اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Saturday, 29 July 2023

پیام جدید سامان یاسین از زندان رجایی‌شهر؛ وضعیت وخیم در زندان متعاقب تزریق یک آمپول

پیام جدید سامان یاسین از زندان رجایی‌شهر؛ وضعیت وخیم در زندان متعاقب تزریق یک آمپول

پیام جدید سامان یاسین از زندان رجایی‌شهر؛ وضعیت وخیم در زندان متعاقب تزریق یک آمپول

 11:01 - 7 مرداد 1402


هه‌نگاو؛ شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲

سامان یاسین، خواننده و ترانه‌ساز بازداشت ‌شده اهل کرمانشاه (کرماشان)، به دنبال تزریق داروی ناشناخته در مرکز روانپزشکی امین‌آباد، در وضعیت ناپایدار جسمی و روانی قرار گرفته است. وی در یک پیام از داخل زندان که در اختیار هه‌نگاو قرار گرفته است، آخرین وضعیت خود را در دهمین ماه بازداشت در زندان رجایی‌شهر کرج، نگران‌کننده توصیف کرد.
 

بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، روز جمعه ٦ مرداد ماه ١٤٠٢ (٢٨ جولای ٢٠٢٣)، سامان یاسین، ۲۷ ساله، خواننده رپ و ترانه‌سرا با انتشار پیامی از شکنجه دارویی خود در جریان انتقالش از زندان به مرکز روانپزشکی امین‌آباد خبر داد. وی می‌گوید بارها برای اخذ اعتراف اجباری به من دارو تزریق کرده‌اند و حتی خبری هم درباره من منتشر شده بود که خودکشی کرده‌ام، من اهل خودکشی نیستم و هر بلایی سر من بیاید مسئولیتش با قضای صلواتی است.
 

سامان یاسین در این پیام ضمن اشاره به اینکه روز شنبه ٣١ تیر ماه ١٤٠٢، از زندان به مرکز روانپزشکی امین‌آباد منتقل شده، می‌گوید یک آمپول توام با خشونت و ضرب‌وشتم به وی تزریق شده که اطلاعی از داروی آن نداشته است.
 

به گفته این هنرمند جوان، بعد از تزریق آمپول، به مدت بیش از ٢٤ ساعت بیهوش شده و پس از به هوش آمدن نیز، دست‌وپایش به تخت بیمارستان قفل بوده است. او تاکید کرده که دستگاهی به سر اون متصل شده و برای دو روز مشکل بینایی داشته است.
 

سامان یاسین در این پیام با اشاره به اینکه به یک دوره کامل درمانی در خارج از زندان نیازی فوری دارد، می‌گوید: "باید من را به پزشک قانونی ببرند، تا ببینند چه بلایی سر من آوردند؟"
 

این خواننده و ترانه‌ساز شامگاه سه‌شنبه ٣ مرداد ماه از مرکز روانپزشکی امین‌آباد به داخل زندان رجایی‌شهر بازگردانده شده و به گفته خودش احتمالا به زندان قزلحصار منتقل خواهد شد. وی جلسه بعدی دادگاه خود را ١٨ شهریور ماه سال جاری عنوان کرده که طی آن، به وکیل دسترسی نخواهد داشت.

سامان یاسین در بخشی از پیام خود تاکید کرده است که پیش از بازداشت در صحت و سلامت کامل بوده و مسئولیت جانش در زندان با "قاضی صلواتی و سایر مسئولان" خواهد بود.

این هنرمند در ٧ آبان ماه ١٤٠١، از بابت اتهاماتی شامل "محاربه" توسط دادگاه عمومی و انقلاب تهران به اعدام محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور نقض شده و پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع شد.

سامان صیدی معروف به سامان یاسین، ترانه‌ سرا، آهنگساز و خواننده رپ اهل کرمانشاه و ساکن تهران، روز یک‌شنبه ١٠ مهر ۱۴۰۱ (۲ اکتبر ۲۰۲۲) به دلیل حمایت از اعتراضات توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت و پس از بازجویی به زندان رجایی شهر منتقل شد.


متن کامل پیام سامان یاسین از زندان رجایی شهر کرج به شرح زیر است؛


سامان یاسین هستم رپر ۲۷ ساله کورد از زندان رجایی شهر

البته اینجور که بنظر می‌رسه می‌خواهند منتقل کنند قزل حصار!

فشار عصبی زیاد روی من تحمل حبس را غیر ممکن کرده . بارها رفتم بهداری و تقاضا کردم که کاری کنند برای من دیگه مخ من نمی‌کشه! گفتم قرار شد برای آزمایش و پیگیری عدم تحمل کاری کنید! اخه خودشون می‌دونن در این ده ما چه بلایی سر من با دارو‌های بی‌نام و نشان و تزریق امپول و شکنجه روانی و جسمی آورده‌اند.

