبدادی ولایت فقیه در ایران، جز جنگ و ویرانی، کشتار، اعدام، حذف مخالفین، سرکوب همه آزادی‌های اجتماعی و سیاسی و غارت و چپاول دارایی‌ها و ثروت مردم ایران، ارمغانی نداشت.

 

سپاه پاسداران مافیای قاچاق مواد مخدر در جهان

قدمت فعالیت سپاه پاسداران در ترانزیت و قاچاق کالا و موادمخدر به زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق برمیگردد. که با توجه به نیاز ایران به اسلحه و مهمات و هم چنین فتوای آیت‌الله خمینی برای تسلیح نیروهای نظامی و مردمی در جهت ادامه جنگ تا فتح قدس از مسیر کربلا، سپاه پاسداران با استفاده از مصونیت دیپلماتیک و امکانات گسترده لجستیکی زمینی، هوایی و دریایی وارد عمل شد و از قاچاق به عنوان منبع تأمین مالی برای دستیابی به سلاح و ادامه جنگ سود برد. اما پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتمام جنگ بین ایران و عراق، به دلیل سیاست‌های هسته‌ایی و نیاز به تسلیحات مدرن نظامی و با توجه به ناتوانی ایران در خرید و فروش قانونی و نظامند این تسلیحات خاص به دلیل تحریم‌های تسلیحاتی که توسط سازمان ملل اعمال شده بود، مقامات ارشد نظام که تبیین کننده اصلی سیاست‌های نظام بودند همچنان به تجارت غیرقانونی برای تهیه منابع مالی اهداف جاه‌طلبانه خود ادامه دادند. با توجه به سرانه سالانه اقتصاد مواد مخدر که ۲۶۰۰ میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود سپاه پاسداران تصمیم به برقراری شبکه‌های بین‌المللی تولید و توزیع این مواد گرفت. رفته رفته و با گذشت زمان از انقلاب اسلامی و پایان جنگ، سپاه پاسداران هم قدرت بیشتری در ارکان حکومت پیدا کرد و شروع به دست‌اندازی در امور اقتصادی کشور و همچنین ترانزیت غیرقانونی اقلام دیگری نمود که از اهم آن میتوان به: قاچاق سوخت ایران به خارج از کشور، تجارت غیرقانونی آثار باستانی و عتیقه‌جات، قاچاق نفت خام عراق از خلیج فارس، قاچاق خرمای عراق، چاپ دینار تقلبی عراق و…. اشاره نمود. این دست‌اندازی و زیاده‌خواهی تا جایی ادامه پیدا کرده که گاه و بیگاه مقامات حکومتی یا نظامی علیه این کارتال‌ها تلویحاً یا تصریحاً موضع می‌گیرند که از بارزترین آنها می‌توان به سخنان محمود احمدی نژاد ریاست دولت‌های نهم و دهم که این افراد سودجو را برادران قاچاقچی خودمان خواند و به هشتاد اسکله تجاری که تحت نظارت گمرک کشور نیستند و اتفاقات آنها خارج از کنترل دولت و دیگر نهادهاست اشاره کرد. نمونه‌هایی از اخبار معتبر منتشر شده در رسانه‌‍های جهانی : ۱. یکی از رسوایی‌های مهم قاچاق مواد مخدر توسط سپاه پاسداران در سال۱۳۷۳ در کشور آلمان فاش شد. و مشخص شد که نظام درآمد حاصل از فروش مواد مخدر در اروپا را صرف خرید و قاچاق تجهیزات اتمی از جمله اورانیوم برای دستیابی به بمب اتمی کرده است. این شبکه هنگامی لو رفت که مأموران مخفی آلمان به عنوان خریدار مواد مخدر با عوامل نظام ولایت فقیه در آلمان ارتباط برقرار کردند. یکی از گردانندگان این شبکه قاچاق مواد مخدر و مواد رادیوآکتیو، معاون اسبق وزیر نفت نظام، فردی به اسم حبیب الهی بود. ۲. تلویزیون الشرقیه در سال۱۳۸۷ با استناد به گزارش هیأت بین‌المللی نظارت بر مواد مخدر اعلام کرد: عراق به ترانزیت هروئین تبدیل شده است. اطلاعات موجود نشان میدهد که مرز عراق و ایران، دروازه ورود مواد مخدر به کشورهای خلیج فارس، ترکیه و بلغارستان است. یکی از مشاوران وزیر کشور عراق اعلام کرد: رژیم ایران منبع اصلی ارسال مواد مخدر به عراق است. (الزام بین‌المللی آذر۱۳۸۷). ۳. در آبان ۱۳۸۹، مقامات دولتی نیجریه اعلام کردند. که ۱۳۰کیلوگرم هروئین در محموله‌های که از طرف ایران وارد کشور نیجریه شده بود را کشف کردند. نیروهای امنیتی نیجریه با ذکر نامهای عظیم آقاجانی و سیداحمد طهماسبی رسماً نیروی قدس سپاه پاسداران را مسئول قاچاق موادمخدر به نیجریه معرفی کردند. ۴. در فروردین۱۳۹۶مقامهای ایتالیا مؤفق شدند. یک شبکه وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران را که مشغول مدیریت تعدادی از شبکه‌های قاچاق موادمخدر به اتحادیه اروپا است را شناسایی کنند. منابع امنیتی ایتالیا فاش ساختند که این شبکه شامل ۹ نفر عراقی وابسته به شبه نظامیان الحشدالشعبی عراق به رهبری یک فرمانده سپاه پاسداران بنام غلامرضا باغبانی هدایت میشده. که موادمخدر را از طریق عراق و ترکیه به ایتالیا و از آنجا به سراسر اروپا قاچاق می‌کردند. ۵. در یک نمونه دیگر، گارد ساحلی دولت هندوستان در ۸ فروردین ۹۸، تعدادی از عوامل سپاه پاسداران را در آبهای سواحل گجرات با ۱۰۰ کیلوگرم هروئین بازداشت کردند. ۶. در شهریور ۱۳۹۹، رومانی بزرگترین محموله موادمخدر قاچاق به این کشور، شامل ۲۲۵۰ کیلوگرم به ارزش ۷۱ میلیون دلار را در یک کشتی، از مبدا بندر لاذقیه سوریه که در کنترل سپاه پاسداران است کشف و ضبط کرد. ۷. در یک گزار محرمانه سازمان ملل متحد منتشر شده توسط سایت افشاگر ویکیلیکس و به نقل از گزارش سفارت آمریکا در باکو در خرداد ۱۳۸۸، تصریح شد که حکومت ایران بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان بشمار میرود به نقل از این گزارش میزان هروئینی که از ایران به آذربایجان قاچاق شده به ۵۹ تن در سه ماه ابتدایی سال ۲۰۰۹ رسیده است.

این سند تأکید کرده است که ایران از جمهوری آذربایجان به عنوان گذرگاه اصلی برای قاچاق هروئین به اروپا استفاده می‌کند. نیازهای روز افزون ایران به پول جهت تکمیل پروژه تسلیحاتی در سایه تحریم‌ها و اجرای سیاست‌های تبهکارانه برون مرزی و توجیه ضربه به جوامع غربی و کشورهای مخالف خود، این کشور را بر آن داشت تا بی محابا تمامی امکانات سیاسی، دیپلماسی و لوجیستیکی خود را در خدمت خرید و فروش و قاچاق موادمخدر به کار گیرد. در نتیجه عدم مقابله جدی کشورهای متضرر از این اقدام ایران، زمینه را برای سپاه پاسداران مهیا نمود تا بر اجرای این سیاست اصرار ورزد و بستر اعمال تبهکارانه خود را به کشورهای جنوب شرق آسیا، چین، ژاپن، کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا، اروپا، آمریکا و کانادا گسترش دهد و از طریق کنترل تجارت مواد مخدر در جهان سالانه میلیاردها دلار نصیب خود کند. واقعیت این است که تولید و توزیع مواد مخدر به عنوان یک تجارت پرسود برای قاچاقچیان عمده آن و نیز به عنوان یک وسیله سرکوب در دست رژیم، چنان با منافع اقتصادی سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم گره خورده و چنان در همه جای این جامعه ریشه دوانده است که رهایی قطعی از دام شبکه گسترده و نیرومند آن جز با رهایی از دست رژیم اسلامی ایران میسر نیست.

مسیحیت از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران

با روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تدوین قانون اساسی آن نظام حکومتی در ایران شکل ‌گرفت که نظامی کاملاً ایدئولوژیک مبتنی بر دین اسلام و مذهب تشیع و ولایت مطلقه فقیه بود. آیت‌الله خمینی همواره تأکید داشت که حفظ نظام از واجبات است و برای تأمین آن می‌توان تمامی احکام شرع از قبیل نماز و روزه و حج و غیره را نیز حتی تعطیل کرد. بدین ترتیب از همان ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی مردم ایران با رژیمی مواجه شدند که حاکمیت دینی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در آن تماماً در دست یک نفر و آن شخص ولی‌فقیه بود. به عبارت دیگر نظامی استبدادی و توتالیتر و آن هم از نوع دینی آن طبیعی است وقتی رژیمی استبدادی و مبتنی بر برداشتهای دینی و ایدئولوژیک باشد آحاد مردم هیچگونه حق ابراز نظر و عقیده و یا انتخاب دینی ندارند و همگی موظفند از آن نظام به عنوان یک حکومت دینی و الهی تبعیت کنند. هر گونه تخلف و یا ابراز عقیده و نظری که با آن زاویه داشته باشد نه تنها تحمل نمی‌شود که آن را مخالفت با حکم الهی و تقابل با حکم خدا و دین و پیامبر و قرآن تلقی نموده و مستحق سخت‌ترین مجازاتها می‌دانند. این نظم دینی توسط آیت‌الله خمینی و خامنه‌ای و نهادهای دینی دست‌ساز آنها مثل مجلس شورای اسلامی؛ شورای نگهبان قانون اساسی به صورت قوانین دینی و حکومتی تدوین و به اجرا در آمد. ثمره آن تبدیل کشور به پیروانی حاکم و اکثریتی که از هیچگونه حق و حقوق متداول و شناخته شده بین‌المللی برخوردار نبودند گردید. بهتر است در گام نخست نگاهی به قرآن به عنوان مانیفست و دستورالعملی که آحاد مسلمانان موظف به تبعیت از احکام مندرج در آنند بیندازیم. قرآن هیچگونه احترامی برای اهل‌ کتاب (مسیحی؛ یهودی؛ زرتشتی) قایل نیست، در شرع اسلام ارزش مردم به انسان بودن آنان نیست، بلکه به دین و ایمان ‌شان است. در قرآن آمده است: با کسانی که به الله و قیامت ایمان نمی‌آورند و حرام داشته‌ی الله و رسولش را حرام نمی‌دانند و به دین الحاق (اسلام) متدین نمی‌شوند قتال کنید(آنها را بکشید). مگر به‌ دست خویش جزیه (باج و خراج) بپردازند؛ و بدین ترتیب خوار و پست‌ شوند. توجه شود که در این آیه نیامده است که با کسانی یا با اهل‌ کتابی که بر مسلمانان تاخته‌اند یا ستم نموده‌اند، بایستی قتال شود؛ بلکه، آمده است که با کسانی که به الله و روز آخر ایمان نمی‌آورند و حرام داشته‌ی الله و رسولش را حرام نمی‌دانند و به دین الحاق (اسلام) متدین نمی‌شوند بایستی قتال شود. البته، این قتال درمورد اهل ‌کتاب بایستی تا به آنجا ادامه یابد که آنان تبدیل به پیروانی خوار و ذلیل شوند. واژه‌ی بکار رفته، ‌واژه‌یِ ساغر هست و به معنای کسی که خوار و پست هست یا در خواری و پستی افتاده، است. این واژه در تمام مواردی که در قرآن به ‌کار رفته به همین معناست؛ مثلاً: آیه‌یِ ۱۳ از سوره الاعراف. حال، با وجود چنین احکام به‌ اصطلاح الهی‌، آیا می‌توان انتظار داشت که قرآن اجازه دهد مسیحیان در ایران به یک پیروان فعال و تبشیری تبدیل شوند؟ (تبشیر در لغت به معنای بشارت دادن و مژده آوردن است و خود واژه انجیل نیز به معنای بشارت و نوید است (لوقا، ۲: ۱ متی، ۲۶: ۱۳؛ مرقس، ۱:۱) مقامات جمهوری اسلامی واژه تبشیری را درمورد کلیساهای فارسی‌ زبان پروتستان مانند کلیسای جماعت ربانی و کلیسای انجیلی به کار می‌برند. اما چرا درحالی که پیروان مسیحی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، جمهوری اسلامی این مسیحیان را مورد حمله قرار می‌دهد؟ مسیحی خوب، مسیحی بد، مسیحیان ایرانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده‌اند، متعلق به کلیساهای قومی از جمله کلیسای ارامنه یا آشوری هستند. مراسم در این کلیساها مانند کلیسای کاتولیک آشوری و کلیسای گریگوری ارامنه، به زبان غیر فارسی و برای غیرمسلمان برگزار می‌شود و مسلمانان درصورت درخواست و علاقه نیز نمی‌توانند درس مسیحیت یاد بگیرند و به مسیحیت بپیوندند. درحالی که این مسیحیان بی‌آزار و خوب به شمار می‌روند، کلیساهایی نیز در ایران وجود دارند که مراسم خود را به زبان فارسی برگزار می‌کنند و مسلمانان درصورت علاقه می‌توانند از اصول مسیحیت بیاموزند و تحت شرایطی و پس از طی مراحلی مسیحی شوند. (کلیسای خانگی) این مسیحیان نوکیش و مسیحیانی که به زبان فارسی موعظه می‌کنند مسیحیان بدی به شمار می‌روند که جمهوری اسلامی از آنها به عنوان تبشیری یاد می‌کند. در واقع کلیساهای تبشیری که جمهوری اسلامی آنها را دندان تیز کرده و منحرف می‌خواند، کلیساهای پروتستانی هستند مانند کلیساهای انجیلی و جماعت ربانی که صدها میلیون عضو در سراسر جهان دارند و محدود به کشور و یا گروه خاصی نمی‌شوند. در این کلیساها، در ایران، اقوام مختلف و همچنین نوکیشان مسیحی در کنار یکدیگر مراسم عبادتی خود را به جا می‌آورند. با توجه به دستگیری گسترده نوکیشان مسیحی در ایران از آمار کل افرادی که به دلیل تغییر دین در ایران دستگیر شده‌اند، اطلاع دقیقی در دسترس نیست. اما آن چه به وضوح به چشم می‌آید، در چند سال اخیر، تعداد قابل توجهی از نوکیشان مسیحی توسط جمهوری اسلامی در کشور دستگیر شده‌اند. این درحالی است که مطابق با ماده ۱۸اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی و آشکار کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

