اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Sunday, 23 October 2022

دهها هزار نفر در برلین خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران شدند

BBC News, فارسی
مشاهده محتوا
صفحه ها
صفحه اولپخش زندهویدیوتلویزیونرادیوايرانافغانستانجهانهنرورزشاقتصاددانشناظران می‌گویند
دهها هزار نفر در برلین خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران شدند
۳۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲
بسیاری از حاضرین در این گردهمایی با شعار «زن، زندگی، آزادی» حمایت خود را از معترضان در ایران نشان دادند
منبع تصویر،ANADOLU AGENCY
توضیح تصویر،
بسیاری از حاضرین در این گردهمایی با شعار «زن، زندگی، آزادی» حمایت خود را از معترضان در ایران نشان دادند

روز شنبه در یک گردهمایی کم‌سابقه، دهها هزار نفر از ایرانیان در تجمعی بزرگ در شهر برلین از اعتراض‌های ایران حمایت کردند و خواستار سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در ایران شدند.

به گفته پلیس برلین، در این تجمع که توسط حامد اسماعیلیون، سخنگوی انجمن سخنگوی انجمن خانواده‌های جان‌باختگان پرواز اوکراینی برگزار شد، حدود ۸۰ هزار نفر شرکت داشتند.

برخی از حاضرین در تجمع معتقدند که تعداد حاضرین احتمالا تا ۱۲۰ هزار نفر بوده است.

این نخستین بار است که از زمان تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران، چنین گردهمایی بزرگی علیه این حکومت در خارج از کشور برگزار می‌شود.

تصاویری از گردهمایی روز شنبه در برلین را اینجا ببینید:آلبوم عکس؛ تجمع دهها هزار ایرانی در اعتراض به حکومت جمهوری اسلامی
آقای اسماعیلیون، در سخنرانی خود برای حاضرین گفت: «همه ما رویایی داریم. در این رویا زندانیان در سه دقیقه محاکمه و سپس اعدام نمی شوند، دراین رویا دژخیمان تسمه به گردن نویسنده و شاعر نمی اندازند. دراین رویا کسی جرات نمی کند اقلیت‌ها را سرکوب کند، کسی جرات نمی کند کارگری را به جرم نوشتن یا اعتصاب زندانی کند و زیر شکنجه بکشد. دراین رویا معلمان و کارگران و سینماگران و فعالان مدنی در زندان نیستند. در این رویا کسی را یارای آن نیست که به هواپیمای مسافربری شلیک کند، خبرنگاری را بدزدد یا هزاران هزار نفر را در خیابان به گلوله ببندد. دراین رویا باد در گیسوان زنان خواهد وزید. در این رویا کودکان ایدئولوژی‌های قرون وسطایی نمی آموزند. در این رویا کسی به مدارس دخترانه حمله نمی کند. کسی بچه های مردم را از بلندی پرت نمی کند، سرشان را به جدول نمی زند، از پشت به آنها شلیک نمی کند. در این رویا کشورهای همسایه روی آرامش می بینند. در سوریه و لبنان و عراق مدام بلوا و آشوب نیست. کسی به پوتین اسلحه نمی دهد تا اوکراینی ها را بکشد. و در این رویا نفت نه مصیبت که نعمت است. ایرانی بودن نه مایه اندوه که غنیمت است و دراین رویا خون؛ دریای خون، بین آدم ها جاری نیست.»

«همه ما رویایی داریم و این رویا فقط با سقوط جمهوری اسلامی تحقق می یابد. این رویا با سرنگونی امپراطوری ترس و جنایت علی خامنه‌ای تعبیر می شود.»

منبع تصویر،MAJA HITIJ
توضیح تصویر،
حامد اسماعیلیون سخنرانی خود را به دو زبان انگلیسی و فارسی بیان کرد

آقای اسماعیلیون در بخش دیگری از این سخنرانی خطاب به کشورهای جهان از آنها خواست که فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دهند.

او از جمله گفت که فراخواندن دیپلمات‌ها از تهران و متوقف کردن مذاکرات با حکومت فعلی ایران از جمله درخواست‌های معترضان است.

در جریان این گردهمایی، حاضرین بارها با شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» مخالفت خود را با نظام حاکم بر ایران نشان دادند.

آن‌ها همچنین بارها شعار «زن، زندگی، آزادی» سردادند.

علی عظیمی و مرجان فرساد، دو تن از موزیسین‌های مستقل ایرانی نیز در این گردهمایی، ترانه‌هایی اجرا کردند.

علاوه بر این، فعالان مدنی و سیاسی، از جمله همسر یکی از اعدام‌شدگان سال ۱۳۶۷ و همچنین فعالان حقوق همجنسگرایان و اقلیت‌های قومی در این مراسم سخنرانی کردند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی
پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست
پایان پادکست
حامد اسماعیلیون در گفتگو با بی‌بی‌سی: امپراطوری ترس جمهوری اسلامی فروریخته است

آقای اسماعیلیون روز شنبه با ژیار گل، خبرنگار اعزامی بی‌‎بی‌سی فارسی به برلین صحبت کرد،

او گفت که هدف از برگزاری این تجمع «ادامه امید به این است که جمهوری اسلامی پایان خواهد یافت و امید به اینکه ۴۳ سال جنایت، فساد و آدم‌کشی در ایران پایان خواهد یافت.»

او در مورد دلیل حضور گسترده ایرانیان در این گردهمایی گفت: «امپراطوری ترس فرو ریخته، ترسی که جمهوری اسلامی بی‌مرز کرده بود، در خارج از ایران و در داخل.»

او گفت که در طوماری که به امضای صدها هزار ایرانی خارج از این کشور رسیده، از کشورهای غربی خواهان آن شده تا «دیپلمات‌های ایرانی را اخراج کنند.»

