اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Sunday, 29 October 2023

قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ – جنایت هولناک علیه بشریت


قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، جنایت هولناک علیه بشریت که هنوز ابعاد آن افشا نشده است.مقدمه

جنایتی که خمینی با قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ مرتکب شد، در زمره بزرگترین جنایت ها علیه بشریت در عصر معاصر است. جنایتی در زمره هلوکاست و کوره های آدم سوزی هیتلر. جنایتی که نه فراموش شدنی است و نه بخشیدنی
این جنایت به قدری ظالمانه؛ جنایتکارانه و بزرگ است که هر قدر درباره آن نوشته شود، بازگو کننده ابعاد جنایت نیست.

برای این منظور مطلب حاضر در چند فصل تنظیم و ارائه شده است:

فصل اول : زمینه سازی و آماده سازی های قبلی برای قتل عام زندانیان سیای
فصل دوم : آغاز قتل عام و نحوه اجرای آن با فتوای مکتوب خمینی
فصل سوم : معرفی آمران و عاملان اصلی قتل عام
فصل چهارم : واکنش ها از درون نظام
فصل پنجم : واکنش های بین المللی و جنبش دادخواهی
فصل ششم :‌گورهای جمعی

فصل اول – زمینه سازی و آمادگی های قبلی برای قتل عام زندانیان سیاسی

قتل عام زندانیان سیاسی در ایران، یک تصمیم خلق الساعه و فوری نبود. حکمی نبود که خمینی آن را در جا صادر کند. برای انجام این جنایت پیشاپیش تصمیم گرفته شده بود و آماده سازی های آن هم صورت گرفته شده بود.

خمینی برای خاتمه جنگی که ۸ سال بیهوده بر ادامه آن اصرار ورزیده بود و پذیرش آتش بس، به نسل کشی نیاز داشت. کسی که مدت ۸ سال شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم سر داده بود، کسی که میخواست قدس را از طریق کربلا فتح کند، کسی که میگفت حتی اگر ۲۰ سال هم طول بکشد جنگ را ادامه خواهد داد به یکباره از همه این ادعاها و شعر و شعارها میخواست کوتاه بیاید و عقب نشینی کند و جام زهر سر بکشد نیاز مبرم به یک نسل کشی و جنایت علیه بشریت داشت تا کسی یارای مخالفت و بلند کردن صدای اعتراض علیه این تصمیم نداشته باشد و اینچنین جامعه را منکوب و میخکوب کند.

تا در جامعه مردمی که هزینه سنگینی برای ادامه جنگ داده بودند، جرات طرح منطقی ترین و ساده ترین سئوال را در برابر خمینی پیدا نکنند و کسی نپرسد آنهمه ادعا کجا رفت؟ با یک میلیون کشته به کجا رسیدیم؟ ۲ میلیون معلول برای چی؟ یک تریلیون خسارت کجا رفت؟
بله منطق دیو خونریز در برابر این سئوالهای حق و طبیعی مردم، قتل عام و نسل کشی بود تا مبادا این اعتراضات به سیل خروشان و بنیان کن مردمی تبدیل نشود.

گواه این مدعا زندانیان سیاسی هستند که در آن ایام در اسارت به سر میبردند و توانسته اند به نحوی از این قتل عام جان سالم بدر برده و به شاهدان این جنایت تبدیل شوند و جملگی بارها و بارها شهادت داده اند که این پرونده سازی ها و مقدمات صدور و اجرای احکام قتل عام، از ماه ها پیش در زندان ها شروع شده بود.

یکی از زندانیان آزاد شده که در اردیبهشت ۱۳۶۷ از زندان بیرون آمده چنین گفته است:
«زمینه اعدامهای گسترده از مدتها قبل چیده شده بود. لاجوردی بارها به بند ما آمد و گفت ما اگر حس کنیم که ۲ ساعت دیگر نظام ما در حال فروپاشی است، ۱ ساعت قبل از آن همه شما را از بین میبریم. ما نمیگذاریم که زندانی سیاسی بماند و برود بیرون قهرمان بشود…»

 از بین میبریم. ما نمیگذاریم که زندانی سیاسی بماند و برود بیرون قهرمان بشود…»

او اضافه کرده است: «در پاییز سال ۶۶ همه ما را جمع کردند و از ما سوالاتی کردند. از قبیل اینکه جرم شما چیست؟ نظر شما در مورد سازمانتان چیست؟ نظرتان نسبت به نظام چیست؟ اگر آزادتان کنیم جبهه میروید؟ روی مین میروید؟ و تمام زندانیان را دسته بندی کردند. همانجا فهمیدیم که رژیم یک برنامه ای دارد. چون در اواخر ۶۴ و اوایل ۶۵ همه ما را منتقل کردند به زندان اوین»

همانجا فهمیدیم که رژیم یک برنامه ای دارد. چون در اواخر ۶۴ و اوایل ۶۵ همه ما را منتقل کردند به زندان اوین».