نه به اعدام، به مناسبت دهم اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو مجازات اعدام

سازمان عفوبین‌الملل و سازمان «همبستگی جهانی علیه مجازات اعدام» در سال ۲۰۰۲ روز دهم اکتبر (۱۸ مهرماه) را روز جهانی مبارزه برای لغو مجازات اعدام اعلام کردند. از آن پس جامعه جهانی و همه نهادها و فعالان حقوق‌بشر «نه به اعدام» و این روز جهانی را به کارزاری برای پیوستن هر چه بیشتر دولت های جهان به لغو مجازات اعدام در کشور خود تبدیل کردند قرن بیستم را می‌توان آغاز عصر استیلای قوانین بین‌المللی بر قوانین داخلی کشورها به ویژه در زمینه حقوق‌بشر دانست. قوانین بین‌المللی که برگرفته از ایدئولوژی یا باورهای خاص مذهبی نیستند و حقوق‌بشر و در صدر آن حق حیات هر انسانی را پاس می‌دارند. بعد از جنگ جهانی دوم و با تشکیل سازمان ملل‌متحد، اندیشه‌های حقوق‌بشری در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و کنوانسیون‌های ضمیمه آن تبلور یافت و همه کشورهایی که به عضویت سازمان ملل‌متحد در می‌آ‌یند به تعهد در قبال این موازین و منظور کردن آن در قوانین اساسی و قوانین مجازات خود فراخوانده می شوند قرن بیست و یکم را اما می‌توان قرنی دانست که نهادهای زیر مجموعه سازمان ملل با ارائه گزارش‌های خود به نقد و بررسی عملکرد دولت‌ها در نقض تعهدات بین‌المللی و حقوق‌بشر می‌پردازند تا آنها را در مقابل افکار عمومی جهان قرار دهند. در همین راستا مجمع عمومی سازمان ملل در دهم نوامبر ۲۰۰۷ کارزار نوین «نه به اعدام» را برای گسترش و تعمیق بیانیه اعلامیه جهانی حقوق‌بشر آغاز کرد به گزارش سازمان ملل تا کنون چهار پنجم کشورهای عضو سازمان ملل به کارزار لغو مجازات اعدام پیوسته و به اجرای این مجازات در قوانین خود و یا در عمل پایان داده اند. اگر چه که این مجازات همچنان در یک پنجم از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل و در رأس آنها در چین و ایران اجرا می‌شود. بنا به گزارش عفوبین‌الملل تنها در سال ۲۰۱۸ آمار اعدام در جهان کاهشی ۳۱ درصدی داشته و این حد از کاهش طی ده سال گذشته بی‌سابقه بوده است اعدام، مجازاتی است که حق حیات انسان را نقض می‌کند. حکومت‌های بیدادگر با اعدام فردی و گروهی به پاکسازی های سیاسی و قومی و ایجاد رعب و وحشت در جامعه خود می‌پردازند. کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در ایران نمونه‌ای از این اعدام‌های دسته جمعی است که مصداق «جنایت علیه بشریت» نام گرفته است. به گزارش خبرگزاری هرانا طی یک سال گذشته یعنی از اکتبر ۲۰۱۸ تا کنون دست‌کم ۲۴۲ نفر از طریق حلق‌آویز کردن در ایران اعدام شده‌اند نگران از افزایش اعدامها در ایران، در سال ۱۳۹۲ هشت تن‌ از چهره‌های سرشناس هنری، اجتماعی و سیاسی کشور، خانم‌ها زنده یاد سیمین بهبهانی و پروین فهیمی و آقایان بابک احمدی، محمد ملکی، محمد نوری‌زاد، فریبرز رئیس دانا، علیرضا جباری، اسماعیل مفتی زاده و جعفر پناهی، با انتشار یک فراخوان عمومی‌ کارزاری را برای لغو گام به گام اعدام در ایران راه‌اندازی کردند. کارزار «لگام» انعکاس ندای عمومی‌ وجدان جامعه نسبت به شیوه‌ها و اشکال وحشیانه شکنجه و مجازات اعدام و نیز اعتراضی به نارسایی سیستم حقوقی قرون وسطایی جمهوری اسلامی است که در ادامه خود تعداد بیشتری از فعالان برجسته حقوق‌بشر به آن پیوستند.

ظلم اسلام به زنان

زنان دارای کرامت اخلاقی و انسانی هستند که یک نقش بی‌بدیل و تاریخ‌ساز در اجتماع داشته‌اند در گذشته یا بهتر است بگوئیم زمان جاهلیت به قدری منزلت زن تنزل یافت که آنان را زنده به‌گور می‌کردند، البته اکنون هم فرق چندانی نکرده است، انسان چه مرد و چه زن تنها در مسیر آرزو و هدف در حرکت است و اگر این هدف و آرزو در نطفه خفه شود دیگر زندگی وجود ندارد که بتوان ادامه داد. زنان همواره دچار تبعیض و ظلم واقع شده‌اند، جمهوری اسلامی یا به ظاهر اسلامی اما جنایتکار و خونریز، تنها با نام اسلام اهداف خویش را پیش می‌برد و مردم را سرگرم دین و دینداری و معصیت کرده، اما خود آنگونه که می‌خواهد قدم برمی‌دارد و روحیه زنان را تضعیف می‌کند. حکومت جمهوری اسلامی ایران هیچگونه بویی از دیانیت و انسانیت نبرده است چراکه انسانیت را زیر پا گذاشته است، مردانی که تربیت‌شده‌ی دست زنان (مادر) هستند توسط همان مردان دچار توهین قرار گرفته می‌شوند البته این‌ها همگی آثار حکومت ایران است که اینگونه عقاید و افکاری را در ذهن و روح مردم گماشته و آنقدر قوانین مختلف و بی‌عدالتی وجود دارد که اخیراً شاهد جنایات زیادی هستیم به خصوص سست بودن قانون در قتل‌های‌ناموسی. حکومت ایران که خود را صاحب انقلابی می‌داند که سال ۵۷ اتفاق افتاد، انقلابی که زنان نقش بسیاری در آن داشتند

البته تنها برای رهایی از چنگال ظلم و جبر حکومت پهلوی، اما غافل از اینکه گرفتار سیستمی پیچیده‌تر و منحوس‌تر شدند زنان در تمامی عرصه‌ها نقش آفرینی کردند، زنان در حکومت جمهوری اسلامی تنها نقش کالای جنسی دارند فتواهای اخیر که توسط حکومت و ملاهایی که اکثرا رسانه‌ای هم می‌شوند. همگی بر فرزندآوری زنان تأکید دارند، اما دختران باید بخوانند، بدانند و آگاه باشند، این حکومت به ظاهر مسلمان هیچگاه دغدغه عفت دختران و زنان را نداشته و ندارد که بخواهد نقش مادری را مرتباً گوشزد کند. تنها زمانی که جمعیت رو به کاهش می‌رود، زنان را به میان می‌آوردند و وظیفه‌ی اصلی آنان را فرزندآوری می‌دانند، این زمینه‌سازی‌ها رخنه در روح زنان کرده و گاهاً دیده می‌شود خود زنان نیز پذیرفته‌اند که نقش کالای جنسی داشته باشند. البته با گذشت زمان، ارتباطات و رسانه این افکار پوچ شده. منکر فرزندآوری نیستیم اما نباید وظیفه خطاب شود، جمهوری اسلامی ایران دیدگاه دیگری نسبت به زنان دارد (تداوم نسل) اگر چنین دیدگاهی نیست چرا برای تغییر قوانین اقدام نمی‌کنند. در جواب می‌گویند همگی براساس شرع تعیین شده است. اگر بر اساس شرع و اسلام بخواهیم پیش برویم در تمام کتب‌های ادیان مختلف از کرامت انسانی سخن گفته پس نباید ظلم و تجاوزی باشد. قوانین روز به روز تغییر می‌کنند، کدام اسلام کدام شرع، اگر شرع و اسلامی هست چرا در مسائل دیگر اینقدر سستی وجود دارد. آخوندهای به ظاهر متدین، خودشان را حذف کنند قطعا آثار تجاوز و خونریزی در ایران ریشه‌کن می‌شود. در ایران شرع تنها برای زنان اعمال می‌شود، در کدام شرع و اسلام آمده که حق حیات از جوان ایرانی گرفته شود، برای این مسائل شرعی وجود ندارد. در عصر حاضر اکثر زنان نان‌آور خانواده هستند، و ساعات زیادی مشغول انجام کار هستند، قوانین باید تغییر کنند.