آقای اسماعیلیون در پاسخ به این سوال که چرا برای برگزاری تجمعات مشابه در داخل ایران فراخوان نمی‌دهد گفت: «من به عنوان یک فعال مدنی محدودیت‌های اخلاقی دارم و نمی‌خواهیم جان کسی به خطر بیافتد. این نوع فعالیت به عهده فعالان حزبی و سیاسی است.»

او افزود که با گروه‌های سیاسی خارج از ایران ارتباطی ندارد و به عنوان یک فعال مدنی «سودای قدرت» ندارد ولی گفت که فعالیت‌های مدنی می‌تواند پیامدهای سیاسی داشته باشد.

او گفت: «همه ما تمام تلاش‌مان را به کار ببریم تا روزی جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد، روزی مردم ایران در امنیت، در عدالت و آزادی زندگی بکنند.»

منبع تصویر،ANADOLU AGENCY
توضیح تصویر،
حاضران در این گردهمایی از سوی پلیس برلین حدود ۸۰ هزار نفر تخمین زده شده است

همزمان با این گردهمایی بزرگ در برلین، بسیاری در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، مشهد، مهاباد، دزفول و اراک نیز دست به تظاهرات زدند.

از زمان آغاز تظاهرات سراسری در ایران، ایرنیان مهاجر تاکنون چندین بار در شهرهای مختلف، در همبستگی با معترضان در ایران، تجمعاتی برپا کرده‌اند.

اما بر اساس تخمین‌های مختلف و گزارش‌های شاهدان عینی، گردهمایی ایرانیان در برلین تاکنون بزرگترین راهپیمایی از این دست بوده است.

جمهوری اسلامی در ایران به شهروندان معترض اجازه برپایی مراسم مشابه نمی‌دهد و در تمامی شش هفته اخیر، هربار که معترضان به خیابان آمده‌اند با خشونت نیروهای مسلح روبه‌رو شده‌اند.

بر اساس برآوردهای سازمان‌های مدافع حقوق بشر در این مدت بیش از ۲۰۰ تن کشته و بیش از ۱۲ هزار نفر دستگیر شده‌اند.

با این حال اعتراض‌های ایران همچنان ادامه پیدا کرده و در روز شنبه وارد ششمین هفته خود شد.

موضوعات مرتبط
اعتراضات ایران ۱۴۰۱
مهسا امینی
ایران
مهمترین خبرها
زندهدانشگاه شریف؛ معترضان بعد از عقب راندن بسیجیان شعار «آزادی» سر دادند
خودداری معلمان از حضور در کلاس‌ها در چندین شهر ایران
۴۷ دقیقه پیش
جنگ اوکراین؛ تلاش مقامات اوکراینی برای وصل کردن برق هزاران خانوار
یک ساعت پیش
گزارش و تحلیل
آیا روسیه هیچ‌وقت یک قدرت استعماری بوده؟
۳۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲
برنامه حکومت ایران در برخورد با معترضان؛ از قسم حضرت عباس تا پل صراط
۳۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲
هفته فرهنگ و هنر؛ گسست نسلی، دعای پیروزی تندروها، سینماها بسته می‌ماند؟
۲ ساعت پیش
دوستان می‌توانند کلید سلامتی و ورزش کردن باشند
۳۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲
جنگ اوکراین؛«جهت انتقال تسلیحات بین ایران و روسیه معکوس شده است»
۲۹ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲
شش قدم؛ گل‌زن‌ها شاد نیستند، مربیان می‌گویند تعطیل کنید
۳۰ مهر ۱۴۰۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲
«ائتلاف تحریم‌شدگان»؛ اتحاد ایران و روسیه تقویت می‌شود
۲۹ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲
سه برادر سازنده بیرقدار؛ همه‌چیز پول نیست، پهپاد ما «بهترین» است
۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲
آیا بریتانیا یک دولت کارآمد دارد؟
۲۹ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱ اکتبر ۲۰۲۲
پربیننده‌ترین‌ها
۱
استاد دانشگاه «حامی طالبان» می‌گوید در هنگام ورود به آمریکا بازداشت شده
۲
خودداری معلمان از حضور در کلاس‌ها در چندین شهر ایران
۳
جنگ اوکراین؛ تلاش مقامات اوکراینی برای وصل کردن برق هزاران خانوار
۴
رمزگشایی از تبلیغات حزب کمونیست چین درباره شی جین‌پینگ
۵
آلبوم عکس؛ تجمع دهها هزار ایرانی در اعتراض به حکومت جمهوری اسلامی
۶
گروه هکری مدعی رخنه اطلاعاتی به نیروگاه هسته‌ای بوشهر شد
۷
دهها هزار نفر در برلین خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران شدند
۸
برنامه حکومت ایران در برخورد با معترضان؛ از قسم حضرت عباس تا پل صراط
۹
آیا روسیه هیچ‌وقت یک قدرت استعماری بوده؟
۱۰
شی جین‌پینگ برای سومین دوره قدرت را در چین به دست گرفت
BBC News, فارسی
چرا می‌توانید به بی‌بی‌سی اطمینان کنید؟
شرایط استفاده
درباره بی بی سی
سیاست حفظ حریم خصوصی
کوکی ها
تماس با بی بی سی
AdChoices / Do Not Sell My Info
© 2022 بی بی سی. بی بی سی مسئول محتوای سایت های دیگر نیست. سیاست ما درباره لینک دادن به سایت های دیگر.

Saturday, 22 October 2022

روزنامه آلمانی «تاگس اشپیگل» در مطلبی با عنوان «دیگر برای زنان ایران کافی است» به اعتراضات در ایران پرداخت.

لینکهای قابل دسترسی
جهش به محتوای اصلی
جهش به صفحه اصلی
جهش به جستجو
site logosite logo
LIVE
جستجو
متن جستجو ....

شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ ایران ۱۹:۱۳
ايران
یک روزنامه آلمانی نوشت: «دیگر برای زنان ایران کافی است»
۳۰ مهر ۱۴۰۱
اعتراضات سراسری ایران، مهر ۱۴۰۱
اعتراضات سراسری ایران، مهر ۱۴۰۱

روزنامه آلمانی «تاگس اشپیگل» در مطلبی با عنوان «دیگر برای زنان ایران کافی است» به اعتراضات در ایران پرداخت.

این روزنامه نوشت: مرگ مهسا امینی، که موجی از اعتراضات را در سراسر ایران به راه انداخت زنان را در پنج هفته گذشته پیشتاز اعتراضات کرده ، اعتراضاتی که سایر مردم هم از آن حمایت کرده‌اند.

به‌نوشته این روزنامه، در حکومتی که به‌ طور سیستماتیک زنان را سرکوب می‌کند، آنها برای آزادی خود و علیه یک رژیم مذهبی مبارزه می‌کنند.

تاگس اشپیگل می‌نویسد: «جمهوری اسلامی برای سرکوب اعتراضات تلاش می‌کند، اما تاکنون موفق نشده است.»

به‌نوشته این روزنامه، حکومت حتی اگر بتواند اعتراضات را با وحشی‌گری و بازداشت‌های دسته‌جمعی خفه کند، اما خشم مردم ادامه خواهد داشت.

تاگس اشپیگل، حکومت ایران را دیکتاتوری وصف می‌کند که سالانه میلیاردها دلار در دستگاه امنیتی خود سرمایه‌گذاری می‌کند تا دستگاه ظلم و ستم خود را کامل کرده و باهوش‌ترین مردم کشور را به زندان بیاندازد.

این روزنامه، همچنین توضیح داده که آن‌چه از اعتراضات ایران منتشر می‌شود، عموما به‌شکل فیلم‌های لرزان است که با شتاب توسط تلفن‌های همراه، در گوشه و کنار خیابان یا از بالکن فیلم‌برداری شده است به این دلیل که چنین ویدیوهایی خطرناک هستند و حکومت به‌طور سیستماتیک از آنها برای ردیابی تظاهرکنندگان و بازداشت‌شان استفاده می‌کند.

این روزنامه نوشته‌ است که در حال حاضر هیچ‌یک از طرفین آماده عقب‌نشینی نیستند، نه حکومت و نه معترضان و اعتراض‌ها بسیار بیش از تصور ادامه یافته است.
مطالب مرتبط
16x9 Image
نرگس اسکندری شهردار فرانکفورت: اتحادیه اروپا باید تمام روابطش را با ایران قطع کند
16x9 Image
وزرای خارجه ایالات متحده و فرانسه شجاعت زنان و مردان ایرانی را ستودند
16x9 Image
حامد اسماعیلیون خطاب به جوانان و نوجوانان معترض: من از شما می‌آموزم و مطمئنم شما زندگی بهتری خواهید داشت
16x9 Image
عظمت اژدری ازخانواده جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی: در تجمع برلین به سیاستمداران نشان می‌دهیم که مردم ایران تنها نیستند
شعار معترضان در زاهدان: «مرگ بر خامنه‌ای» و «جانم فدای ایران»‌
شعار معترضان در زاهدان: «مرگ بر خامنه‌ای» و «جانم فدای ایران»‌
برترین‌ها
پر خواننده‌ترين‌ها
۱
یک روزنامه آلمانی نوشت: «دیگر برای زنان ایران کافی است»
۲
روابط آمریکا و عربستان، تحت‌الشعاع اختلاف بر سر میزان تولید نفت
۳
یک سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید: دسترسی ایرانیان به اینترنت را آسان‌تر می‌کنیم
۴
ولودیمیر زلنسکی: غرب باید به روسیه هشدار دهد که سد نواکاخوفکا را منفجر نکند
۵
آمریکا و فرانسه چشم‌انداز خوبی برای احیای برجام نمی‌بینند
۶
قانون مهسا امینی در راه کنگره؛ تلاش برای تشدید تحریم مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی
۷
ترامپ برای ارائه مدارک و شهادت به کمیته ششم ژانویه احضار شد
۸
پیامد تحویل تسلیحات به روسیه؛‌ بررسی احتمال اعمال «مکانیسم ماشه» علیه ایران
۹
اف‌بی‌آی: هکرهای ایرانی در آستانه انتخابات کنگره آمریکا فعال شده‌اند
۱۰
غزاله چلاوی؛ معترضی که از داخل فرمانداری آمل به او شلیک شد
پر بيننده‌ترين‌ها
مطالب بیشتر...
 تیلور سوئیفت
تیلور سوئیفت در «نیمه‌های شب»: زندگی می‌تواند «تاریک یا پرستاره» باشد
اعتراضات سراسری ایران، مهر ۱۴۰۱
یکی از معترضان زیر شکنجه‌ اداره اطلاعات سنندج جان باخت
 
وزیر امور خارجه آمریکا: چشم‌اندازی برای احیای برجام وجود ندارد
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
کنعانی: ارتباطی میان جنگ اوکراین و قطعنامه ٢٢٣١ وجود ندارد
مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان. (آرشیو)
تهدید امام‌جمعه زاهدان توسط سپاه: برایتان گران تمام می‌شود
 
شهبانو فرح پهلوی به نیروهای مسلح: از کشتن کودکان و «تبهکاری و بی‌رحمی» دست بردارید
XS

Friday, 21 October 2022

هفت‌پرده از «شکنجه سفید»؛ روایات چند زندانی زن از حبس انفرادی


هفت‌پرده از «شکنجه سفید»؛ روایات چند زندانی زن از حبس انفرادی
۶ ساعت پیش
۱۲ دقیقه

از همه جای جهان
مجموعه‌ روایت‌های چند زندانی زن را بخوانید که از کتاب شکنجه سفید، به‌ قلم نرگس محمدی انتخاب و در تایمز لندن منتشر شده است.