شنبه صبح زود گفتن آماده شو برویم بیمارستان رازی (امین آباد) تست بدیم، من چه می‌دونستم کدام شکنجه گاهی هست او خراب شده اخه! پوشیدم رفتم. چند دختر پسر تا من را دم در اون مرکز دیدن شروع کردن داد و بیداد که این سامان یاسین هست کجا می‌برید؟ مامورها متفرقشون کردن و گفتن حاشیه‌سازی نکنید.از یک در پشت ساختمان بردن داخل. نمی دانستم چه برنامه‌ای برای من چیده‌اند باور کردم برای معاینه و مرخصی پرشکی هست این انتقال. نباید باور می‌کردم.

یک ساعتی کشید، بعد بردن یک بخش بنام“سینا یک”فکر کنم اسمش بود. گفتن بهت باید تزریق آمپول کنیم گفتم نه و شروع به مقاومت و داد و بیداد کردم. درگیر شدم فکر کنم ۸ آدم مختلف بودن ریختن سرم کتک و فحاشی که تو غلط کردی که نمی‌گذاری مگر دست تو هست! زدم داخل یک شیشه نشکست لامصب محکم بود. پابند دست یک سرباز بود پریدم قاپ زدم باهاش کوبیدم شیشه خورد شد، نمی‌خواستم بزارم دارو لعنتی و به من تزریق کنن و مرا به کشتن دهند.

از پشت کوبیدن به سرم شوکر برقی بهم زدن. و چند نفری مرا به تخت بستند.تمام بدنم الان که جمعه شده هنوز کوفته هست و چشم‌هایم تار و دور بینی دارم. درحال داد و بیداد من و ضرب و شتم آنها، در همان شرایط به من تزریق شد.خیلی زیاد بودن کسانی که ریختن سرم! نمیدونم چند روز بعد به هوش امدم ۲۴ ساعت یا شاید دو روز.


دیدم قفل شده هستم به تخت. گیج و همه جا سیاه و تار، که هنوز هم تار هست همه جا و تعادل ندارم و گیجم. اخه خیلی تو سرم زدن.  من آدم سالم بودم آخه! من اهل خودکشی و این چیزا نیستم، چرا به خودم صدمه بزنم؟  مجبورم کردن در کل این ده ماه بارها برای اعتراف و فشار دارو بخورم و تزریق بهم کردند! دفعه قبل هم که در اخبارها گفتن خودکشی کرده سامان یاسین، من نکرده بودم!
 اون دفعه در زندان به زور چهار قرص به من خوراندن. زمانی که بهوش آمدم داخل بهداری بودم واقعا نمی‌دونم چی گذشته بود و چقدر زمان برده تا بهوش آمدم.


الان هم مرتب قرص‌هایی بی‌نام و عجیب می‌آورند ولی من نمی‌خورم هرجوری هست. تمام بدنم زخم هست پس از انتقال از امین اباد به زندان هنوز.می خواستن لخت کنند جمعی ببرند یک حمام نرفتم انقدر داد و بیداد کردم مجبور شدن سه شنبه شب مرا بازگردانند به بند زندان رجایی شهر.به سرم یه چیزهایی شبیه دستگاه وصل کرده بودن داخل شکنجه گاه رازی نمی‌دونم چی بود.

قبلا هم برای اعتراف‌گیری که پرده بینی سمت چپم را پاره کرده بودن با فرو کردن خودکار و همش خون میاد. من نیاز فوری به بستری در یک بیمارستان خارج از زندان و با پرشک متخصص دارم تعادل من برنمی گرده و همه جا سیاه هست و سرگیجه دارم.از شنبه که بردن و این بلاها را سرم آردن. سە شنبه شب برگردوندن الان جمعه هست و من بهتر نشدم. تا می‌خوابم یا خواب اعدام یا شکنجه میبینم.همش کابوس دارم.
 
رفتم بهداری گفتن مال دارو هست خوب میشی، اما خوب نشدم! تقریبا یک هفته گذشته و من بهتر نمی‌شوم! باید من را به پزشک قانونی ببرن چه بلایی سر من آوردن؟ 

هر بلایی سر من بیاد اعلام می‌کنم از این طریق من در صحت و بی‌هیچ مشکلی ده ماه هست ربوده شده‌ام، مسئولیت جان من با قاضی صلواتی و سایر مسئولین است!


الان هم ظاهرا دادگاهی برای ۱۸ شهریور بهم دادن.بدون وکیل؟ من انسان سالم و مشغول کارم بودم. رپ ترانه مردمی و صدای بی‌عدالتی هست.

من خودم کودک کار بودم صدای بی‌عدالتی کولبر کُرد و فقرِ سوختبر بلوچم. من تشنه ماندن کارون و خشک شدن دریاچه ارومیه هستم. برای همین رپر هستم.