 


Sunday 30 July 2023

#امیررضا_باقری، نوجوان ۱۶ ساله ساکن #تبریز که در آذرماه در این شهر بازداشت شده بود، به اتهام توهین به خامنه‌ای و تبلیغ علیه نظام محاکمه خواهد شد.

#امیررضا_باقری، نوجوان ۱۶ ساله ساکن #تبریز که در آذرماه در این شهر بازداشت شده بود، به اتهام توهین به خامنه‌ای و تبلیغ علیه نظام محاکمه خواهد شد.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 

یک زندانی در زندان قم اعدام شد

یک زندانی در زندان قم اعدام شد

خبرگزاری هرانا – سحرگاه امروز یکشنبه هشتم مرداد، حکم یک زندانی که پیشتر از بابت اتهام “تجاوز به عنف” به اعدام محکوم شده بود، در زندان قم به اجرا در آمد.به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۲،  یک زندانی در زندان قم اعدام شد.هویت این زندانی “حمید عسگری نیا، اهل شهرستان اراک” توسط هرانا احراز شده است.یک منبع مطلع نزدیک به خانواده آقای عسگری نیا در این خصوص به هرانا گفت: “این زندانی پیشتر از بابت اتهامات «تجاوز به عنف»، آدم ربایی و سرقت اموال بازداشت و به زندان ساوه منتقل شد. وی چندی بعد به زندان قم انتقال یافت.”

لازم به ذکر است، روز گذشته رئیس کل دادگستری استان قم از اجرای حکم اعدام یک زندانی دیگر با اتهامات مشابه از جمله “تجاوز به عنف” وسرقت، در تیرماه سال جاری خبر داده بود.بر اساس گزارش سالانه مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سال ۱۴۰۱ دست کم ۶۱۷ شهروند از جمله ۱۳ زن و ۶ کودک-مجرم اعدام شدند که در مقایسه با مدت مشابه در سال پیش از آن، بیش از ۸۰ درصد افزایش داشته است. از میان اعدام شدگان، اعدام دو نفر در ملا عام صورت گرفته است. همچنین طی این تاریخ، ۱۳۶ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از این میزان ۶ نفر به اعدام در ملا عام محکوم شدند.

احضار ۹ شهروند بهائی به دادسرا؛ رویا ملکوتی بازداشت شد

احضار ۹ شهروند بهائی به دادسرا؛ رویا ملکوتی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – نه شهروند بهائی به نام های رویا ملکوتی، رویا قانع عزآبادی، شهره سالکیان، گلنوش نصیری، آزیتا فروغی، نوشین مصباح، سهیلا احمدی، فریده مرادی و نسیم ثابتی با دریافت ابلاغیه هایی جداگانه به دادسرای مشهد احضار و امروز شنبه هفتم مردادماه، در این دادسرا حاضر شدند. از میان آنها رویا ملکوتی پس ساعاتی بازجویی، بازداشت و رسیدگی به پرونده دیگر شهروندان بهائی به روزهای آتی موکول شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نه شهروند بهائی ساکن مشهد به دادسرای این شهر احضار شدند.طی روزهای اخیر رویا ملکوتی، رویا قانع عزآبادی، شهره سالکیان، گلنوش نصیری، آزیتا فروغی، نوشین مصباح، سهیلا احمدی، فریده مرادی و نسیم ثابتی با دریافت ابلاغیه هایی جداگانه به شعبه ۹۰۳ دادسرای ناحیه ۹ مشهد احضار شدند. در این ابلاغیه ها از این شهروندان بهائی خواسته شده بود که برای “ادای توضیحات”، ظرف مدت پنج روز در شعبه مذکور حاضر شوند.

یک شهروند بهائی ساکن مشهد در این خصوص به هرانا گفت: “صبح روز جاری این شهروندان در دادسرا حاضر شدند اما علی سلیمانی مارشگ، بازپرس شعبه اعلام کرد که به صورت جداگانه از این شهروندان بازجویی خواهد کرد و فقط خانم ملکوتی را به داخل دفتر خود پذیرفت. پس از چهار ساعت بازجویی، قرار بازداشت یک ماهه خانم ملکوتی با دستور بازپرس صادر و وی به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.”

این منبع مطلع در ادامه افزود: “طی روزهای آتی، به پرونده دیگر شهروندان رسیدگی خواهد شد”.تاکنون از اتهامات مطروحه علیه این شهروندان بهائی اطلاعی حاصل نشده است.شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.


Saturday 29 July 2023

پیام جدید سامان یاسین از زندان رجایی‌شهر؛ وضعیت وخیم در زندان متعاقب تزریق یک آمپول

پیام جدید سامان یاسین از زندان رجایی‌شهر؛ وضعیت وخیم در زندان متعاقب تزریق یک آمپول

پیام جدید سامان یاسین از زندان رجایی‌شهر؛ وضعیت وخیم در زندان متعاقب تزریق یک آمپول

 11:01 - 7 مرداد 1402


هه‌نگاو؛ شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲

سامان یاسین، خواننده و ترانه‌ساز بازداشت ‌شده اهل کرمانشاه (کرماشان)، به دنبال تزریق داروی ناشناخته در مرکز روانپزشکی امین‌آباد، در وضعیت ناپایدار جسمی و روانی قرار گرفته است. وی در یک پیام از داخل زندان که در اختیار هه‌نگاو قرار گرفته است، آخرین وضعیت خود را در دهمین ماه بازداشت در زندان رجایی‌شهر کرج، نگران‌کننده توصیف کرد.
 

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز جمعه ٦ مرداد ماه ١٤٠٢ (٢٨ جولای ٢٠٢٣)، سامان یاسین، ۲۷ ساله، خواننده رپ و ترانه‌سرا با انتشار پیامی از شکنجه دارویی خود در جریان انتقالش از زندان به مرکز روانپزشکی امین‌آباد خبر داد. وی می‌گوید بارها برای اخذ اعتراف اجباری به من دارو تزریق کرده‌اند و حتی خبری هم درباره من منتشر شده بود که خودکشی کرده‌ام، من اهل خودکشی نیستم و هر بلایی سر من بیاید مسئولیتش با قضای صلواتی است.
 

سامان یاسین در این پیام ضمن اشاره به اینکه روز شنبه ٣١ تیر ماه ١٤٠٢، از زندان به مرکز روانپزشکی امین‌آباد منتقل شده، می‌گوید یک آمپول توام با خشونت و ضرب‌وشتم به وی تزریق شده که اطلاعی از داروی آن نداشته است.
 

به گفته این هنرمند جوان، بعد از تزریق آمپول، به مدت بیش از ٢٤ ساعت بیهوش شده و پس از به هوش آمدن نیز، دست‌وپایش به تخت بیمارستان قفل بوده است. او تاکید کرده که دستگاهی به سر اون متصل شده و برای دو روز مشکل بینایی داشته است.
 

سامان یاسین در این پیام با اشاره به اینکه به یک دوره کامل درمانی در خارج از زندان نیازی فوری دارد، می‌گوید: "باید من را به پزشک قانونی ببرند، تا ببینند چه بلایی سر من آوردند؟"
 

این خواننده و ترانه‌ساز شامگاه سه‌شنبه ٣ مرداد ماه از مرکز روانپزشکی امین‌آباد به داخل زندان رجایی‌شهر بازگردانده شده و به گفته خودش احتمالا به زندان قزلحصار منتقل خواهد شد. وی جلسه بعدی دادگاه خود را ١٨ شهریور ماه سال جاری عنوان کرده که طی آن، به وکیل دسترسی نخواهد داشت.

سامان یاسین در بخشی از پیام خود تاکید کرده است که پیش از بازداشت در صحت و سلامت کامل بوده و مسئولیت جانش در زندان با "قاضی صلواتی و سایر مسئولان" خواهد بود.

این هنرمند در ٧ آبان ماه ١٤٠١، از بابت اتهاماتی شامل "محاربه" توسط دادگاه عمومی و انقلاب تهران به اعدام محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور نقض شده و پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع شد.

سامان صیدی معروف به سامان یاسین، ترانه‌ سرا، آهنگساز و خواننده رپ اهل کرمانشاه و ساکن تهران، روز یک‌شنبه ١٠ مهر ۱۴۰۱ (۲ اکتبر ۲۰۲۲) به دلیل حمایت از اعتراضات توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت و پس از بازجویی به زندان رجایی شهر منتقل شد.


متن کامل پیام سامان یاسین از زندان رجایی شهر کرج به شرح زیر است؛


سامان یاسین هستم رپر ۲۷ ساله کورد از زندان رجایی شهر

البته اینجور که بنظر می‌رسه می‌خواهند منتقل کنند قزل حصار!

فشار عصبی زیاد روی من تحمل حبس را غیر ممکن کرده . بارها رفتم بهداری و تقاضا کردم که کاری کنند برای من دیگه مخ من نمی‌کشه! گفتم قرار شد برای آزمایش و پیگیری عدم تحمل کاری کنید! اخه خودشون می‌دونن در این ده ما چه بلایی سر من با دارو‌های بی‌نام و نشان و تزریق امپول و شکنجه روانی و جسمی آورده‌اند.

شنبه صبح زود گفتن آماده شو برویم بیمارستان رازی (امین آباد) تست بدیم، من چه می‌دونستم کدام شکنجه گاهی هست او خراب شده اخه! پوشیدم رفتم. چند دختر پسر تا من را دم در اون مرکز دیدن شروع کردن داد و بیداد که این سامان یاسین هست کجا می‌برید؟ مامورها متفرقشون کردن و گفتن حاشیه‌سازی نکنید.از یک در پشت ساختمان بردن داخل. نمی دانستم چه برنامه‌ای برای من چیده‌اند باور کردم برای معاینه و مرخصی پرشکی هست این انتقال. نباید باور می‌کردم.

یک ساعتی کشید، بعد بردن یک بخش بنام“سینا یک”فکر کنم اسمش بود. گفتن بهت باید تزریق آمپول کنیم گفتم نه و شروع به مقاومت و داد و بیداد کردم. درگیر شدم فکر کنم ۸ آدم مختلف بودن ریختن سرم کتک و فحاشی که تو غلط کردی که نمی‌گذاری مگر دست تو هست! زدم داخل یک شیشه نشکست لامصب محکم بود. پابند دست یک سرباز بود پریدم قاپ زدم باهاش کوبیدم شیشه خورد شد، نمی‌خواستم بزارم دارو لعنتی و به من تزریق کنن و مرا به کشتن دهند.

از پشت کوبیدن به سرم شوکر برقی بهم زدن. و چند نفری مرا به تخت بستند.تمام بدنم الان که جمعه شده هنوز کوفته هست و چشم‌هایم تار و دور بینی دارم. درحال داد و بیداد من و ضرب و شتم آنها، در همان شرایط به من تزریق شد.خیلی زیاد بودن کسانی که ریختن سرم! نمیدونم چند روز بعد به هوش امدم ۲۴ ساعت یا شاید دو روز.


دیدم قفل شده هستم به تخت. گیج و همه جا سیاه و تار، که هنوز هم تار هست همه جا و تعادل ندارم و گیجم. اخه خیلی تو سرم زدن.  من آدم سالم بودم آخه! من اهل خودکشی و این چیزا نیستم، چرا به خودم صدمه بزنم؟  مجبورم کردن در کل این ده ماه بارها برای اعتراف و فشار دارو بخورم و تزریق بهم کردند! دفعه قبل هم که در اخبارها گفتن خودکشی کرده سامان یاسین، من نکرده بودم!
 اون دفعه در زندان به زور چهار قرص به من خوراندن. زمانی که بهوش آمدم داخل بهداری بودم واقعا نمی‌دونم چی گذشته بود و چقدر زمان برده تا بهوش آمدم.