نرگس محمدی، فعال حقوق‌ بشر، شکنجه سفید را با محوریت رنج‌های حبس انفرادی، با شهادت درباره تجربه خود و گفت‌وگو با ۱۲ زن زندانی دیگر، تنظیم کرده است.

طی پنج هفته گذشته، یک موضوع معترضانی را که به خیابان‌های ایران روان شدند به هم پیوند داده و آن چیزی جز نفرت از جمهوری اسلامی نیست.

جرقه خشم مردم، مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله بود و معترضان می‌دانستند که کشتار، بازداشت و حبس در کمینشان است.

بسیاری از معترضان در خیزش سراسری مردم ایران بازداشت و صدها تن به زندان مخوف اوین در تهران فرستاده شدند. همان زندانی که آتش‌سوزی اخیر، جان شماری از زندانیان آن را گرفت و از تعداد دقیق کشته‌شدگان، گزارشی ارائه نشده است.

اما برای زندانیان زن، به‌ویژه آنانی که در حبس انفرادی‌اند، شرایط از بقیه بخش‌های زندان بدتر است.

نرگس محمدی، فعال حقوق‌ بشر محبوس در زندان اوین، بیش از هشت سال را در این زندان گذرانده است.

*روایت نرگس محمدی، زندانی سیاسی

وضعیت فعلی: در زندان اوین محبوس است

این یادداشت را در آخرین ساعات پیش از خروج از خانه می‌نویسم. خیلی زود، دوباره مجبور به بازگشت به زندان خواهم شد.

شانزدهم نوامبر ۲۰۲۱، برای دوازدهمین بار بازداشت و برای چهارمین بار در عمرم به حبس در سلول انفرادی رفتم.

من ۶۴ روز را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذراندم که دست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.

این بار، اتهامم نوشتن کتابم «شکنجه سفید» بود. آن‌ها من را به سیاه‌نمایی ایران در سراسر جهان متهم کردند و قسم خورده بودند تا ثابت کنند که کارزار من برای پایان دادن به حبس انفرادی شکست خورده است.

یک بار دیگر، آن‌ها این شکنجه را بر من تحمیل کردند تا سلطه حکومت را به رخ همه فعالان در سراسر جهان بکشند.

من به‌ شکلی غیرقانونی به هشت سال و دو ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدم که بعدتر به شش سال، البته با همان تعداد ضربات شلاق، تقلیل یافت. پس من دو محکومیت جداگانه دارم: یک محکومیت قبلی که ۳۰ ماه حبس و ۸۰ ضربه شلاق است و این یکی، که جدید است.

اما هیچ‌چیز جلودار من برای مبارزه با حبس انفرادی نخواهد بود. حالا که به‌دلیل مشکلات سلامتی، یک حمله قلبی در زندان قرچک و یک جراحی قلب، در مرخصی موقت به سر می‌برم، یک بار دیگر اعلام می‌دارم که حبس انفرادی، غیرانسانی و بی‌رحمانه است و تا نابودی آن از پا نمی‌نشینم.

آن‌ها بار دیگر مرا روانه زندان خواهند کرد اما من تا زمانی که حقوق بشر و عدالت در کشورم حکمفرما شود، از کارزارم دست نخواهم کشید.


*روایت نیگارا افشارزاده

اتهام وارده: جاسوسی

وضعیت فعلی: آزاد و در ترکمنستان زندگی می‌کند

به من چشم‌بند زدند تا ندانم کجا می‌روم. وقتی چشم باز کردم، در داخل سلول بودم. بالای سرم دو چراغ بود. سه پتو و یک فرش نازک کف زمین. سلول عریض پهن بود؛ در راهروی سوم، بند ۲۰۹ زندان اوین که دست وزارت اطلاعات است.

وقتی در این سلول زندانی شدم کسی در راهرو نبود. کسی از راهرو گذر نمی‌کرد و صدایی، حتی صدای باز و بسته شدن دری، به گوش نمی‌رسید. تنها موجودات زنده آن راهرو، سوسک‌های بزرگ ترسناک بودند.

وقتی برایم ناهار می‌آوردند، برنج شفته را ریزریز می‌کردم و کف زمین می‌ریختم تا مورچه یا چیز دیگری بیاید تا خودم را سرگرم کنم. در آن سلول، آرزومند موجودی جاندار در کنار خودم بودم. وقتی سر و کله مگسی پیدا می‌شد، در پوست خود نمی‌گنجیدم. مواظب بودم که وقتی در سلول باز می‌شود فرار نکند. در سلول می‌دویدم و با مگس حرف می‌زدم.

یک سال و نیم را در آن سلول گذراندم.

اولین برای که مرا برای بازجویی بردند دو بازجو آنجا بود. یکی جوان و یکی تقریبا میانسال. آن‌ها گفتند که آخر کار است.

آن‌ها گفتند که فکر کن مرده‌ای! توی قبر خوابیدی و ما نکیر و منکریم.

از آن‌چه می‌گفتند سر در نمی‌آوردم. به خودم گفتم :«خب کدام نکیر است و کدام منکر؟»

شروع به پرسیدن سوالاتی کردند که پاسخی برای آن‌ها نداشتم. در طول بازجویی چشم‌بند داشتم و فقط می‌توانستم صدایشان را بشنوم. وقتی می‌خواستند نشان دهند خشمگین‌اند، جعبه چای و دیگر چیزها را به سمتم پرتاب می‌کردند.