چرا به من لج کرده اند؟
جرمم ترانه هست؟

سامان یاسین (سامان صیدی)

جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲
زندان رجایی شهر


چشم برای ازادی لعنت بر حکومت فاسد و ادمکش علی خامنه ای و اسلام دروغینش

مهدی «ام»، ۳۶ ساله ساکن کرج متاهل و پدر دو فرزند، فوق لیسانس مهندسی صنایع یکی دیگر از مصدومان چشم در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است.
mehd1_mn

پنج شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ روز چهلم حدیث نجفی بود مهدی از بچه‌های محل ما بود  که به بهشت سکینه آمده بود.
در بهشت سکینه بسته بود و جمعیت زیادی منتظر باز شدن در بودند تا به زیارت اهل قبور خود بروند.
مثل سیدمحمد حسینی که می‌خواست به مزار پدرش برود که دستگیر و پس از آن اعدام شد.
هیچ کس نه شعاری میداد و نه فعالیتی داشت. که ناگهان از خودرو مستقر آنجا، مامورین پیاده و به سمت مردم حمله ور شدند و شروع به شلیک گاز اشک آور خردل و گلوله ساچمه‌ای کردند.
مردم خونین فرار می‌کردند، از پیرزنی که با عصا برای مزار آمده بود تا یک پسر بچه حدود ۱۵ ساله که زیر دست و پای مردم بر زمین افتاده بود. مهدی زیر بغل او را گرفت تا فراری دهد.
اتوبان بسته شده بود و مردم به آن‌جا هجوم آورده بودند.
یک آبراه زیر اتوبان بود و مردم این سوی آبراه و ماموران با لباس یگان امداد آنطرف آبراه از فاصله حدود ۳۰ متری به مردم شلیک می‌کردند.

در یکی از شلیک‌ها بالای ۹۰ ساچمه به مهدی برخورد کرد که نزدیک هفت تای آن به زبان، دندان، گردن، گیج گاه، گونه و یک ساچمه در چشم راست اصابت کرد. بسیاری از ساچمه‌ها به دلیل اصابت به نقاط حساس همچنان مهمان مهدی هستند.
چشم مهدی شکافته شده بود وقتی دست به چشمش میزد انگشتش به داخل سفیدی چشم فرو می‌رفت.
او را سریع به بیمارستان بردیم او نگران تخلیه چشم بود که مبادا باعث خجالت فرزندانش در مقابل هم‌کلاسی‌هایشان شود.
آسیب دیدگان زیادی آنجا بودند، حتی یک نفر را در پتو پیچانده بودند که وضعیت اسفناکی داشت و بیمارستان او را پذیرش نکرد و بعدها فهمیدیم حسین نادربیگی بوده است.
چشم او را بخیه کردند، سر تا پای او غرق خون بود، خانواده او به بیمارستان آمدند، همسرش با دیدن مهدی از هوش رفت.

تا کنون سه بار عمل شده و بینایی در حد تار است و امید به چسبیدن شبکیه تا عمل بعدی دارد بلکه با لنز دید بهتری داشته باشد.

او در فرش فروشی مشغول به کار است.

مهدی انسانی خانواده دوست است با وجود درد چشم و سر دردهای ناشی از ساچمه در گیجگاه همواره تلاش کرده تا آن را جلوی خانواده بروز ندهد.

- از صفحه چشم برای آزادی
chashm.baraye.azadi

#چشم_برای_آزادی #eye_for_freedom #یاری_مدنی_توانا 

@Tavaana_TavaanaTech

Friday, 28 July 2023

ولایت فقیه یعنی اصل دیکتاتوری

کلیه قوانین و مقررات موجود در حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس موازین اسلامی تنظیم شده اند و این اصل به طور غیر مستقیم بر تبعیض علیه زنان صحه می گذارد در قوانین اسلام زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نبوده بلکه زنان به عنوان برده و ملک مرد محسوب میشوند در حقیقت احکام و فرامین مذهبی پایه و اساس تبعیض علیه زنان در جامعه کنونی ایران میباشد پایمال نمودن حقوق پیروان سایر ادیان وعدم برابری حقوق پیروان ادیان با شیعه ۱۲ امامی مانند مسلمانان پیرو اهل سنت پیروان ادیان مسیحی، یهودی زرتشتی و دراویش و ... اعمال مجازاتهای سنگین برای سایر گرایشات دینی و مذهبی پایمال نمودن حقوق اقوام ایرانی و اعمال مجازاتهای سنگین برای گرایش قومی.
در این خصوص میتوان به کشته شدن مهسا امینی توسط گشت ارشاد در سال ۱۴۰۱ اشاره کرد . که با جنبش زن، زندگی، آزادی  شروع و با سرکوب کردن مردم توسط  نظام جمهوری اسلامی،قوه مجریه ،وزارت کشور ،وزارت اطلاعات،،قوه قضائیه ، فراجا، یگان‌های ویژه،، پلیس امنیت عمومی،سپاه پاسداران،،قرارگاه ثارالله، شبه‌نظامیان بسیج،لباس‌شخصی‌ها
،روبه رو شد وبه خشونت و کشتار علیه زنان،کودکان،جوانان و اعدام و زندانی کردن معترضین انجامید،  پیروان جمهوری اسلامی برای فراگیر کردن اندیشه های عقب افتاده خود به نام دین نه از شیوه های دموکراتیک بلکه از سرکوب و خشونت استفاده  میکنند.