از حوالی پائیز و زمستان سال ۱۳۶۶ با تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان، پروژه قتل‌عام زندانیان سیاسی کلید خورد، اما هنوز تا هفته‌های پایانی این سال برای کسی مشخص نبود که این تفکیک و جداسازی‌ها و این نقل و انتقالات برای چیست؟ علیرغم آشنایی زندانیان با شکنجه‌ها و رفتارهای زندانبانان در عین حال به ذهن هیچیک از آنان خطور نمی‌کرد که ممکن است سران این نظام جنایتکار تصمیم گرفته باشند که دست به یک جنایت هولناک و نسل کشی بزنند.

در فروردین سال ۱۳۶۷ زندانیان دیزل‌آباد کرمانشاه اولین کسانی بودند که گفتند: «ما را می‌خواهند ببرند تهران تا اعدام کنند». پس از آن، در بند یا شعبه یا کمیته مشترک و … بازجو یا پاسداری هنگامی که عصبانی بود جمله‌یی با مضمون «اتمام‌حجت نهایی» یا «تعیین‌تکلیف» می‌گفت، اما باز هم کسی آن را جدی نمی‌گرفت.

یک زندانی در این باره می گوید: «در بهار ۶۷ رسیدگی مجدد به پرونده‌ها با بازجویی از زندانیان آغاز شد. وقتی بچه‌ها از علت بازشدن مجدد پرونده‌هایشان پرسیدند، صراحتاً به آنها گفته شد «این کار برای اتمام‌حجت با شما است، یا همکاری و یا تعین‌تکلیف نهایی».

تکیه‌کلام پاسداران و دادیارانی مثل مجید سرلک، ناصریان، حداد و افراد تازه‌کاری به نام مهدیان و عرب هم در اوایل سال ۶۷این بود: «حکم منافق از همان ابتدا اعدام بوده و همیشه این حکم پابرجاست. اگر شما تا به‌حال هم زنده مانده‌اید از رحمت ولی‌فقیه است و حالا زمان تعیین‌تکلیف شما رسیده است».

دکتر رضا غفاری از زندانیان جان به در برده دهه ۶۰ و نویسنده کتاب ( خاطرات یک زندانی از زندانهای جمهوری اسلامی) در این مورد می گوید:
«… قتل عام مسئله ای نبود که رژیم بدون حساب و کتاب وارد این کار شود. قبل از این مرحله، قطعنامه سازمان ملل در قطع جنگ توسط خمینی باید قبول می شد، رژیم با تمامیت خود یک برنامه کامل برای اعدام زندانیان در دستور کار خود گذاشته بود و از ۶ ماه قبل این برنامه را به اجرا گذاشته بود.»

او اضافه می کند: «از یک زندان به زندانهای دیگر میرفتند و میگفتند خمینی کمیته عفو تشکیل داده و این کمیته از ما سوالهایی میکردند و به بند خود ما در گوهردشت آمدند، من در بند ۱ سلول ۸ بودم و ۴–۳ ماه قبل از این اعدامها سوالهای مختلفی از ما میکردند و میگفتند کمیته عفو خمینی میخواهد تصمیم بگیرد که دیگر زندانی سیاسی در زندانها نباشد….»

او می گوید کسانی که در این اعدامها شرکت داشتند در قرنطینه کامل بودند و تا ۳ ماه از محدوده قتلگاهها خارج نشده بودند».

اولین جابجایی‌ها برای قتل‌عام زندانیان سیاسی

در زندان اوین جهت اجرایی کردن قتل‌عام، از صبح ۲۸ تیر۶۷ بسیاری از زندانیان را از بندهای عمومی به سلول‌های انفرادی منتقل کردند. اینکه شروع قتل‌عام بطور رسمی از ۲۸ تیر ۶۷ کلید خورد را خانم مورگان اورتگاس سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا در یک پست توییتری که حساب توییتری یو اس آ در فارسی، آن را منتشر کرد و بصورت کلیپ صوتی و تصویری منتشر شده است، تایید کرد. ایشان گفت «نوزدهم ژوئیه سالگرد شروع باصطلاح «کمیسیون‌های مرگ» در ایران است».