گاهی فقط دو بازجو و بعضی اوقات بیشتر بودند. یک بار از صداهایشان حدس زدم که باید پنج نفری پشتم ایستاده باشند. یک بار یک لیون آب به من دادند و یکی‌شان دستور داد: «لیوان آب را خالی کن روی زمین.»

اطاعت کردم.

- حالا با دست‌هایت جمعش کن!

وقتی من سعی خودم را می‌کردم، گفت: «آب رفته به جوی برنمی‌گردد.»

یک بار بازجویی در دستمال فین کرد و آن را روی زمین پرتاب کرد و گفت که زن‌ها مثل دستمال دماغی‌اند. باید استفاده کرد و بعد دورشان انداخت.

بازجو مرا تمام‌وقت تهدید می‌کرد. او می‌گفت: «آن‌قدر توی زندان می‌مانی تا گیس‌هایت مثل دندان‌هایت سفید شود ... پوستت را می‌کنیم و دارت می‌زنیم ... من خودم چهارپایه را از زیر پایت خواهم کشید.»


*روایت آتنا دائمی، فعال حقوق بشر

مدت حبس: شش سال و نیم

وضعیت فعلی: آزاد و در تهران زندگی ‌می‌کند

چیزهایی از من می‌پرسیدند که اصلا چیزی درباره‌شان نمی‌دانستم و نمی‌دانستم چه بنویسم. یک ورق جلوی من گذاشتند و گفتند اسم تمام پسرهایی را بنویسم که از کودکی با آن‌ها حرف‌ زده‌ام. یک بار یکی از بازجوها عصبانی شد و تفنگش را بیرون کشید و شروع به تهدید من کرد. طی بازجویی‌ها به من فحاشی می‌کردند و دشنام می‌دادند.

بازجوی من اتهاماتم را خواند و فرم را دستم داد. فکر کنم ۱۸ تا ۲۰ اتهام برایم ردیف شده بود: اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به مقدسات و غیره. همین‌طور که برگه را می‌خواندم مدام به اعدام تهدید می‌شدم.

نوشتم که هیچ‌کدام از اتهامات را نمی‌پذیرم. بدنم، صدایم و دستانم می‌لرزیدند. از نفرت لبریز بودم و تلاش می‌کردم خود را کنترل کنم. مثل این بود که می‌خواستند با دندان‌هایشان مرا تکه‌تکه کنند. می‌دانستم که تنهایم. آن‌ها دروغ می‌گفتند و تهدید می‌کردند. می‌دانستم که فریادرسی ندارم.

صبح وقتی از خواب بلند می‌‌شدم، می‌کوشیدم آرام چای بنوشم تا زمان بگذرد. هر خرده‌نانی را برمی‌داشتم و در لیوان چای می‌انداختم، هر تار مویی که از موی سرم بر زمین افتاده بود را جمع می‌کردم. شانه‌ای که به من داده بودند به‌ زحمت موهایم را شانه می‌کرد و مدت‌ها طول می‌کشید تا گره موی درهم‌تنیده را باز کنم. مدتی از زمانم را به همین می‌گذراندم. پتوهایم را تا می‌زدم و به آن‌ها تکیه می‌دادم و به دیوار سنگی نگاه می‌کردم تا در سنگ‌های مرمری آن‌ها اشکالی بیابم. حوصله‌ام سر می‌رفت.

نان بیات را برای مورچه‌ها می‌ریختم. بعد ناهار، کمی می‌خوابیدم و با قاشق روی ظرف ناهارم طرح می‌زدم. سرد بود. پاهایم درد می‌گرفت و کرخت می‌شد. سرم حسابی گیج می‌رفت. وقتی در اتاق راه می‌رفتم سرگیجه‌ام بدتر می‌شد. مثل این بود که دیوارها به من حمله می‌کنند.

یک تکه روزنامه بود که یک زندانی قبلی آن را با خمیردندان به دیوار چسبانده بود. از دستم خارج است که چند بار آن را خواندم. تمام نوشته‌ها، نام‌ها و اشعاری را که دیگر زندانیان روی دیوار نوشته بودند، از بر بودم. وقتی بعد از ۵۰ روز به من خودکار دادند، تمام دیوارها را از شعرهایی که دوست داشتم پر کردم.

*روایت زهرا زهتابچی

اتهام وارده: عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران

وضعیت فعلی: در حال حاضر محکومیت ۱۰ ساله‌اش را در زندان اوین می‌گذراند

سلول انفرادی دو در یک متر بود. داخل سلول یک دیوار نصفه‌نیمه بود که توالت پشت آن بود. کنارش روشویی و یک سطل آشغال. نور طبیعی نبود. یک چراغ پرنور وسط سقف که هیچ‌وقت خاموش نمی‌شد. کف زمین از سنگ بود. به من پتوی چرک داده بودند تا زیرم بیندازم و لحاف رویم هم کافی نبود. هوا سرد بود و من با کاپشن و شلوار جین و ژاکت می‌خوابیدم.

حق استحمام نداشتم. به من تشت و کاسه می‌دادند و می‌گفتند خودم را توی توالت بشورم.

هفته اول خواب به چشمانم نیامد. تپش قلبم آنچنان شدید بود که وقتی سرم را روی لحاف می‌گذاشتم حس می‌کردم قلبم دارد می‌ترکد. از نوری که از کرکره پنجره درز می‌کرد روز و شب را تشخیص می‌دادم. وقتی اذان می‌شد نماز می‌خواندم. می‌فهمیدم صبح شده است. بعد صبح ظهر می‌شد و ظهر به شب می‌رسید.