الان هم مرتب قرص‌هایی بی‌نام و عجیب می‌آورند ولی من نمی‌خورم هرجوری هست. تمام بدنم زخم هست پس از انتقال از امین اباد به زندان هنوز.می خواستن لخت کنند جمعی ببرند یک حمام نرفتم انقدر داد و بیداد کردم مجبور شدن سه شنبه شب مرا بازگردانند به بند زندان رجایی شهر.به سرم یه چیزهایی شبیه دستگاه وصل کرده بودن داخل شکنجه گاه رازی نمی‌دونم چی بود.

قبلا هم برای اعتراف‌گیری که پرده بینی سمت چپم را پاره کرده بودن با فرو کردن خودکار و همش خون میاد. من نیاز فوری به بستری در یک بیمارستان خارج از زندان و با پرشک متخصص دارم تعادل من برنمی گرده و همه جا سیاه هست و سرگیجه دارم.از شنبه که بردن و این بلاها را سرم آردن. سە شنبه شب برگردوندن الان جمعه هست و من بهتر نشدم. تا می‌خوابم یا خواب اعدام یا شکنجه میبینم.همش کابوس دارم.
 
رفتم بهداری گفتن مال دارو هست خوب میشی، اما خوب نشدم! تقریبا یک هفته گذشته و من بهتر نمی‌شوم! باید من را به پزشک قانونی ببرن چه بلایی سر من آوردن؟ 

هر بلایی سر من بیاد اعلام می‌کنم از این طریق من در صحت و بی‌هیچ مشکلی ده ماه هست ربوده شده‌ام، مسئولیت جان من با قاضی صلواتی و سایر مسئولین است!


الان هم ظاهرا دادگاهی برای ۱۸ شهریور بهم دادن.بدون وکیل؟ من انسان سالم و مشغول کارم بودم. رپ ترانه مردمی و صدای بی‌عدالتی هست.

من خودم کودک کار بودم صدای بی‌عدالتی کولبر کُرد و فقرِ سوختبر بلوچم. من تشنه ماندن کارون و خشک شدن دریاچه ارومیه هستم. برای همین رپر هستم.

چرا به من لج کرده اند؟
جرمم ترانه هست؟

سامان یاسین (سامان صیدی)

جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲
زندان رجایی شهر


چشم برای ازادی لعنت بر حکومت فاسد و ادمکش علی خامنه ای و اسلام دروغینش

مهدی «ام»، ۳۶ ساله ساکن کرج متاهل و پدر دو فرزند، فوق لیسانس مهندسی صنایع یکی دیگر از مصدومان چشم در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است.
mehd1_mn

پنج شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ روز چهلم حدیث نجفی بود مهدی از بچه‌های محل ما بود  که به بهشت سکینه آمده بود.
در بهشت سکینه بسته بود و جمعیت زیادی منتظر باز شدن در بودند تا به زیارت اهل قبور خود بروند.
مثل سیدمحمد حسینی که می‌خواست به مزار پدرش برود که دستگیر و پس از آن اعدام شد.
هیچ کس نه شعاری میداد و نه فعالیتی داشت. که ناگهان از خودرو مستقر آنجا، مامورین پیاده و به سمت مردم حمله ور شدند و شروع به شلیک گاز اشک آور خردل و گلوله ساچمه‌ای کردند.
مردم خونین فرار می‌کردند، از پیرزنی که با عصا برای مزار آمده بود تا یک پسر بچه حدود ۱۵ ساله که زیر دست و پای مردم بر زمین افتاده بود. مهدی زیر بغل او را گرفت تا فراری دهد.
اتوبان بسته شده بود و مردم به آن‌جا هجوم آورده بودند.
یک آبراه زیر اتوبان بود و مردم این سوی آبراه و ماموران با لباس یگان امداد آنطرف آبراه از فاصله حدود ۳۰ متری به مردم شلیک می‌کردند.

در یکی از شلیک‌ها بالای ۹۰ ساچمه به مهدی برخورد کرد که نزدیک هفت تای آن به زبان، دندان، گردن، گیج گاه، گونه و یک ساچمه در چشم راست اصابت کرد. بسیاری از ساچمه‌ها به دلیل اصابت به نقاط حساس همچنان مهمان مهدی هستند.
چشم مهدی شکافته شده بود وقتی دست به چشمش میزد انگشتش به داخل سفیدی چشم فرو می‌رفت.
او را سریع به بیمارستان بردیم او نگران تخلیه چشم بود که مبادا باعث خجالت فرزندانش در مقابل هم‌کلاسی‌هایشان شود.
آسیب دیدگان زیادی آنجا بودند، حتی یک نفر را در پتو پیچانده بودند که وضعیت اسفناکی داشت و بیمارستان او را پذیرش نکرد و بعدها فهمیدیم حسین نادربیگی بوده است.
چشم او را بخیه کردند، سر تا پای او غرق خون بود، خانواده او به بیمارستان آمدند، همسرش با دیدن مهدی از هوش رفت.

تا کنون سه بار عمل شده و بینایی در حد تار است و امید به چسبیدن شبکیه تا عمل بعدی دارد بلکه با لنز دید بهتری داشته باشد.

او در فرش فروشی مشغول به کار است.

مهدی انسانی خانواده دوست است با وجود درد چشم و سر دردهای ناشی از ساچمه در گیجگاه همواره تلاش کرده تا آن را جلوی خانواده بروز ندهد.

- از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom #یاری_مدنی_توانا 

@Tavaana_TavaanaTech

Friday 28 July 2023

ولایت فقیه یعنی اصل دیکتاتوری

کلیه قوانین و مقررات موجود در حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس موازین اسلامی تنظیم شده اند و این اصل به طور غیر مستقیم بر تبعیض علیه زنان صحه می گذارد در قوانین اسلام زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نبوده بلکه زنان به عنوان برده و ملک مرد محسوب میشوند در حقیقت احکام و فرامین مذهبی پایه و اساس تبعیض علیه زنان در جامعه کنونی ایران میباشد پایمال نمودن حقوق پیروان سایر ادیان وعدم برابری حقوق پیروان ادیان با شیعه ۱۲ امامی مانند مسلمانان پیرو اهل سنت پیروان ادیان مسیحی، یهودی زرتشتی و دراویش و ... اعمال مجازاتهای سنگین برای سایر گرایشات دینی و مذهبی پایمال نمودن حقوق اقوام ایرانی و اعمال مجازاتهای سنگین برای گرایش قومی.
در این خصوص میتوان به کشته شدن مهسا امینی توسط گشت ارشاد در سال ۱۴۰۱ اشاره کرد . که با جنبش زن، زندگی، آزادی  شروع و با سرکوب کردن مردم توسط  نظام جمهوری اسلامی،قوه مجریه ،وزارت کشور ،وزارت اطلاعات،،قوه قضائیه ، فراجا، یگان‌های ویژه،، پلیس امنیت عمومی،سپاه پاسداران،،قرارگاه ثارالله، شبه‌نظامیان بسیج،لباس‌شخصی‌ها
،روبه رو شد وبه خشونت و کشتار علیه زنان،کودکان،جوانان و اعدام و زندانی کردن معترضین انجامید،  پیروان جمهوری اسلامی برای فراگیر کردن اندیشه های عقب افتاده خود به نام دین نه از شیوه های دموکراتیک بلکه از سرکوب و خشونت استفاده  میکنند.

دیکتاتوری مذهبی

مقدمه
دیکتاتوری مذهبی بدترین شکل دیکتاتوری است. اعمال قدرت با تکیه بر مذهب و اجرای قانون به نمایندگی از طرف خدا. چپاول، دزدی، غارت ثروت مردمی و استثمار کارگران و مزدبگیران به نام حکومت نمایندگان خدا  …. وحشی ترین نوع دیکتاتوری است. جمهوری اسلامی از چنین نوع دیکتاتوری و ولی فقیه سمبل آن است.
یکی از اعضای مجلس خبرگان در سخن پراکنی خود بر ماهیت چنین دیکتاتوری صحه گذاشت. وی گفت که:«دین بدون پشتوانه قدرت نمی تواند به جایگاه خود» برسد. خبرگزاری نسیم از قول عباس کعبی نوشته است که:«ما نمی خواهیم به جای امپریالیسم یک امپریالیسم دینی مستقر کنیم» دین مانند هر ایدئولوژی برای رواج خود احتیاج به قدرت دارد. کارنامه جمهوری اسلامی به مثابه یک حکومت دینی آنچنان ننگین است که هیچ نیرویی به اندازه خود این حکومت افشاگر ماهیت ارتجاعی حکومت دینی نبوده است. پیروان جمهوری اسلامی برای فراگیر کردن اندیشه های عقب افتاده خود به نام دین، نه از شیوه های دموکراتیک بلکه از سرکوب و خشونت استفاده کردند. بنیانگذار رژیم ولایت فقیه و ادامه دهندگان راه او، دین و قدرت را در هم تنیده و از دین برای رسیدن به قدرت و از قدرت برای اجرای قوانین شرعی استفاده کرده و می کنند. این در هم تنیدگی دین و قدرت، جمهوری اسلامی را تبدیل به خشن ترین نوع حکومت در منطقه کرده است. بر همین منظر، اعدام، قطع دست و پا، شکنجه با عنوان تعزیر تبدیل به امری عادی برای شکنجه گران شده است. بسیاری از زندانیان سیاسی شهادت داده اند که شکنجه گران قبل از شکنجه کردن زندانیان، نماز می خواندند و در ماه رمضان همراه با روزه داشتن اقدام به شکنجه می کردند. بر فراسوی بنیاد گرایی اسلامی و حفظ قدرت با شیوه های سرکوبگرانه است که مصباح یزدی می گوید: معتقدیم نسبت ولی فقیه در این عصر مانند نسبت حضرت مسلم و سیدالشهدا … است. وی می گوید:«حتی اگر ولی فقیه اشتباه کرد نباید بگوییم اشتباه کرده است». همان قدر که جان انسان در این حکومت ارزشی ندارد، طبیعی است که نه رای مردم و نه دین مردم برای حکومت ارزش ندارد. در چنین شرایطی دین حکومتی همچون فاشیسم به ابزار سلطه تبدیل می شود. دیکتاتوری مذهبی را به نشر میسپارم تا به آرزوی سوفیا جانبخش این چهارده قرن، جامه عمل پوشانده باشم و شروع فصلی را نوید دهم که در آن خرافات دود خواهند شد و بلاهت اسلامی ازایران زمین رخت برخواهد بست و باز خردِ ایرانی در رأس ساختار سیاسی نوینی خواهد ایستاد که بر اساس آن »ایاالت متحدهی ایران« شکل خواهد گرفت. از وقتی عیسی ناصری، یهودی اهل جلیل که توسط یحیی تعمید داده شد، به خرافات ابراهیمی پشت کرد وخشم بنی اسرائیل را با اهدای جانش بر فراز صلیب خرید و به مهرآیینی روی اورد و سبب شد که غربیان کم کم دین ایرانی بیاورند، ما جای اینکه پرچمِ مِهر را در سراسر زمین به اهتزاز دربیاوریم، غفلت کردیم و دینمان را از درون باختیم و اجازه دادیم رومیان با نقاب عربی در قادسیه بر ما چیره شوند و چهارده قرن بر ما حکومت کنند و درحالیکه غرب هر روزه ایرانیتر میشود، سبب شوند که ما ناخواسته از ایران و ایرانی فاصله بگیریم. اما دیگر وقت حقیقت است و نسل جدید ایرانیان همه از دم دریافتهاند که »ایدئولوژی رومی« یاهمان »اسلام « برای نابودی ایران و ازپادرآوردن آنها اختراع شده است و هر روز که میگذرد عرصه بر تازیان تنگتر شده و بر جمعیت اسلام گریز افزوده میشود.