دیکتاتوری مذهبی

مقدمه
دیکتاتوری مذهبی بدترین شکل دیکتاتوری است. اعمال قدرت با تکیه بر مذهب و اجرای قانون به نمایندگی از طرف خدا. چپاول، دزدی، غارت ثروت مردمی و استثمار کارگران و مزدبگیران به نام حکومت نمایندگان خدا  …. وحشی ترین نوع دیکتاتوری است. جمهوری اسلامی از چنین نوع دیکتاتوری و ولی فقیه سمبل آن است.
یکی از اعضای مجلس خبرگان در سخن پراکنی خود بر ماهیت چنین دیکتاتوری صحه گذاشت. وی گفت که:«دین بدون پشتوانه قدرت نمی تواند به جایگاه خود» برسد. خبرگزاری نسیم از قول عباس کعبی نوشته است که:«ما نمی خواهیم به جای امپریالیسم یک امپریالیسم دینی مستقر کنیم» دین مانند هر ایدئولوژی برای رواج خود احتیاج به قدرت دارد. کارنامه جمهوری اسلامی به مثابه یک حکومت دینی آنچنان ننگین است که هیچ نیرویی به اندازه خود این حکومت افشاگر ماهیت ارتجاعی حکومت دینی نبوده است. پیروان جمهوری اسلامی برای فراگیر کردن اندیشه های عقب افتاده خود به نام دین، نه از شیوه های دموکراتیک بلکه از سرکوب و خشونت استفاده کردند. بنیانگذار رژیم ولایت فقیه و ادامه دهندگان راه او، دین و قدرت را در هم تنیده و از دین برای رسیدن به قدرت و از قدرت برای اجرای قوانین شرعی استفاده کرده و می کنند. این در هم تنیدگی دین و قدرت، جمهوری اسلامی را تبدیل به خشن ترین نوع حکومت در منطقه کرده است. بر همین منظر، اعدام، قطع دست و پا، شکنجه با عنوان تعزیر تبدیل به امری عادی برای شکنجه گران شده است. بسیاری از زندانیان سیاسی شهادت داده اند که شکنجه گران قبل از شکنجه کردن زندانیان، نماز می خواندند و در ماه رمضان همراه با روزه داشتن اقدام به شکنجه می کردند. بر فراسوی بنیاد گرایی اسلامی و حفظ قدرت با شیوه های سرکوبگرانه است که مصباح یزدی می گوید: معتقدیم نسبت ولی فقیه در این عصر مانند نسبت حضرت مسلم و سیدالشهدا … است. وی می گوید:«حتی اگر ولی فقیه اشتباه کرد نباید بگوییم اشتباه کرده است». همان قدر که جان انسان در این حکومت ارزشی ندارد، طبیعی است که نه رای مردم و نه دین مردم برای حکومت ارزش ندارد. در چنین شرایطی دین حکومتی همچون فاشیسم به ابزار سلطه تبدیل می شود. دیکتاتوری مذهبی را به نشر میسپارم تا به آرزوی سوفیا جانبخش این چهارده قرن، جامه عمل پوشانده باشم و شروع فصلی را نوید دهم که در آن خرافات دود خواهند شد و بلاهت اسلامی ازایران زمین رخت برخواهد بست و باز خردِ ایرانی در رأس ساختار سیاسی نوینی خواهد ایستاد که بر اساس آن »ایاالت متحدهی ایران« شکل خواهد گرفت. از وقتی عیسی ناصری، یهودی اهل جلیل که توسط یحیی تعمید داده شد، به خرافات ابراهیمی پشت کرد وخشم بنی اسرائیل را با اهدای جانش بر فراز صلیب خرید و به مهرآیینی روی اورد و سبب شد که غربیان کم کم دین ایرانی بیاورند، ما جای اینکه پرچمِ مِهر را در سراسر زمین به اهتزاز دربیاوریم، غفلت کردیم و دینمان را از درون باختیم و اجازه دادیم رومیان با نقاب عربی در قادسیه بر ما چیره شوند و چهارده قرن بر ما حکومت کنند و درحالیکه غرب هر روزه ایرانیتر میشود، سبب شوند که ما ناخواسته از ایران و ایرانی فاصله بگیریم. اما دیگر وقت حقیقت است و نسل جدید ایرانیان همه از دم دریافتهاند که »ایدئولوژی رومی« یاهمان »اسلام « برای نابودی ایران و ازپادرآوردن آنها اختراع شده است و هر روز که میگذرد عرصه بر تازیان تنگتر شده و بر جمعیت اسلام گریز افزوده میشود.