از خدا می‌خواستم مرا کمک کند. نمی‌دانستم چه کنم. یک قرآن در سلولم بود که بی‌وقفه می‌خواندم. فضای سلول ترسناک بود؛ حتی نمی‌توانستم به دور و اطرافم نگاه بیندازم. یک میله آهنی به کف زمین جوش خورده بود که ۱۰ سانتی‌متر از دیوار فاصله داشت و آزارم می‌داد. تا وقتی که دیگر زندانیانی که به سلول آوردند نگفته بودند، نمی‌دانستم که میله برای مجازات آن‌هایی بود که قرار بود به‌ زودی اعدام شوند. آن‌ها را به میله می‌بستند. وحشتناک بود. وحشت‌زده بودم. به کسانی فکر می‌کردم که آخرین شبشان را در آن سلول گذرانده بودند و به آن میله زنجیر شده بودند. حس می‌کردم که صداهایشان را می‌شنوم. در سلول چیزی جز روشویی، یک سطل، دو پتو، یک قرآن و دو جلد «مفاتیح‌الجنان» نبود.


*روایت مهوش ثابت شهریاری، برنده جایزه سالانه «نویسنده دلیر» برای اشعارش درباره زندان

اتهام وارده: عضویت در گروه بهائی یاران

در سال ۲۰۱۷ پس از ۱۰ سال حبس آزاد و در ژوییه ۲۰۲۲ بار دیگر بازداشت شد

وضعیت فعلی: به اتهامات واهی جاسوسی در حبس است

خسته و گرسنه بودم. سردم بود. هوای سلول خفه بود. بوی تعفن توالت، خستگی و اضطراب بازجویی، وضعیت مبهم و فرآیند طولانی انتقال، دست‌ به دست هم داده بود تا فشار جسمی و روحی‌ بر من را زیاد کند. وقتی بازجوها رفتند، از اتاق بغلی صدای ناله و فریاد شنیدم.

زنی در سلول کناری بود و فهمید که کسی دیگر هم در آن وضعیت دردناک است. فریاد کشید و ناله و نفرین کرد. التماس کرد و گفت هر چیزی که می‌توانی، یک قرص مسکن، یک سیگار به من بده. من فورا شروع به حرف زدن با او کردم و سعی کردم او را آرام کنم.

اوایل نمی‌توانستم روی زمین کنار توالت کثیف، روی فرش چرک و زیر آن پتوهای کهنه بدبو بخوابم. به خودم گفتم می‌خواهند با این کار خفت و ذلتم بدهند اما من اجازه نمی‌دهم. به خودم گفتم که این، برای من یک تجربه معنوی است. به سخن نیچه فکر کردم: «آنچه مرا نکشد، قوی‌ترم می‌کند.»

سلول انفرادی تنها یک سلول کوچک، تنگ‌، تاریک و بی‌روح نیست. در طول زمان، فشار بر متهم، با بازجویی‌های سنگین و پی‌درپی، افزایش می‌یابد؛ تهدید، توهین، احساس این‌که عزیز شما و دیگران در خطر است، بی‌خبری از خانواده، این‌که رژیمی چه خیالی برای شما در سر دارد، نگرانی خانواده و افرادی که به آن‌ها تعلق دارید.

بازجویان مدام بلوف می‌زنند، فحش می‌‌دهند، فریاد می‌زنند، دروغ می‌گوید تا شما را از پا درآورند و مطیع خود کنند.

انفرادی احساساتتان را بی‌حس می‌کند و تعادل روانی‌تان را در هم می‌ریزد.

نمی‌توانید هیچ برنامه‌ای بچینید و این در کنار افکار مزاحم و گیج‌کننده و در غیاب محرکات حسی چون نور، صدا، رایحه، لمس و حتی یک نگاه ساده، رخ می‌دهد.

خواب بد، بی‌خوابی و وزن از دست دادن به‌خاطر عادات غذایی بد هم وجود دارد. من در چند ماهه اول ۲۰ کیلو وزن کم کردم.

سخت‌ترین تهدید وقتی بود که بازجویم به من گفت ممکن است پسرم که هفته‌ای دو بار به ملاقات من می‌آمد در راه تصادف کند یا گفت همسرم به دیدارم نخواهد آمد چون اگر می‌آمد، سریعا به‌ جرم ارتداد اعدام می‌شد. بازجویم همیشه به من می‌گفت: «از اینجا جان سالم به در نمی‌بری.»

او همیشه تهدیدات این‌چنینی می‌کرد.


*روایت صدیقه مرادی

اتهام وارده: عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران

مرادی در سال ۲۰۱۶ آزاد و در سال ۲۰۱۹ دوباره دستگیر شد

وضعیت فعلی: آزاد

اولین باری که برای بازجویی رفتم به تخت بسته شدم. آن‌ها دستان و پاهایم را کشیدند و آنها را به تخت بستند. خیلی درد داشت.

با کابل کف پایم زدند. تمام بدنم می‌لرزید. گریه کردم. انگار داشتم می‌مردم.

اما درد کمرم کمتر بود. سرم را از پشت کشیدند که باعث شد گردنم آسیب ببیند. یادم هست که از هوش رفتم و با پارچ رویم آب ریختند تا به هوشم بیاورند. نمی‌توانستم بایستم اما مرا مجبور به ایستادن کردند.

هیچ‌چیز در سلولم نداشتم. اوایل به من قاشق نمی‌دادند و وقتی شکایت کردم گفتند که باید یاد بگیرم بدون قاشق سر کنم. پس از مدت‌ها به من یک قاشق دادند.

می‌دانستم باید راه بروم اما نمی‌توانستم. بیشتر اوقات درازکش بودم. بلندبلند حرف می‌زدم و سعی می‌کردم به صدای خودم، انگار صدای دیگری باشد، گوش بدهم.

به‌ جز وقتی که صدای آواز زندانیان از طبقه بالا به گوش می‌رسید، سکوت بود.