Friday 21 July 2023

میلیتاریسم و تروریسم سپاه پاسداران

حضور نظاميان سپاه در سیاست یعنی  میلیتاریسم در سال ۱۳۷۶ شمسی (۱۹۹۷میلادی)  با حضور اصلاح‌طلبان در کاخ رياست جمهوری آغاز شد.در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد که خود از سپاهیان بود حضور سپاه در اقتصاد و سياست کشور بسیار پررنگ گردیده این سازمان از يک نيروی نظامی منتقد برخی سياستمدران، به تشکيلاتی فعال در عرصه های غيرنظامی بدل شد.سردارانی که بر پايه گزارش هايی تاييد نشده، با رهبر جمهوری اسلامی ايران رابطه نزديکی داشتند، در تمام مدت حضور اصلاح طلبان در قدرت ساکت ننشستند. آنها هرازگاهی بيانيه هايی که «تهديد آميز» خوانده می شد صادر کردند، به رييس جمهوری نامه سرگشاده نوشتند و حتی خود به ميدان سرکوب منتقدان در مقاطعی چون شورش دانشجويان در سال ۷۸، وارد شدند. و با شروع رياست جمهوري احمدی نژاد عملا از گردانندگان محوری سیاسی و اقتصادی شدند.
در زمينه فعاليت های اقتصادی اگر چه هنوز سپاه پاسداران گزارشی از مسايل مالی خود منتشر نمی کند و بودجه اين تشکيلات نيز کماکان محرمانه مانده است، اما دولت از امضای قراردادهای کلان چند ميليون دلاری با سپاه در حضور خبرنگاران هيچ ابايی ندارد.
از مهم ترين قراردادهايی که به اين شکل به امضا رسيد، قرارداد احدث خط لوله گاز عسلويه – ايرانشهر بود که ارزش آن يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلار است. وزير نفت، در زمان امضای اين قرار داد با سردار رحيم صفوی، به خبرنگاران گفت که در اين پروژه «ترک تشريفات» شده و سپاه در گرفتن اين پروژه هيچ رقيبی نداشته است.
امضای علنی اين قرار داد از سوی برخی ناظران، اعلام عمومی ورود سپاه به عرصه نفت – حياتی ترين بخش فعاليت اقتصادی در ايران – تفسير شد.
پيش از آن سپاه از انتشار روزنامه و توليد فيلم سينمايی تا انواع فعاليت های اقتصادی نقش داشت. چنين شرايطی برای وابستگان سپاه، «اوج نفوذ و قدرت» توصيف شده است.به گفته شماری کارشناسان مسايل ايران، رويارويی آمريکا با سپاه پاسداران که از ۱۲۵ هزار نيرو، قدرت سياسی گسترده، حمايت مالی يک دولت نفتی، نفوذ جدی ميان شيعيان عراق و لبنان و همچنين قدرت نظامی قابل ملاحظه ای برخوردار است، می تواند به مقابله ای طولانی مدت و حتی خونبار بدل شود. نام سپاه در سال های اخير، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکيلات امنيتی، نظامی، سياسی و اقتصادی سپاه پاسداران را «پايه های مستحکم» اين نظام دينی توصيف کرده اند و کمتر نامی از روحانيون مذهبی به ميان کشيده می شود.
رشد «اختاپوسی» يک سازمان نظامی قدرتمند چون سپاه، در سال های اخير چنان بی مرز و محدوده پيش می رود که اگر مقابله ای جدی با آن صورت نگيرد، خاتمه کار، چيزی جز خشونتی سخت نخواهد بود. و این خشونت امروز علیه مردم ایران به کار گرفته می‌شود. در انقلاب زن زندگی ازادی با سرکوبگری اعتراضات سراسری در کوچه و خیابان وبا دستگیری و تیراندازی به سمت مردم و کشتارهای دسته‌جمعی و دستگیری‌های گسترده معترضان زن و مرد و کودک و دانشجو وکشتار کودکان و دزدیدن کودکان و افراد معترض و سر به نیست کردن آنان مسمومیت‌های زنجیره‌ای مدارس و خوابگاه‌های دختران دانشجو و موج پیشرونده اعدام‌ها برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و ایجاد خفقان و ضرب و شتم و زندانی کردن زنان بدون حجاب اجباری  و جریمه های مال سنگین آنان و نیز وثیقه های سنگین جهت آزاد سازی مردم معترض کوچه و خیابان، از جمله دیگر کارهای این نيروی فاسد و جنایتکار در ایران است .جنگ افروزیها و حمايت تسلیحاتی سپاه  در جنگ علیه مردم اوکراین  که به دستور شخص خامنه‌ای که  از جانب مردم ايران ضحاک خونخوار نام گرفته  ،و نیز جنگ افروزی‌های سپاه پاسداران در لبنان و سوریه و فلسطین و عراق و یمن و افغانستان ،کل خاورمیانه و کل دنیا را به آشوب کشيده و ثروت عظیم ايران را در راه تروریسم هزینه کرده و می‌کند.به طوری که امروز ملت بزرگ و عظیم‌الشأن ايران در زمره فقیرترین مردم دنیا از لحاظ درآمد زندگی و اقتصادی و در نبود امکانات بهداشتی و درمانی و رشد تورم اقتصادی مهار نشدنی قرار گرفتند.اگر سپاه نبود مردم ایران اکنون در صلح و آرامش بودند و فشار تحریم‌های بین‌المللی را تحمل نمی‌کردند.سپاه و بسیج و خامنه ای از جمله سردمداران تروریسم جهانی می‌باشند و کشورهای اروپایی و آمریکا و انگلیس باید بر این چهره کثیف تاریخ مهر تایید تروریسم بزنند و آنها را تحریم کنند و نه مردم شریف ایران را.

Thursday 20 July 2023

سپاه، تروريسم و میلیتاریسم ايرانی در ميدان جهانی



سپاه، تروريسم و میلیتاریسم ايرانی در ميدان جهانی

۲۴/مرداد/۱۳۸۶
  • کیوان حسینی

آیت الله علی خامنه ای و رژه نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اگر نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه های تروريستی وزارت امور خارجه آمريکا جای بگيرد، اين تحول به همان اندازه که برای دولت آمريکا، موضوعی کاملا منحصر به فرد و بی سابقه خواهد بود، برای اين تشکيلات نظامی بزرگ نيز، چالشی است که برای نخستين بار با آن رو به رو خواهد شد.

فهرست گروههای تروريستی که از سال ۲۰۰۱ ميلادی و به دستور رييس جمهوری آمريکا تهيه می شود، تلاشی است برای قطع ارتباطات مالی سازمان هايی که به گفته دولت آمريکا در «تروريسم بين المللی» دست دارند.

در اين فهرست نام سازمان هايی چون القاعده، مجاهدين خلق، حماس و حزب کارگران کردستان ترکیه (پ کا کا) ديده می شود. اگر نام سپاه پاسداران به اين فهرست افزوده شود، برای نخستين بار سازمانی با ابعاد يک ارتش رسمی – با ساختاری شبيه به يک ارتش - از سوی وزارت امور خارجه آمريکا به عنوان يک سازمان «تروريست» معرفی خواهد شد.

در اين صورت سپاه پاسداران نيز که فعاليت گسترده اش در عرصه اقتصاد و سياست ايران، از سوی منتقدانش به شکل گيری «میلیتاریسم» در ايران تعبير شده بود، برای نخستين بار به شکلی گسترده و همه جانبه، هدف سلسله تحريم های اقتصادی و محدوديت های مالی قرار خواهد گرفت.

سابقه برخورد تصميم گيران واشينگتن با سازمان هايی از اين دست نشان می دهد که ورود نام سپاه پاسداران به فهرست معروف تروريست های جهان، تنها به مسدود کردن دارايی های تک تک اعضای آن در خاک آمريکا يا ممنوعيت معامله با آنها ختم نمی شود.

آمريکا تا امروز گام به گام به گستره تحريم های جمهوری اسلامی ايران افزوده است. نام چندتن از اعضای سپاه و شرکت های وابسته به آن از قطعنامه های سازمان ملل سر درآورده است. برخی مقام های آمريکايی در تورهای اروپايی، به دولت ها، بازرگانان عمده و بانک ها فشار می آورند که به جبهه تحريم ايران بپيوندند.

و در اين شرايط است که ناگهان وزرات امور خارجه آمريکا بر روی نهادی دست گذاشته که کمابيش، در جای جای مناسبات سياسی، اقتصادی و امنيتی ايران حضور دارد: سپاه معروف پاسداران!

پاسدارهای ديروز و کت و شلواری های امروز

شايد نام سپاه پاسداران در ذهن مخالفان کهنه کار جمهوری اسلامی ايران، تصويری دهشتناک و خشن خلق کند، اما با گذشت نزديک به ۲۸ سال از تاسيس اين سازمان نظامی، اگر کارکردهای سپاه يکسره دگرگون نشده باشند، چهره پاره ای از رهبران سابق سپاه، دستخوش تحول شده است.

پاسدارهای ديروز، اين روزها مانند محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری، لبخند می زنند. چون محمد باقر قاليباف، شهردار تهران، کت و شلوار سفيد می پوشند. مانند علی لاريجانی، دبير شورای عالی امنيت ملی از واژه هايی فاخر در صحبت هايشان استفاده می کنند و همانند محسن رضايی، خود را نظريه پرداز مسايل استراتژيک معرفی می کنند.

سپاه پاسداران که به گفته مخالفان جمهوری اسلامی در سرکوب های سياسی ابتدای پيروزی انقلاب سال ۵۷ نقش داشته، سال ها است که گستره نفوذ خود را وسعت بخشيده و به تشکيلاتی کاملا متفاوت با آنچه در ابتدای شکل گيری وجود داشته، بدل شده است.

سپاه پاسداران که به گفته مخالفان جمهوری اسلامی در سرکوب های سياسی ابتدای پيروزی انقلاب سال ۵۷ نقش داشته، سال ها است که گستره نفوذ خود را وسعت بخشيده و به تشکيلاتی کاملا متفاوت با آنچه در ابتدای شکل گيری وجود داشته، بدل شده است.

اين تشکيلات که دفاع از «انقلاب اسلامی ايران»، در نامش هويدا است، برای اين «وظيفه»، در هر مقطعی، راهی تازه انتخاب کرده است.

پيش از جنگ، حذف انقلابيونی که به آيت الله خمينی وفادار نبودند، در دوران جنگ، حضور فعال در نبرد با ارتش صدام حسين و بعد از جنگ، تلاش برای تداوم نظام سياسی دينی که با انقلاب شکل گرفته بود، ساده ترين تصوير مراحل گوناگون فعاليت های اين تشکيلات پيچيده در ۲۷ سال اخير است.

اما به گفته صاحب نظران تلاش برای تداوم قدرت روحانيون، برای سپاه پاسدارانی که با پايان جنگ، حتی تک کرسی خود را در دولت از دست داد، روندی ساده نبوده و نيست.

پاسدارهای سرشناس برای اين هدف خود، با اتکا به حمايت يکی از دو گروه سياسی قدرتمند جمهوری اسلامی، يعنی محافظه کاران، چنان در هزارتوی قدرت اين نظام سياسی رخنه کردند که حالا به سختی می توان سپاه را از اين گروه سياسی تميز داد. آنها اصولا بخش بزرگی از محافظه کاران امروز را تشکيل می دهند.

اوج نفوذ و قدرت

به گفته پاره ای تحليل گران، کليدی ترين چالشی که رو در رويی سپاه پاسداران با سياستمدران مخالف با حضور نظاميان را در عرصه عمومی عيان کرد، به قدرت رسيدن محمد خاتمی در جمهوری اسلامی ايران بود.