Friday, 21 July 2023

میلیتاریسم و تروریسم سپاه پاسداران

حضور نظاميان سپاه در سیاست یعنی  میلیتاریسم در سال ۱۳۷۶ شمسی (۱۹۹۷میلادی)  با حضور اصلاح‌طلبان در کاخ رياست جمهوری آغاز شد.در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد که خود از سپاهیان بود حضور سپاه در اقتصاد و سياست کشور بسیار پررنگ گردیده این سازمان از يک نيروی نظامی منتقد برخی سياستمدران، به تشکيلاتی فعال در عرصه های غيرنظامی بدل شد.سردارانی که بر پايه گزارش هايی تاييد نشده، با رهبر جمهوری اسلامی ايران رابطه نزديکی داشتند، در تمام مدت حضور اصلاح طلبان در قدرت ساکت ننشستند. آنها هرازگاهی بيانيه هايی که «تهديد آميز» خوانده می شد صادر کردند، به رييس جمهوری نامه سرگشاده نوشتند و حتی خود به ميدان سرکوب منتقدان در مقاطعی چون شورش دانشجويان در سال ۷۸، وارد شدند. و با شروع رياست جمهوري احمدی نژاد عملا از گردانندگان محوری سیاسی و اقتصادی شدند.
در زمينه فعاليت های اقتصادی اگر چه هنوز سپاه پاسداران گزارشی از مسايل مالی خود منتشر نمی کند و بودجه اين تشکيلات نيز کماکان محرمانه مانده است، اما دولت از امضای قراردادهای کلان چند ميليون دلاری با سپاه در حضور خبرنگاران هيچ ابايی ندارد.
از مهم ترين قراردادهايی که به اين شکل به امضا رسيد، قرارداد احدث خط لوله گاز عسلويه – ايرانشهر بود که ارزش آن يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلار است. وزير نفت، در زمان امضای اين قرار داد با سردار رحيم صفوی، به خبرنگاران گفت که در اين پروژه «ترک تشريفات» شده و سپاه در گرفتن اين پروژه هيچ رقيبی نداشته است.
امضای علنی اين قرار داد از سوی برخی ناظران، اعلام عمومی ورود سپاه به عرصه نفت – حياتی ترين بخش فعاليت اقتصادی در ايران – تفسير شد.
پيش از آن سپاه از انتشار روزنامه و توليد فيلم سينمايی تا انواع فعاليت های اقتصادی نقش داشت. چنين شرايطی برای وابستگان سپاه، «اوج نفوذ و قدرت» توصيف شده است.به گفته شماری کارشناسان مسايل ايران، رويارويی آمريکا با سپاه پاسداران که از ۱۲۵ هزار نيرو، قدرت سياسی گسترده، حمايت مالی يک دولت نفتی، نفوذ جدی ميان شيعيان عراق و لبنان و همچنين قدرت نظامی قابل ملاحظه ای برخوردار است، می تواند به مقابله ای طولانی مدت و حتی خونبار بدل شود. نام سپاه در سال های اخير، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکيلات امنيتی، نظامی، سياسی و اقتصادی سپاه پاسداران را «پايه های مستحکم» اين نظام دينی توصيف کرده اند و کمتر نامی از روحانيون مذهبی به ميان کشيده می شود.
رشد «اختاپوسی» يک سازمان نظامی قدرتمند چون سپاه، در سال های اخير چنان بی مرز و محدوده پيش می رود که اگر مقابله ای جدی با آن صورت نگيرد، خاتمه کار، چيزی جز خشونتی سخت نخواهد بود. و این خشونت امروز علیه مردم ایران به کار گرفته می‌شود. در انقلاب زن زندگی ازادی با سرکوبگری اعتراضات سراسری در کوچه و خیابان وبا دستگیری و تیراندازی به سمت مردم و کشتارهای دسته‌جمعی و دستگیری‌های گسترده معترضان زن و مرد و کودک و دانشجو وکشتار کودکان و دزدیدن کودکان و افراد معترض و سر به نیست کردن آنان مسمومیت‌های زنجیره‌ای مدارس و خوابگاه‌های دختران دانشجو و موج پیشرونده اعدام‌ها برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و ایجاد خفقان و ضرب و شتم و زندانی کردن زنان بدون حجاب اجباری  و جریمه های مال سنگین آنان و نیز وثیقه های سنگین جهت آزاد سازی مردم معترض کوچه و خیابان، از جمله دیگر کارهای این نيروی فاسد و جنایتکار در ایران است .جنگ افروزیها و حمايت تسلیحاتی سپاه  در جنگ علیه مردم اوکراین  که به دستور شخص خامنه‌ای که  از جانب مردم ايران ضحاک خونخوار نام گرفته  ،و نیز جنگ افروزی‌های سپاه پاسداران در لبنان و سوریه و فلسطین و عراق و یمن و افغانستان ،کل خاورمیانه و کل دنیا را به آشوب کشيده و ثروت عظیم ايران را در راه تروریسم هزینه کرده و می‌کند.به طوری که امروز ملت بزرگ و عظیم‌الشأن ايران در زمره فقیرترین مردم دنیا از لحاظ درآمد زندگی و اقتصادی و در نبود امکانات بهداشتی و درمانی و رشد تورم اقتصادی مهار نشدنی قرار گرفتند.اگر سپاه نبود مردم ایران اکنون در صلح و آرامش بودند و فشار تحریم‌های بین‌المللی را تحمل نمی‌کردند.سپاه و بسیج و خامنه ای از جمله سردمداران تروریسم جهانی می‌باشند و کشورهای اروپایی و آمریکا و انگلیس باید بر این چهره کثیف تاریخ مهر تایید تروریسم بزنند و آنها را تحریم کنند و نه مردم شریف ایران را.