وقتی صدای موتورسیکلتی می‌شنیدم احساس می‌کردم زندگی جریان دارد و وقتی صدای یک میوه‌فروش دوره‌گرد را می‌شنیدم، حس می‌کردم زنده‌ام.

سکوت و دیوارهای سفید ویرانگر بود. برای مدت‌ها، انگار هیچ‌چیزی در جهان وجود نداشت. نمی‌دانم چطور آن را توضیح دهم. در آن لحظات انگار از همه‌چیز دور بودم. انگار به فراموشی سپرده شده بودم.


*روایت مرضیه امیری، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان

امیری در سال ۲۰۱۹ به ۱۰ سال زندان محکوم شد و بعد محکومیتش به پنج سال کاهش یافت

وضعیت فعلی: آزاد

تنهایی کشیدن در محیطی بسته برای هر کسی وحشتناک است و برای من هم همین بود. شما با هر جنبه زندگی انسانی بیگانه می‌شوید. طی بازجویی‌ها از هر چیزی از شما سوال می‌شود. تنها بازجوست که شما را خطاب قرار می‌دهد و وقتی به سلولتان بازمی‌گردید، تنهای تنهایید.

تنهایی سلول انفرادی با تنهایی در دنیای خارج فرق دارد. کسی کنارتان نیست. دلتان می‌خواهد حرف بزنید اما نمی‌توانید . گاهی فکر می‌کنید دیوارها به شما هجوم می‌آورند. فکر می‌کنید که دیوارها به هم نزدیک می‌شوند و شما زیر فشار آن‌ها له می‌شوید. این احساس سهمگینی بود که نفس مرا بند می‌آورد.

من صرع داشتم و البته نگران بیماری‌ام بودم. بارها درباره آن گفته بودم و به بازجویم نوشته بودم اما او توجهی نمی‌کرد. یک روز در انفرادی بودم و وقتی بلند شدم هوشیاری‌ام را از دست دادم و تشنج کردم. در تنهایی سلول دوباره به هوش آمدم.
احساس ترس در پس‌زمینه تمام روزهای سلول انفرادی حضور دارد. ترس، توبیخ، مجازات، انزوا، ارعاب، محرومیت، فشار و تهدید، چیزهایی‌اند که در بازداشت به شما تحمیل می‌شوند.

اما به‌ عنوان یک زن، پیش از دستگیری هم دلیل تمام این سیاست‌ها را می‌دانید و یا از تجربیات زندان باقی زنان، از آن‌ها خبر دارید. به‌ عنوان یک زن، این وضعیت پیش‌تر از سمت پدر، برادر و سیستم مردسالارانه‌ حاکم، بر من تحمیل شده بود.

دلیل آن این است که آن‌ها خود را ارباب می‌بینند یا دست‌کم کسی که می‌تواند حق شما را سلب کند و برای سرنوشتتان تصمیم بگیرد.

بحران اوکراین

دولت آمریکا: ایران به کریمه نیروی نظامی فرستاده و ممکن است سلاح بیشتری به روسیه بدهد

وایمرز، نماینده پارلمان اروپا: اگر اکنون زمان اخراج دیپلمات‌های ایران نیست، پس دیگر کی؟

وزیر خارجه ایرلند سفیر جمهوری اسلامی را در رابطه با سرکوب اعتراضات در ایران احضار کرد

دبیرکل ناتو: همه نشانه‌ها حاکی از آن است که ایران برای روسیه پهپاد تامین کرده است
بیشتر
از همه جای جهان

هفت‌پرده از «شکنجه سفید»؛ روایات چند زندانی زن از حبس انفرادی

«همکاری با شیطان»؛ آخروعاقبت پهپادرسانی جمهوری اسلامی به روسیه با درسی از جنگ ایران و عراق

یادداشت جان بولتون درباره خیزش سراسری مردم ایران؛ آیا آیت‌الله‌ها سقوط خواهند کرد؟

خیزش سراسری مردم ایران؛ اعتراض جوانان، خار چشم سران
بیشتر
تازه‌ترین خبرها
نماینده خامنه‌ای در خوزستان: معترضان دستگیرشده سابقه طلاق مصرف الکل و مواد مخدر داشتند
فرمانده‌کل انتظامی: هر کسی در این مدت می‌مرد، به گردن نظام می‌انداختند
اختصاصی؛ الناز رکابی پس از بازگشت به زنجان در حبس خانگی است
گوگوش در مصاحبه با سی‌ان‌ان: به زنان معترض ایران افتخار می‌کنم، بدون شک موفق می‌شوند
رادیو ملی اسرائیل: در حملات اوکراین به مواضع روسیه در یک هفته گذشته ۱۰ ایرانی کشته شده‌اند

بیشتر ببینید
پربیننده‌ترین‌ها
فراخوان جوانان محلات تهران برای تجمع روز شنبه؛ سه روز عزای عمومی برای کشتار دانش‌آموزان
کارزار اینترنتی برای اخراج سفرای جمهوری اسلامی از ۴۰۰ هزار امضا گذشت
دومین ماه خیزش علیه جمهوری اسلامی؛ ادامه اعتراضات دانشجویی و تجمعات شهروندان
الناز رکابی به ایران رسید و خودرو حامل او بدون توقف از میان خیل استقبال‌کنندگان عبور کرد
رضا حقیقت‌نژاد، روزنامه‌نگار، در برلین درگذشت

بیشتر ببینید

۱۷:۴۶
خبر ورزشی
۱۸:۰۰
پوشش ویژه
۱۸:۴۶
جهان‌نما
پربیننده‌ترین ویدیو‌ها

تراژدی دبیرستان اردبیل؛ خامنه‌ای با سلاح بیماری زمینه‌ای و خودکشی به جان بچه‌ها افتاده
شنبه ۱۴۰۱/۰۷/۲۳