در سال هفتاد و شش، با حضور «اصلاح طلبان» در کاخ رياست جمهوری، سپاه با گروهی رو به رو شد که جمعی از آنها همرزمان سابق بودند، اما با شعارهايی از پلکان قدرت بالا رفتند که مبنای توجيه حضور نظاميان را در سياست زير سوال می بردند.

با به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد که خود سپاهی خوانده می شد، مناسبات حضور سپاه در اقتصاد و سياست ايران، چهره ای کاملا آشکار به خود گرفت و اين سازمان از يک نيروی نظامی منتقد برخی سياستمدران، به تشکيلاتی فعال در عرصه های غيرنظامی بدل شد.

سردارانی که بر پايه گزارش هايی تاييد نشده، با رهبر جمهوری اسلامی ايران رابطه نزديکی داشتند، در تمام مدت حضور اصلاح طلبان در قدرت ساکت ننشستند. آنها هرازگاهی بيانيه هايی که «تهديد آميز» خوانده می شد صادر کردند، به رييس جمهوری نامه سرگشاده نوشتند و حتی خود به ميدان سرکوب منتقدان در مقاطعی چون شورش دانشجويان در سال ۷۸، وارد شدند.

اما با به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد که خود سپاهی خوانده می شد، مناسبات حضور سپاه در اقتصاد و سياست ايران، چهره ای کاملا آشکار به خود گرفت و اين سازمان از يک نيروی نظامی منتقد برخی سياستمدران، به تشکيلاتی فعال در عرصه های غيرنظامی بدل شد.

در حال حاضر تنها پنج تن از اعضای کابينه محمود احمدی نژاد سابقه فعاليت های امنيتی و نظامی ندارند.

در زمينه فعاليت های اقتصادی اگر چه هنوز سپاه پاسداران گزارشی از مسايل مالی خود منتشر نمی کند و بودجه اين تشکيلات نيز کماکان محرمانه مانده است، اما دولت از امضای قراردادهای کلان چند ميليون دلاری با سپاه در حضور خبرنگاران هيچ ابايی ندارد.

از مهم ترين قراردادهايی که به اين شکل به امضا رسيد، قرارداد احدث خط لوله گاز عسلويه – ايرانشهر بود که ارزش آن يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلار است. وزير نفت، در زمان امضای اين قرار داد با سردار رحيم صفوی، به خبرنگاران گفت که در اين پروژه «ترک تشريفات» شده و سپاه در گرفتن اين پروژه هيچ رقيبی نداشته است.

امضای علنی اين قرار داد از سوی برخی ناظران، اعلام عمومی ورود سپاه به عرصه نفت – حياتی ترين بخش فعاليت اقتصادی در ايران – تفسير شد.

پيش از آن سپاه از انتشار روزنامه و توليد فيلم سينمايی تا انواع فعاليت های اقتصادی نقش داشت. چنين شرايطی برای وابستگان سپاه، «اوج نفوذ و قدرت» توصيف شده است.

بن بست سپاه در اصلاح طلبی ايرانی

به گفته شماری کارشناسان مسايل ايران، رويارويی آمريکا با سپاه پاسداران که از ۱۲۵ هزار نيرو، قدرت سياسی گسترده، حمايت مالی يک دولت نفتی، نفوذ جدی ميان شيعيان عراق و لبنان و همچنين قدرت نظامی قابل ملاحظه ای برخوردار است، می تواند به مقابله ای طولانی مدت و حتی خونبار بدل شود.

اگر جمهوری اسلامی ايران در دهه ۶۰ خورشيدی، نظامی مبتنی بر نفوذ روحانيون در جامعه، با اتکا به وجهه کاريزماتيک آيت الله خمينی توصيف می شد، در سال های اخير، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکيلات امنيتی، نظامی، سياسی و اقتصادی سپاه پاسداران را «پايه های مستحکم» اين نظام دينی توصيف کرده اند و کمتر نامی از روحانيون مذهبی به ميان کشيده می شود.

اين در حالی است که در عرصه مناسبات داخلی سياست روز ايران نيز، برخی اصلاح طلبان – دستکم در لايه های تندروتر – پيش از اين به صراحت گفته اند که اصلاحات نظام سياسی ايران به بن بست سپاه پاسداران برخورد کرده است.

عليرضا رجايی، از ملی – مذهبی های اصلاح طلبی که تا يک قدمی ورود به مجلس شورای اسلامی، در جريان مبارزات انتخاباتی مجلس ششم حضور داشت، از جمله کسانی بود که سال گذشته در يک سخنرانی، سپاه پاسداران را سد اصلی اصلاح طلبی در ايران معرفی کرد.

اگر جمهوری اسلامی ايران در دهه ۶۰ خورشيدی، نظامی مبتنی بر نفوذ روحانيون در جامعه، با اتکا به وجهه کاريزماتيک آيت الله خمينی توصيف می شد، در سال های اخير، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکيلات امنيتی، نظامی، سياسی و اقتصادی سپاه پاسداران را «پايه های مستحکم» اين نظام دينی توصيف کرده اند و کمتر نامی از روحانيون مذهبی به ميان کشيده می شود.

اما اينکه آيا روش های مقابله جويی دولت کنونی ايالات متحده آمريکا، در اوضاع سياسی ايران، چه تاثيری – چه مثبت و چه منفی – خواهد گذاشت، از سوالاتی است که در حال حاضر پاسخ آن بيشتر با گمانه زنی همراه است.

برخی از آگاهان سياسی ايران، معتقدند که سخت گيری های خارج از ايران، برای تندروهای داخل، به ويژه نظاميان، مشروعيت خشونت و توجيه های عوام فريبانه برای سرکوب جنبش های آزادی خواهانه به ارمغان می آورد.

در برابر کم نيستند صاحب نظرانی که می گویند، رشد «اختاپوسی» يک سازمان نظامی قدرتمند چون سپاه، در سال های اخير چنان بی مرز و محدوده پيش می رود که اگر مقابله ای جدی با آن صورت نگيرد، خاتمه کار، چيزی جز خشونتی سخت نخواهد بود.

در هر دو صورت، آنچه اين سال ها مدام در زبان برخی آگاهان، «میلیتاریسم» رو به گسترش جمهوری اسلامی ايران توصيف می شود، همانند بسياری حکومت های مبتنی بر قدرت نظاميان، در صورت ريشه دواندن و رشد و باليدن، مجموعه ناملايمات خاورميانه توفان زده را، بار ديگر در آستانه آشوب و خشونت های تازه قرار می دهد؛ خشونتی که به گفته ناظران می تواند اين بار، سخت تر از هميشه باشد.

یک زن معترض در گنبدکاووس بازداشت شد.ترس جمهوری کثیف اسلامی ضد بشری از آزادی زنان

یک زن معترض در گنبدکاووس بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – یک زن مخالف حجاب اجباری در پی سر دادن شعارهایی اعتراضی در یکی از میادین گنبدکاووس، توسط نیروهای امنیتی همراه با ضرب و شتم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک زن معترض در شهر گنبدکاووس بازداشت شد.

یک شاهد عینی لحظه بازداشت این شهروند به هرانا گفت: “بعد از ظهر سه شنبه بیست و هفتم تیرماه، یک زن مخالف حجاب اجباری که در یکی از میدان های شهر گنبدکاووس اقدام به سر دادن شعارهایی اعتراضی علیه رهبری جمهوری اسلامی کرده بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.”

وی بدون اشاره به هویت این شهروند، اظهار داشت که بازداشت این زن معترض همراه با ضرب و شتم صورت گرفته است.

تا لحظه تنظیم این گزارش از محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی حاصل نشده است.

ترس خامنه ای از آزادی بیان معلمان



#کوکب_بداغی_پگاه، معلم ساکن شهرستان #ایذه توسط هیات تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان، به انفصال موقت از خدمت به مدت یک ماه محکوم شد.
براساس حکمی که توسط شعبه دو هیات تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان در تاریخ بیست و هفتم تیر صادر و به این معلم ابلاغ شده است، وی به دلیل شرکت در اعتراضات معلمان و سخنرانی در جریان اعتراضات به انفصال موقت از خدمت به مدت یک ماه محکوم شده است.

قانون اساسی:
اصل ۲۲-رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)
اصل ۲۴-حق آزادی قلم و بیان
اصل۲۷-حق آزادی تجمع و تظاهرات
اصل ۲۸-حق امنیت کار
اصل۳۴-رعایت حقوق انسانی توسط قانون

اعلامیه جهانی حقوق بشر:
ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون
ماده ۱۹- حق آزادی بیان
ماده ۲۰-حق آزادی تجمع و تظاهرات
ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی
ماده ۲۳-حق امنیت کار

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 
#مهسا_امینی 
#vvmiran 
@baschariyat 
#MahsaAmini

یک بلاگر توسط ماموران اطلاعات سپاه در گرگان بازداشت شد

یک بلاگر توسط ماموران اطلاعات سپاه در گرگان بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – روابط عمومی سازمان اطلاعات سپاه نینوا استان گلستان، از بازداشت یک بلاگر در گرگان به دلیل آنچه “ترویج سبک زندگی غربی” عنوان شده است، خبر داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بسیج، یک بلاگر توسط ماموران سازمان اطلاعات سپاه در گرگان بازداشت شد.

روابط عمومی سازمان اطلاعات سپاه نینوا استان گلستان با انتشار اطلاعیه ای در این رابطه، ” ترویج سبک زندگی غربی” را از دلایل بازداشت این فرد عنوان کرد.

در این اطلاعیه آمده است که بازداشت این شهروند با دستور مقام قضایی صورت گرفته است.

گفته می شود، صفحه اینستاگرامی وی نیز با ۱۰۰ هزار دنبال کننده مسدود شده است.

در این گزارش به هویت شهروند بازداشتی، اتهامات مطروحه و محل نگهداری وی اشاره ای نشده است.

دو قتل ناموسی دیگر در پیرانشهر و ورامین




دو قتل ناموسی دیگر در پیرانشهر و ورامین

۱۸/تیر/۱۴۰۲

رادیو فردا

عکسی که از زیلان ایواز، دختر پیرانشهری کشته‌شده توسط پدرش با انگیزه ناموسی، در منابع خبری منتشر شده است

منابع خبری از قتل یک دختر ۱۸ ساله در پیرانشهر واقع در آذربایجان غربی توسط پدرش و قتل یک مادر توسط پسرش در ورامین، هردو با انگیزه «ناموسی»، خبر می‌دهند.

سایت حقوق بشری هانا نام این دختر پیرانشهری را «زیلان ایواز» اعلام کرده و در خبری آورده است که پدر زیلان پس از اطلاع از رابطە دخترش با یک پسر، روز جمعه ۱۶ تیر او را با اسلحه کُلت کمری کشته شده است.

درباره وضعیت پدر این دختر و بازداشت او تاکنون اطلاعاتی منتشر نشده است.

در همین حال «همشهری‌آنلاین» روز یک‌شنبه ۱۸ تیر گزارشی از دادگاه قتل «فجیع» یک مادر توسط پسرش در ورامین منتشر کرده است.

بر اساس این گزارش یک پسر ۲۲ ساله با هویت «شهرام» در سال ۱۳۹۹ اقدام به کشتن مادر خود و شریک زندگی او با انگیزه «دفاع از ناموس و آبرو» کرده و در دادگاه نیز گفته است که از این اقدام خود پشیمان نیست و «اگر صد بار دیگر هم این اتفاق بیفتد» باز هم مادر خود را خواهد کشت.

بیشتر در این باره: آمار «رسمی» زن‌کشی در ایران: در دو سال گذشته هر چهار روز، یک زن به قتل رسیده است

روزنامه شرق ۱۴ تیر امسال‌ در گزارشی تحقیقی و با بررسی آمار «زن‌کشی» در رسانه‌ها از خرداد ۱۴۰۰ تا پایان خرداد ۱۴۰۲ اعلام کرد که در دو سال گذشته به‌طور میانگین هر چهار روز، یک زن‌ در نقاط مختلف کشور توسط یکی از مردان خانواده خود به قتل رسیده است.