Thursday, 20 July 2023

سپاه، تروريسم و میلیتاریسم ايرانی در ميدان جهانی



سپاه، تروريسم و میلیتاریسم ايرانی در ميدان جهانی

۲۴/مرداد/۱۳۸۶
  • کیوان حسینی

آیت الله علی خامنه ای و رژه نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اگر نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه های تروريستی وزارت امور خارجه آمريکا جای بگيرد، اين تحول به همان اندازه که برای دولت آمريکا، موضوعی کاملا منحصر به فرد و بی سابقه خواهد بود، برای اين تشکيلات نظامی بزرگ نيز، چالشی است که برای نخستين بار با آن رو به رو خواهد شد.

فهرست گروههای تروريستی که از سال ۲۰۰۱ ميلادی و به دستور رييس جمهوری آمريکا تهيه می شود، تلاشی است برای قطع ارتباطات مالی سازمان هايی که به گفته دولت آمريکا در «تروريسم بين المللی» دست دارند.

در اين فهرست نام سازمان هايی چون القاعده، مجاهدين خلق، حماس و حزب کارگران کردستان ترکیه (پ کا کا) ديده می شود. اگر نام سپاه پاسداران به اين فهرست افزوده شود، برای نخستين بار سازمانی با ابعاد يک ارتش رسمی – با ساختاری شبيه به يک ارتش - از سوی وزارت امور خارجه آمريکا به عنوان يک سازمان «تروريست» معرفی خواهد شد.

در اين صورت سپاه پاسداران نيز که فعاليت گسترده اش در عرصه اقتصاد و سياست ايران، از سوی منتقدانش به شکل گيری «میلیتاریسم» در ايران تعبير شده بود، برای نخستين بار به شکلی گسترده و همه جانبه، هدف سلسله تحريم های اقتصادی و محدوديت های مالی قرار خواهد گرفت.

سابقه برخورد تصميم گيران واشينگتن با سازمان هايی از اين دست نشان می دهد که ورود نام سپاه پاسداران به فهرست معروف تروريست های جهان، تنها به مسدود کردن دارايی های تک تک اعضای آن در خاک آمريکا يا ممنوعيت معامله با آنها ختم نمی شود.

آمريکا تا امروز گام به گام به گستره تحريم های جمهوری اسلامی ايران افزوده است. نام چندتن از اعضای سپاه و شرکت های وابسته به آن از قطعنامه های سازمان ملل سر درآورده است. برخی مقام های آمريکايی در تورهای اروپايی، به دولت ها، بازرگانان عمده و بانک ها فشار می آورند که به جبهه تحريم ايران بپيوندند.

و در اين شرايط است که ناگهان وزرات امور خارجه آمريکا بر روی نهادی دست گذاشته که کمابيش، در جای جای مناسبات سياسی، اقتصادی و امنيتی ايران حضور دارد: سپاه معروف پاسداران!

پاسدارهای ديروز و کت و شلواری های امروز

شايد نام سپاه پاسداران در ذهن مخالفان کهنه کار جمهوری اسلامی ايران، تصويری دهشتناک و خشن خلق کند، اما با گذشت نزديک به ۲۸ سال از تاسيس اين سازمان نظامی، اگر کارکردهای سپاه يکسره دگرگون نشده باشند، چهره پاره ای از رهبران سابق سپاه، دستخوش تحول شده است.

پاسدارهای ديروز، اين روزها مانند محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری، لبخند می زنند. چون محمد باقر قاليباف، شهردار تهران، کت و شلوار سفيد می پوشند. مانند علی لاريجانی، دبير شورای عالی امنيت ملی از واژه هايی فاخر در صحبت هايشان استفاده می کنند و همانند محسن رضايی، خود را نظريه پرداز مسايل استراتژيک معرفی می کنند.

سپاه پاسداران که به گفته مخالفان جمهوری اسلامی در سرکوب های سياسی ابتدای پيروزی انقلاب سال ۵۷ نقش داشته، سال ها است که گستره نفوذ خود را وسعت بخشيده و به تشکيلاتی کاملا متفاوت با آنچه در ابتدای شکل گيری وجود داشته، بدل شده است.