فعال شدن ترمینال‌های استارلینک در ایران و امکان تحقق اینترنت آزاد
جمعه ۱۴۰۱/۰۷/۲۲


رضا حقیقت‌نژاد، روزنامه‌نگار پس از طی یک دوره بیماری، در بیمارستان شاریته برلین درگذشت
دوشنبه ۱۴۰۱/۰۷/۲۵


رهبر جمهوری اسلامی به صورت ضمنی ارسال پهپاد به روسیه را تایید کرد
چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۷/۲۷


شعر بهروز یاسمی، شاعر ایلامی، در حمایت از خیزش سراسری مردم
چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۷/۲۷


بیشتر ببینید
رادیو
پادکست‌ها
BaKhabar - باخبر
Didgah - دیدگاه
Emrooz - امروز
Final Word - حرف آخر
Melody Girls - دختران نای و نغمه
Meydane Arg - میدان ارگ
Pezhvak- پژواک
Sakkou- سکو
Shahre Farang- شهر فرنگ
Special Interview -گفت‌وگوی ویژه
Talk show with Sima Sabet - چشم‌انداز با سیما ثابت
Women History Makers - زنان تاریخ ساز
آخر هفته با صادق صبا -Weekend with Sadeq Saba
ایران ۱۴۰۰ Iran 1400
ایران از نگاه دیگران - Iran in the Eyes of Others
ایستگاه پرسه‌زنی - Istgahe Parsehzani
استودیو ۱۳ - Studio 13
انتخاب نظام ۱۴۰۰ - یک دیدگاه
چندچند - ChandChand
چهره‌ها - Faces
خواندن در تاریکی - Khandan Dar Tariki
درنگ - Drang
روز هشتم
ستاره‌های نقره‌ای - SILVER STAR
فردا - Farda
قرن امید | Century of Hope
یکی بود یکی نبود - Yeki Bood Yeki Nabood
نیمه پُر، نیمه خالی - Nimyeh Por, Nimeye Khali
هدفون - Headphone
وقایع‌نامه - Vaghayeh Nameh
روایت شما
فیلم‌ها و صداهای خود را برای ما
ارسال کنید

تلگرام
واتساپ
+447830007000
اینستاگرام
@iranintltv
چگونه فیلم‌های خوبی ضبط کنیم
راه‌های دیدن ما
سرویس‌های پخش تلویزیونی

اپلیکیشن‌ها

فرکانس‌های ماهواره‌ای

افغانستان
ايران
جهان
ورزش
راه‌های دیدن ما
راه‌های شنیدن ما
سیاست حریم خصوصی
English
عربي

درباره ما
راهنمای معیارهای حرفه‌ای ما
استخدام
تماس با ما
اینستاگرام
فیسبوک
توییتر
تلگرام
یوتیوب
ساوندکلاود
کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به ولانت‌مدیا است.


احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران گفت به کسانی که شعار مینویسند نباید رحم کرد.ا

احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران طی اظهاراتی در خصوص اعتراضات سراسری گفت: "قوه قضاییه طوری با «اغتشاشگران» برخورد کند که دیگر کسی هوس «اغتشاش» نکند."وی همچنین عنوان کرد: نباید به کسانی که سردسته اعتراضات بودند یا هستند و یا افرادی که پول گرفتند تا شعار بنویسند و اقدامات ضد امنیت ملی انجام می‌دهند رحم کرد و با اشد مجازات باید با آنها برخورد شود. 
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران                  
#مهسا_امینی                                              
#vvmiran 
@baschariyat
#MahsaAmini

محرومیت سه دانشجو از تحصیل به دلیل شرکت در اعتراضات سراسری

علی پروین و سهیلا سپیده‌دم دانشجویان داروسازی و میلاد امیری دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، پس از حضور در اعتراضات مسالمت آمیز در روزهای اخیر، ابلاغیه‌ای مبنی بر محرومیت یک ماهه از حضور در محیط های آموزشی، پژوهشی و رفاهی تا تشکیل شورای انضباطی ایشان، دریافت کرده‌اند.این حکم با دستور مستقیم ریاست دانشگاه ابلاغ شده است و بنابر تبصره ۵ ماده ۳۷ شیوه نامه اجرایی کمیته انضباطی، ناقض حقوق قانونی این دانشجویان می‌باشد.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران                  
#مهسا_امینی                                              
#vvmiran 
@baschariyat
#MahsaAmini

علی بنی اسد،جوان ۲۰ ساله ساکن اهواز که به ظن نگهداری سلاح توسط نیروهای اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده بود در محل بازداشتگاه این نهاد، در شرایطی پر ابهام جان باخت.

علی بنی اسد،جوان ۲۰ ساله ساکن اهواز که به ظن نگهداری سلاح توسط نیروهای اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده بود در محل بازداشتگاه این نهاد، در شرایطی پر ابهام جان باخت.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران                  
#مهسا_امینی                                              
#vvmiran 
@baschariyat
#MahsaAmini

آرمیتا عباسی ۲۰ساله ساکن کرج و زاده رشت، بعد از یک هفته بازداشت و شکنجه، بر اثر ضربات شدید باتوم به بیمارستان مدنی منتقل شد. اما هم اکنون هیچ خبری از او نیست. خانواده و دوستانش بشدت نگران و در بیخبری کامل هستند.

آرمیتا عباسی ۲۰ساله ساکن کرج و زاده رشت، بعد از یک هفته بازداشت و شکنجه، بر اثر ضربات شدید باتوم به بیمارستان مدنی منتقل شد. اما هم اکنون هیچ خبری از او نیست. خانواده و دوستانش بشدت نگران و در بیخبری کامل هستند.
 کانون دفاع از حقوق بشر در ایران                  
#مهسا_امینی                                              
#vvmiran 
@baschariyat
#MahsaAmini