در این گزارش رقم «زن‌کشی» در بازه زمانی دوساله ۱۶۵ مورد اعلام شده، اما آمده است: «این آماری است که رسانه‌ای شده و به‌زعم بسیاری از فعالان حقوق زنان در نقاط مختلف کشور، زن‌کشی‌های زیادی هم رخ می‌دهد که عامدانه خبری از آن به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمی‌شود.»

بر اساس گزارش شرق بر خلاف باور عمومی که «اغلب زن‌کشی‌ها در شهرها و روستاهای دورافتاده انجام می‌شود»، در دو سال گذشته و از میان ۱۶۵ زن به قتل رسیده، ۴۱ زن «بیخ گوش پایتخت» کشته شده‌اند.

در نبود نهادها و رسانه‌های مستقل در ایران و فشارهای امنیتی بر فعالان حقوق زنان از سوی جمهوری اسلامی، شفافیتی در آمار زنان کشته‌شده به دلیل مسائل ناموسی، خشونت خانگی، مالی و غیره به دست مردان خانواده‌ها، وجود ندارد.

در مواجهه با عاملان قتل‌های ناموسی در ایران خلاء‌های قانونی بسیاری وجود دارد که مورد انتقاد فعالان حقوق بشر ایران است. از جمله این که بر اساس ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، پدران قاتل محسوب نمی‌شوند و در صورت اثبات جرم به دلیل قتل فرزندان خود، حداکثر به پرداخت دیه و حبس تا ده سال محکوم می‌شوند.

در بسیاری از موارد هم که قتل ناموسی توسط سایر مردان خانواده صورت می‌گیرد، اولیای دم با گذشت از خون فرزند خود، زمینه آزادی قاتل را فراهم می‌کنند.


هر چهار روز یک زن‌کشی؟/ بررسی قتل حداقل ۱۶۵ زن توسط مردان خانواده در دو سال گذشته

هر چهار روز یک زن‌کشی؟/ بررسی قتل حداقل ۱۶۵ زن توسط مردان خانواده در دو سال گذشته

بررسی‌ها نشان می‌دهد که در دو سال گذشته و از میان ۱۶۵ زن به قتل رسیده، ۴۱ زن در استان تهران کشته شده‌اند؛ بیخ گوش پایتخت. لازم به تأکید است که این آمار صرفا مبتنی بر «زن‌کشی» به تعبیر صریح آن رسانه‌های رسمی است و موارد متعدد خودکشی زنان که برخی از آن‌ها به اجبار خانواده انجام شده و برخی برای فرار و خلاصی از خشونت خانگی، کودک‌همسری و… به هیچ عنوان لحاظ نشده است.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ شرق نوشت: سرشین، مهین‌تاج، مریم، دنیا، شبنم، معصومه، روژین، شکیلا، پرستو، فرشته و ستایش هم‌داستان شدند؛ از بهار ۱۴۰۲ پیش‌تر نرفتند و گور سرد، پذیرای تن جوان و زخم‌آلود آن‌ها شد. تن جوان سرشین در خاک مریوان پنهان شد و سر تراشیده مریم در خاک خوی فرو رفت. قلب جوان فرشته و ستایش در یکی از روستاهای لرستان آرام گرفت و تن پراکنده روژین در کرمانشاه. زنان جوانی که هر کدام به دست شوهر، پدر یا برادرشان به قتل رسیدند، زندگی‌شان ناگهان ته کشید، اما آب از آب دنیا تکان نخورد و جهان از مظلومیتشان از هم نپاشید.

فقط در سه ماه نخست امسال حداقل ۲۷ زن بنا بر دلایل مبتنی بر ناموس توسط شوهر یا پدرشان به قتل رسیدند. البته این آماری است که رسانه‌ای شده و به زعم بسیاری از فعالان حقوق زنان در نقاط مختلف کشور، زن‌کشی‌های زیادی هم رخ می‌دهد که عامدانه خبری از آن به بیرون از منطقه مورد نظر مخابره نمی‌شود.

این گزارش به دنبال تحلیل علل زن‌کشی نیست، یک گزارش صرفا تحقیقی، روایی و مبتنی بر آمار است؛ آمار رسمی و تأییدشده در رسانه‌های رسمی کشور که می‌گوید در دو سال گذشته یعنی از خرداد ۱۴۰۰ تا پایان خرداد ۱۴۰۲ حداقل ۱۶۵ زن‌کشی در کشور انجام شده است؛ یعنی به‌طور میانگین هر چهار روز، یک زن در نقاط مختلف کشور به دست یکی از مردان خانواده‌اش به قتل رسیده است؛ شوهر، پدر، برادر و در مواردی شوهر سابق، عمو، دایی، پدرشوهر و در موارد معدودی مردان دورتر خانواده. برای دستیابی به این آمار، صفحه حوادث هر روز روزنامه ایران، اعتماد و چند خبرگزاری ازجمله رکنا و ایمنا در دو سال گذشته بررسی شده است.




قتل ناموسی دختر ۱۵ ساله به خاطر یک اس‌ام‌اس

گروه حوادث: «زیلان. ا»؛ دختر ۱۵ ساله‌ای که روز جمعه ۱۶ تیر ماه جاری با اسلحه کلت کمری و با انگیزه ناموسی به خاطر دریافت یک «اس‌ام‌اس» (پیامک) به دست پدرش به قتل رسید.
 
به گزارش اعتماد،ساعت هفت و نیم، هشت صبح بود که صدای شلیک گلوله صدای پیامکی که از گوشی زیلان بلند شده را خاموش کرد. صدای شلیک گلوله در روستا پیچید و همسایه‌ها ابتدا به اورژانس و بعد به پلیس خبر دادند. پلیس، پدر زیلان را دستگیر کرد. حالا هم اهالی زیوه از این ماجرای غم‌انگیز در حیرت هستند و هم نزدیکان این دختر نوجوان. اهالی روستا در مورد این حادثه به «اعتماد» توضیح می‌دهند که پدر خانواده اصالتا اهل شهرستان پیرانشهر است. نزدیک پانزده، بیست سالی هست که برای زندگی به زیوه آمده‌اند. پدر مقتول کلا رفتار‌های خشونت‌آمیزی داشت. چه با خانواده خودش و چه با اهالی روستا.
 
از ابتدای سال جاری تاکنون بر اساس اخبار رسمی که توسط رسانه‌ها منتشر شده؛ زیلان؛ نهمین دختری است که به دست پدرش به قتل رسیده است. هرچند برخی از اخبار مربوط به دخترکشی یا اصلا منتشر نمی‌شود یا عنوان خودکشی به خود می‌گیرد.
 
۲۵ فروردین ماه، «مریم. س» ۳۴ ساله اهل دهستان الند شهرستان خوی در آذربایجان غربی با انگیزه ناموسی به دست پدرش به قتل رسید. هرچند پدر و برادران او وانمود کردند، مریم خودکشی کرده است.۲۷ فروردین ماه، «دنیا. ر» ۱۹ ساله اهل کرمانشاه توسط پدرش با انگیزه ناموسی به قتل رسید. شنیده‌ها حاکی از این است که پدر دنیا یک هفته پس از بازداشت آزاد شده است. در مورد این خبر نیز در ابتدا ادعا شده بود که دنیا به دست یکی از اقوام‌شان کشته شده است.

۹ اردیبهشت ماه، «شیروان» ۲۴ ساله اهل صفاییه در آذربایجان غربی با انگیزه ناموسی به دست پدرش به قتل رسید.۱۳ اردیبهشت ماه، «ستایش. م» ۱۶ ساله اهل روستای ابوالوفا در شهرستان کوهدشت استان لرستان با انگیزه ناموسی به دست پدرش قتل رسید.
۱۳ اردیبهشت ماه، «معصومه. م» ۲۹ ساله اهل روستای دم روستان کوهدشت استان لرستان با انگیزه ناموسی به دست پدرش به قتل رسید.۱۳ اردیبهشت ماه، «فرشته. م» ۱۹ ساله اهل شهرستان کوهدشت لرستان با انگیزه ناموسی به دست پدرش به قتل رسید.

۱۳ خرداد ماه، دختری ۳۷ ساله اهل ایلام به دلیل اختلافات خانوادگی به دست پدرش به قتل رسید.۱۳ خرداد ماه، «روژین. ع» ۱۷ ساله اهل شهرستان دیواندره در استان کردستان با انگیزه ناموسی به دست پدر و برادرش به قتل رسید. هرچند برخی منابع محلی به «اعتماد» گفتند که قتل به دست پدر روژین صورت گرفته است.۱۶ تیر ماه» زیلان. ا» ۱۵ ساله اهل روستای زیوه شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی با انگیزه ناموسی به دست پدرش به قتل رسید.....

روستای زیوه. روز حادثه
روستای زیوه در شهرستان پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی است و حدود ۳۵۰ خانوار در آن ساکن هستند. وقتی حادثه رخ می‌دهد خبرنگار «اعتماد» برصدد می‌آید که برای دستیابی به اطلاعات بیشتر با اهالی و یکی از بستگان زیلان ارتباط برقرار کند. تمام اهالی ماجرای مربوط به زیلان را می‌دانستند و در مورد این اتفاق با ناراحتی صحبت می‌کردند. یکی از اهالی به «اعتماد» می‌گوید: «پدر زیلان دامدار بود و یک مغازه لبنیاتی داشت. اخلاق مناسبی در برخورد با مردم از خود نشان نمی‌داد. قبلا هم سابقه بدرفتاری با خانواده‌اش را داشت. شنیده‌ایم می‌گویند؛ به خاطر یک اس‌ام اس که در گوشی زیلان دیده، او را با کلت کمری به قتل رسانده است. هیچ کس هم نمی‌داند داخل پیام چه نوشته شده بود.»

«کامران عبداللهی» دهیار روستای زیوه نیز در تایید این اتفاق به «اعتماد» می‌گوید: «این روستا تقریبا ۳۵۰ خانوار دارد. بنابراین همه همدیگر را می‌شناسند. خبر درست است، اما نمی‌دانیم چرا این کار را کرده. جمعه بین ساعت ۸ الی ۹ صبح این اتفاق رخ داد.»یکی از بستگان این خانواده نیز به «اعتماد» می‌گوید: «پدر او با ما هم که اقوامش بودیم رفتار درستی نداشت. اکثرا با همه درگیر می‌شد. پرخاشگر بود. چندین بار هم با خانواده‌اش برخورد‌های نامناسب داشت.».اما عموی زیلان، در مورد این حادثه به سوالات «اعتماد» پاسخ می‌دهد.

زیلان چند سال داشت؟ آیا مدرسه هم می‌رفت؟
۱۵ سالش بود. سه سالی می‌شد که برادرم نمی‌گذاشت به مدرسه برود. سه خواهر و یک برادر دیگر هم دارد که از او کوچک‌تر هستند. در واقع زیلان فرزند اول خانواده بود.

دلیل اینکه پدر زیلان نمی‌گذاشت به مدرسه برود چه بود؟
برادرم دامداری دارد. بیشتر دلش می‌خواست بچه‌هایش در همان دامداری کار کنند. یک جورایی هم بددل بود.

شنیده شده برادرتان سابقه ضرب و شتم خانواده را داشته، درست است؟
بله؛ رفتار مناسبی نداشت و قبلا هم بچه‌هایش را مورد آزار قرار می‌داد. گاهی هم آن‌ها را کتک می‌زد.