سپاه پاسداران که به گفته مخالفان جمهوری اسلامی در سرکوب های سياسی ابتدای پيروزی انقلاب سال ۵۷ نقش داشته، سال ها است که گستره نفوذ خود را وسعت بخشيده و به تشکيلاتی کاملا متفاوت با آنچه در ابتدای شکل گيری وجود داشته، بدل شده است.

اين تشکيلات که دفاع از «انقلاب اسلامی ايران»، در نامش هويدا است، برای اين «وظيفه»، در هر مقطعی، راهی تازه انتخاب کرده است.

پيش از جنگ، حذف انقلابيونی که به آيت الله خمينی وفادار نبودند، در دوران جنگ، حضور فعال در نبرد با ارتش صدام حسين و بعد از جنگ، تلاش برای تداوم نظام سياسی دينی که با انقلاب شکل گرفته بود، ساده ترين تصوير مراحل گوناگون فعاليت های اين تشکيلات پيچيده در ۲۷ سال اخير است.

اما به گفته صاحب نظران تلاش برای تداوم قدرت روحانيون، برای سپاه پاسدارانی که با پايان جنگ، حتی تک کرسی خود را در دولت از دست داد، روندی ساده نبوده و نيست.

پاسدارهای سرشناس برای اين هدف خود، با اتکا به حمايت يکی از دو گروه سياسی قدرتمند جمهوری اسلامی، يعنی محافظه کاران، چنان در هزارتوی قدرت اين نظام سياسی رخنه کردند که حالا به سختی می توان سپاه را از اين گروه سياسی تميز داد. آنها اصولا بخش بزرگی از محافظه کاران امروز را تشکيل می دهند.

اوج نفوذ و قدرت

به گفته پاره ای تحليل گران، کليدی ترين چالشی که رو در رويی سپاه پاسداران با سياستمدران مخالف با حضور نظاميان را در عرصه عمومی عيان کرد، به قدرت رسيدن محمد خاتمی در جمهوری اسلامی ايران بود.

در سال هفتاد و شش، با حضور «اصلاح طلبان» در کاخ رياست جمهوری، سپاه با گروهی رو به رو شد که جمعی از آنها همرزمان سابق بودند، اما با شعارهايی از پلکان قدرت بالا رفتند که مبنای توجيه حضور نظاميان را در سياست زير سوال می بردند.

با به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد که خود سپاهی خوانده می شد، مناسبات حضور سپاه در اقتصاد و سياست ايران، چهره ای کاملا آشکار به خود گرفت و اين سازمان از يک نيروی نظامی منتقد برخی سياستمدران، به تشکيلاتی فعال در عرصه های غيرنظامی بدل شد.

سردارانی که بر پايه گزارش هايی تاييد نشده، با رهبر جمهوری اسلامی ايران رابطه نزديکی داشتند، در تمام مدت حضور اصلاح طلبان در قدرت ساکت ننشستند. آنها هرازگاهی بيانيه هايی که «تهديد آميز» خوانده می شد صادر کردند، به رييس جمهوری نامه سرگشاده نوشتند و حتی خود به ميدان سرکوب منتقدان در مقاطعی چون شورش دانشجويان در سال ۷۸، وارد شدند.

اما با به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد که خود سپاهی خوانده می شد، مناسبات حضور سپاه در اقتصاد و سياست ايران، چهره ای کاملا آشکار به خود گرفت و اين سازمان از يک نيروی نظامی منتقد برخی سياستمدران، به تشکيلاتی فعال در عرصه های غيرنظامی بدل شد.

در حال حاضر تنها پنج تن از اعضای کابينه محمود احمدی نژاد سابقه فعاليت های امنيتی و نظامی ندارند.

در زمينه فعاليت های اقتصادی اگر چه هنوز سپاه پاسداران گزارشی از مسايل مالی خود منتشر نمی کند و بودجه اين تشکيلات نيز کماکان محرمانه مانده است، اما دولت از امضای قراردادهای کلان چند ميليون دلاری با سپاه در حضور خبرنگاران هيچ ابايی ندارد.

از مهم ترين قراردادهايی که به اين شکل به امضا رسيد، قرارداد احدث خط لوله گاز عسلويه – ايرانشهر بود که ارزش آن يک ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلار است. وزير نفت، در زمان امضای اين قرار داد با سردار رحيم صفوی، به خبرنگاران گفت که در اين پروژه «ترک تشريفات» شده و سپاه در گرفتن اين پروژه هيچ رقيبی نداشته است.

امضای علنی اين قرار داد از سوی برخی ناظران، اعلام عمومی ورود سپاه به عرصه نفت – حياتی ترين بخش فعاليت اقتصادی در ايران – تفسير شد.

