مهناز ترابی مقاله در نشریه بشریت شماره ۲۸۷
اصطلاحی عوامفریبانه و توجیه بدون هیچ سند و مدرک است که توسط حکومت ایران به رهبری ولایت خودکامه و دیکتاتوری علی خامنهای برای سلب مسئولیت از خود در کشتار معترضان اعتراضات در ایران و در جهت سرپوش گذاشتن به سرکوب خیزش ۱۴۰۱ ایران به دست نیروهای امنیتی حکومت ایران، توسط مسئولان حکومت و رسانههای وابسته استفاده میشود. حکومت ایران هیچگاه مسئولیت کشتن معترضان به دست نیروهای امنیتی خود در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران و دیگر اعتراضات پیشین را بر عهده نگرفته است و کشتن آنان توسط گلولههای جنگی شلیک شده از اسلحه مأموران خود را نمیپذیرد و ادعا میکند که حکومت هیچگاه برای مقابله با اعتراضات از گلولههای جنگی استفاده نمیکند و فقط در صورت لزوم از گلوله پینتبال و ساچمهزن و غیرکشنده استفاده میکند. نظام جمهوری اسلامی کشتن بیش از ۵۰۰ معترض از تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تاکنون را به عوامل ضدانقلاب، منافقین، معاندین، اغتشاشگران، گروهایتجزی هطلب یا افراد ناشناسی که وجود خارجی ندارند نسبت میدهد. این وقایع پیشینه داشته به طوری که: اولین اقدام حکومت ایران در موضوع کشتار مردم و انتساب آن به مخالفان خود در جهت تحریک احساسات مردمی در جهت پیشبرد اهداف خود، حادثه عمدی آتشسوزی سینما رکس آبادان در شب شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود که توسط عوامل وابسته به انقلابیون ایران رخ داد ولی سعی کردند که آن را به ساواک و رژیم پهلوی نسبت دهند که بعداً حقیقت ماجرا مشخص شد و عوامل اصلی دستگیرشده اعتراف کردند که هیچ وابستگی به رژیم شاه نداشته و این اقدام در جهت پیشبرد مقاصد انقلاب انجام در روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران، ندا آقاسلطان در خیابان کارگر شده است شمالی تهران به ضرب گلوله کشته شد. سپس رسانههای رسمی و وابسته به جمهوری اسلامی ضمن مشکوک قلمداد کردن این حادثه واکنشهای متفاوتی را اعلام کردند و این حادثه را متوجه عوامل دیگری غیر از نیروهای امنیتی و لباس شخصی حاضر در صحنه کردند. رجا نیوز به نقل از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که آرش حجازی قاتل اصلی ندا است. روزنامه جوان، نیز مدعی شد که خبرنگار بیبیسی، برای قتل ندا آقاسلطان، اوباش را اجیر کرده بود. عملکرد دستگاه قضایی و امنیتی حکومت ایران نشان میدهد در بررسی پرونده کشتهشدگان رفتار دوگانه دارند. اگر پرونده مربوط به کشتهشدن مأموران خودی یا طرفداران حکومت باشد، عوامل حادثه را در مدت کوتاهی دستگیر میکنند ولی پروندههای کشتهشدگان اعتراضات را با ادعای تحقیقات در حال بررسی رها میکنند تا مشمول گذرزمان شود. مأموران امنیتی حکومت جمهوری اسلامی با ربودن پیکرهای کشتهشدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران و انتقال آنها بدون اطلاع و اجازه خانواده و بستگان آنها به اماکن دیگر و دفن مخفیانه آنها بدون حضور بازماندگان تلاش میکنند تا خانواده و بستگان جانباختگان را به سکوت وادار کنند و آنها را تهدید میکنند که در صورت عدم تمکین به خواستهای آنان از تحویل اجساد و اعلام محل دفن آنها ممانعت خواهند کرد. جمهوری اسلامی در بیشتر موارد با پروندهسازی برای کشتهشدگان اعتراضات تلاش میکند تا حقیقت ماجرا را وارونه و به دور از واقعیت جلوه دهد و آن را به گروهای تجزیهطلب، داعش یا معترضان مسلح شده توسط دشمنان خارجی نسبت دهد. از ۲۶ شهریور تا ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۵۴۰ نفر، از جمله ۷۴ کودک زیر ۱۸ سال در سراسر ایران به دست نیروهای امنیتی وابسته به نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شدند و این حکومت فاسد کودککش با کشتن کودکانی چون کیان پیرفلک ده ساله و بازداشت مادر او ماه منیر مولاییو اخراج او از محل کارش و حبس خانگی او و نیز ویلچرنشین کردن پدر او میثم پیرفلک همچنان به جنایتهای بیشرمانه خود ادامه میدهد و کودکانی که ابتدا ربوده شده و بعد تجاوز و به طرز فجیهی به قتل رسیده و آن قتل را انکار میکند مانند نیکا شاکرمی . من مهناز ترابی تنفر خود را از رژیم استبدادی و تروریستی جمهوری اسلامی با آگاهی رساندن به مردم ایران از حقوق ذاتی وشهروندی خود ابراز میکنم و خواستار پایان دیکتاتوری حکومت ولایت فقیه علی خامنهای هستم.