پدر زیلان اعتیاد به مواد مخدر داشت؟
نه اصلا؛ سیگار هم نمی‌کشید ولی متاسفانه از نظر اخلاقی آدم عصبی بود.

برخی می‌گویند؛ زیلان به خاطر رابطه‌اش با یک پسر به قتل رسیده؟ چه اتفاقی می‌افتد که صبح جمعه این دختر نوجوان به قتل می‌رسد؟
والا چیزی که مادر زیلان به من گفته و برادرم هم در بازداشتگاه می‌گفت؛ این بود که ساعت ۸ صبح یک پیام برای گوشی زیلان می‌آید و پدر او هم پیام را می‌بیند و عصبانی می‌شود و این اقدام را انجام می‌دهد. بیشتر از این چیزی نبوده، یعنی مادر زیلان هم همین حرف‌ها را می‌گوید.

«شیما قوشه» حقوقدان در مورد فرزندکشی به دست پدر برای «اعتماد» توضیحاتی را ارایه می‌دهد.
در موارد مربوط به فرزندکشی پدر مجازات نمی‌شود؟ این قانون از کجا نشات می‌گیرد؟
قوانین مربوط به این موضوع در کشور ما از یک قاعده فقهی مبنی بر (انت و مالک لابیک) می‌آید. یعنی تو و مالت برای پدرت هستید. بنابراین مجوز کشتن فرزند از این قاعده گرفته شده. در نتیجه اگر پدر یا جد پدری (پدربزرگ پدری) فرزند یا نوه خود را بکشد، قصاص نمی‌شود. تا پیش از سال ۱۳۷۵ پدرانی که فرزندان خود را به قتل می‌رساندند حتی تعزیر هم نمی‌شدند. در واقع به نوعی از مجازات معاف بودند، اما قانونگذار سال ۱۳۷۵ برای قاتلانی که قصاص به آن‌ها تعلق نمی‌گرفت، مثل این مورد خاص یا موارد دیگر (غریبه‌ای که فردی را کشته و امکان بخشش او توسط اولیای دم وجود دارد) از جنبه عمومی جرم ۳ الی ۱۰ سال حبس را قرار داد. این قانون هم جرم‌نگاری شده است؛ اگر کسی به هر دلیلی شخصی را کشته و قصاص نشود سه الی ۱۰ سال حبس برای او در نظر گرفته می‌شود، اما قبل از این قانون پدر یا جد پدری از مجازات معاف می‌شده. در بیشتر موارد مربوط به این پرونده‌ها، قاتل پدر بوده است.

آیا اطلاع از قانون مجازات اسلامی درباره اینکه پدر مجازات نمی‌شود به افزایش این جنایت کمک می‌کند؟
بله؛ یکی از بارزترین این موارد پرونده رومینا اشرفی بود که بعد‌ها هم متوجه شدیم پدر با علم اینکه می‌دانسته مجازات نمی‌شود رومینا را کشته است. داماد خانواده وکیل بود و در جواب پدر رومینا که از او پرسید اگر دخترم را بکشم قصاص می‌شوم؟ گفته بود؛ نه. این یعنی مجوز کشتن را داری... ضمن اینکه از پدر رومینا در دادگاه پرسیده بودند چرا بهمن خاوری (پسری که با رومینا در ارتباط بود) را نکشتی؟ پدر رومینا جواب داده بود که اگر او را می‌کشتم، قصاص می‌شدم. پس پدر کاملا آگاهانه تصمیم به قتل دخترش گرفت. بنابراین این جواز قانونی باعث افزایش تعداد فرزندکشی به معنی عام نه لزوما دخترکشی شده است.

اگر نگرانی از قصاص بود شاید تعداد این نوع قتل‌ها کمتر می‌شد. البته این را هم بگویم که صرفا دانستن مجازات قصاص از تعداد آن کم نمی‌کند. کما اینکه بسیاری از قاتلان با علم اینکه می‌دانند قصاص می‌شوند دست به ارتکاب قتل می‌زنند. در نتیجه در نظر گرفتن مجازات سنگین لزوما به معنای کم کردن یا پایان آن جرم نیست، اما موضوعی که با قطعیت می‌توان درباره آن صحبت کرد، «مجازات نداشتن فرزندکشی» است. یعنی ممکن است باعث افزایش این نوع قتل‌ها شود. همان طور که می‌بینیم تعداد مادرانی که فرزندان خود را می‌کشند خیلی کمتر از پدرانی است که فرزندان خود را به قتل می‌رسانند. چرا، چون مادر قصاص می‌شود.

قانون مربوط به فرزندکشی به دست پدر قابلیت اصلاح دارد؟
از نظر من بله؛ درست است که این قاعده از فقه آمده ولی، چون فقه ما برگرفته از فقه امامیه است و فقه امامیه در مقایسه با فقه اهل تسنن پویا و با مختصات زمان و مکان قابل تغییر است. در حالی که فقه اهل تسنن همان چیزی است که در شرع اسلام آمده و قابل تغییر هم نیست. نمونه‌ای از این تغییرات هم قبلا اعمال شده است. نمونه بارز آن دیه اقلیت‌های غیرمسلمان ساکن در ایران بود. تا قبل از سال ۱۳۸۲ دیه اقلیت‌ها تقریبا یک دهم دیه مسلمان‌ها بود. یعنی اگر دو نفر با هم در یک ماشین بودند و فوت می‌شدند و یکی از آن‌ها مسیحی بود دیه او یک دهم فرد مسلمان بود.

اتفاقی که افتاد رهبری از باب حکم حکومتی فتوا داد و دیه اقلیت‌ها برابر با فرد مسلمان شد و یک تبصره به ماده ۲۹۵ قانون سابق مبنی بر همین فتوا اضافه شد، اما بحث تساوی دیه زن و مرد هنوز برابر نیست. به خاطر جنبش زنان که تمام این سال‌ها از مشروطه تاکنون فعالیت داشتند، دیوان عالی رای صادر کرد و صندوقی را تهیه کردند مبنی بر خسارت‌های جانی که از آن پرداخت می‌کنند. هرچند اسم آن دیه نیست و هنوز هم دیه زن و مرد در ایران برابر نشده است. البته در مورد این صندوق نیز نقد‌های بسیاری وجود دارد. مبنی بر اینکه چرا از بودجه عمومی باید تامین شود. در این میان برای شخصی که خسارت دیده هست اتفاق خوبی افتاد و آن این است که برابر یک مرد دیه دریافت می‌کند. در نتیجه به صورت کلی تمام احکامی که از شرع اسلام آمده به این دلیل که قانون ما مدعی است از فقه امامیه گرفته شده، امکان تغییر دارد.

در مورد بحث فرزندکشی وکلایی مثل من و برخی دیگر که اساسا با قصاص مخالف هستیم، معتقدیم مجازات سنگین شاید از افزایش تعداد فرزندکشی‌ها کم کند. بنابراین مجازات تعزیری (۳ الی ۱۰ سال حبس) در بحث فرزندکشی باید سنگین‌تر شود و مدت حبس پدر بیشتر باشد. پس از قتل رومینا اشرفی موضوع مجازات سنگین برای پدر در مجلس مطرح شد و حتی قرار بود با نام قانون رومینا بررسی شود، اما متاسفانه دوره مجلس تمام شد. آنجا پیشنهاد شد که مجازات پدری که فرزندش را می‌کشد تا ۲۵ سال حبس افزایش پیدا کند.


به دلیل مخالفت با “حجاب اجباری”؛ لیلا ضیافر بازداشت شد

به دلیل مخالفت با “حجاب اجباری”؛ لیلا ضیافر بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – لیلا ضیافر، شهروند ساکن تهران به دلیل انتشار مطلبی در مخالفت با “حجاب اجباری”، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، لیلا ضیافر در تهران بازداشت شد.

کانالهای نزدیک به نهادهای امنیتی با انتشار ویدیویی از بازداشت این شهروند در منزل شخصی وی، خبر دادند. دلیل بازداشت خانم ضیافر انتشار مطلبی در مخالفت با “حجاب اجباری” در شبکه های اجتماعی، گزارش شده است.

تا لحظه تنظیم این گزارش، از محل نگهداری این شهروند اطلاعی حاصل نشده است.

به دنبال فشارهای مسئولان جمهوری اسلامی برای برخورد با زنان در خصوص رعایت “حجاب اجباری”، طی ماه های اخیر گزارشات متعددی از برخوردهای قضایی با شهروندان در این خصوص منتشر شده است.

باز هم قتل ناموسی ،این بار مونا حیدری و این بار هم قاتل مجازات نشد

خبرگزاری فارس در شرح ماجرای قتل مونا (غزل) حیدری به دست همسرش که پسرعموی او بوده، به نقل از مادرشوهر او نوشت که «حدود چهار ماه» پیش او از خانه خارج شد و «بعد از یک هفته به دوستان خودش اطلاع داد که در ترکیه است.»
او با تکذیب اجبار در ازدواج پسرش با مونا (غزل) حیدری گفت «اتفاقا غزل و شوهرش خیلی همدیگر را دوست داشتند»، اما در عین حال مدعی شد که این کودک‌همسر ۱۷ ساله در ترکیه با یک مرد سوریه‌ای «عقد» کرده و «زندگی جدیدی را شروع می‌کنند.»
بنا بر قانون مجازات اسلامی در جمهوری اسلامی ایران مجازات «قتل نفس»، «قصاص» است،‌ اما مطابق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد، فقط مرد را می‌تواند به قتل برساند.»
لیلی پورزند، کارشناس حقوق زنان در گفت‌وگو با بخش فارسی صدای آمریکا با تأکید بر این که شاخص‌های فرهنگی مردسالارنه ریشه تاریخی دارد و در جوامع مختلف به صورت متفاوت بروز پیدا می‌کند، در مورد حمایت قوانین جمهوری اسلامی ایران از «قتل‌های ناموسی» گفت: در هیچ کدام از قتل‌های ناموسی که در ایران اتفاق افتاده، مجرم مجازات نشده است.
او تأکید کرد: وقتی یک مورد از قتل‌های به بهانه دفاع از «ناموس» رسانه‌ای می‌شود، نشانه این است که ده‌ها و صدها مورد دیگر هم در پشت اینها وجود دارد.
مونا حیدری (۱۳۸۳ – ۱۶ بهمن ۱۴۰۰) مشهور به غزل حیدری، دختر نوجوان ایرانی عرب اهل اهواز بود. او در کودکی ازدواج کرد و توسط شوهر و برادر شوهرش در سن ۱۷ سالگی به قتل رسید. انتشار ویدئویی از شوهر مونا حیدری در حالی که سر بریدهٔ همسرش را در میدان کسایی در منطقهٔ خشایار شهر اهواز می‌چرخاند بازتاب وسیعی در رسانه‌های داخلی و خارجی و جامعهٔ ایران داشت. مادر قاتل (سجاد حیدری) علت اقدام به قتل را تحریک غیرت و مردانگی پسرش از سوی اطرافیان اعلام کرد و گفت که پس از فرار همسر پسرش از ایران، اطرافیانِ پسرش «چپ و راست غیرت و مردانگی او را تحریک می‌کردند». او دربارهٔ دلیل گرداندن سر بریده غزل (مونا) گفت: «سجاد در هر محله و خیابانی که به او انگ بی‌غیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه بگوید: من آدم بی‌غیرتی نیستم.» قاتلِ وی نهایتاً با بخششِ خانواده‌ی مقتول، در موارد حیثیت خصوصی، قرار موقوفی تعقیب دریافت کرد. اما از لحاظ جنبه عمومی جرم از حیث مباشرت در قتل عمدی به تحمل ۷ سال و نیم حبس تعزیری و از حیث جنبه عمومی ایراد ضرب و جرح عمدی به ۸ ماه حبس محکوم شده است.