پيش از آن سپاه از انتشار روزنامه و توليد فيلم سينمايی تا انواع فعاليت های اقتصادی نقش داشت. چنين شرايطی برای وابستگان سپاه، «اوج نفوذ و قدرت» توصيف شده است.

بن بست سپاه در اصلاح طلبی ايرانی

به گفته شماری کارشناسان مسايل ايران، رويارويی آمريکا با سپاه پاسداران که از ۱۲۵ هزار نيرو، قدرت سياسی گسترده، حمايت مالی يک دولت نفتی، نفوذ جدی ميان شيعيان عراق و لبنان و همچنين قدرت نظامی قابل ملاحظه ای برخوردار است، می تواند به مقابله ای طولانی مدت و حتی خونبار بدل شود.

اگر جمهوری اسلامی ايران در دهه ۶۰ خورشيدی، نظامی مبتنی بر نفوذ روحانيون در جامعه، با اتکا به وجهه کاريزماتيک آيت الله خمينی توصيف می شد، در سال های اخير، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکيلات امنيتی، نظامی، سياسی و اقتصادی سپاه پاسداران را «پايه های مستحکم» اين نظام دينی توصيف کرده اند و کمتر نامی از روحانيون مذهبی به ميان کشيده می شود.

اين در حالی است که در عرصه مناسبات داخلی سياست روز ايران نيز، برخی اصلاح طلبان – دستکم در لايه های تندروتر – پيش از اين به صراحت گفته اند که اصلاحات نظام سياسی ايران به بن بست سپاه پاسداران برخورد کرده است.

عليرضا رجايی، از ملی – مذهبی های اصلاح طلبی که تا يک قدمی ورود به مجلس شورای اسلامی، در جريان مبارزات انتخاباتی مجلس ششم حضور داشت، از جمله کسانی بود که سال گذشته در يک سخنرانی، سپاه پاسداران را سد اصلی اصلاح طلبی در ايران معرفی کرد.

اگر جمهوری اسلامی ايران در دهه ۶۰ خورشيدی، نظامی مبتنی بر نفوذ روحانيون در جامعه، با اتکا به وجهه کاريزماتيک آيت الله خمينی توصيف می شد، در سال های اخير، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکيلات امنيتی، نظامی، سياسی و اقتصادی سپاه پاسداران را «پايه های مستحکم» اين نظام دينی توصيف کرده اند و کمتر نامی از روحانيون مذهبی به ميان کشيده می شود.

اما اينکه آيا روش های مقابله جويی دولت کنونی ايالات متحده آمريکا، در اوضاع سياسی ايران، چه تاثيری – چه مثبت و چه منفی – خواهد گذاشت، از سوالاتی است که در حال حاضر پاسخ آن بيشتر با گمانه زنی همراه است.

برخی از آگاهان سياسی ايران، معتقدند که سخت گيری های خارج از ايران، برای تندروهای داخل، به ويژه نظاميان، مشروعيت خشونت و توجيه های عوام فريبانه برای سرکوب جنبش های آزادی خواهانه به ارمغان می آورد.

در برابر کم نيستند صاحب نظرانی که می گویند، رشد «اختاپوسی» يک سازمان نظامی قدرتمند چون سپاه، در سال های اخير چنان بی مرز و محدوده پيش می رود که اگر مقابله ای جدی با آن صورت نگيرد، خاتمه کار، چيزی جز خشونتی سخت نخواهد بود.

در هر دو صورت، آنچه اين سال ها مدام در زبان برخی آگاهان، «میلیتاریسم» رو به گسترش جمهوری اسلامی ايران توصيف می شود، همانند بسياری حکومت های مبتنی بر قدرت نظاميان، در صورت ريشه دواندن و رشد و باليدن، مجموعه ناملايمات خاورميانه توفان زده را، بار ديگر در آستانه آشوب و خشونت های تازه قرار می دهد؛ خشونتی که به گفته ناظران می تواند اين بار، سخت تر از هميشه باشد.

یک زن معترض در گنبدکاووس بازداشت شد.ترس جمهوری کثیف اسلامی ضد بشری از آزادی زنان

یک زن معترض در گنبدکاووس بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – یک زن مخالف حجاب اجباری در پی سر دادن شعارهایی اعتراضی در یکی از میادین گنبدکاووس، توسط نیروهای امنیتی همراه با ضرب و شتم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک زن معترض در شهر گنبدکاووس بازداشت شد.

یک شاهد عینی لحظه بازداشت این شهروند به هرانا گفت: “بعد از ظهر سه شنبه بیست و هفتم تیرماه، یک زن مخالف حجاب اجباری که در یکی از میدان های شهر گنبدکاووس اقدام به سر دادن شعارهایی اعتراضی علیه رهبری جمهوری اسلامی کرده بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.”

وی بدون اشاره به هویت این شهروند، اظهار داشت که بازداشت این زن معترض همراه با ضرب و شتم صورت گرفته است.

تا لحظه تنظیم این گزارش از محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی حاصل نشده است.