Saturday, 5 August 2023
تجاوز به زنان زندانی در زندانهای ایران محکوم است
ازشکنجه کودک ۴ ساله هم نمی گذرند.
Thursday, 3 August 2023
پروژه کشتهسازی توسط حکومت فاسد دیکتاتوری ولایت فقیه علی خامنه ای
حکومت ایران هیچگاه مسئولیت کشتن معترضان به دست نیروهای امنیتی خود در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران و دیگر اعتراضات پیشین را برعهده نگرفتهاست و کشتن آنان توسط گلولههای جنگی شلیک شده از اسلحه مأموران خود را نمیپذیرد و ادعا میکند که حکومت هیچگاه برای مقابله با اعتراضات از گلولههای جنگی استفاده نمیکند و فقط در صورت لزوم از گلوله پینتبال و ساچمهزن و غیرکشنده استفاده میکند. نظام جمهوری اسلامی کشتن بیش از ۵۰۰ معترض از تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تاکنون را به عوامل ضدانقلاب، منافقین، معاندین، اغتشاشگران، گروهای تجزیهطلب یا افراد ناشناسی که وجود خارجی ندارند نسبت میدهد.این وقایع پیشینه داشته بطوری که:
اولین اقدام حکومت ایران در موضوع کشتار مردم و انتساب آن به مخالفان خود در جهت تحریک احساسات مردمی در جهت پیشبرد اهداف خود، حادثه عمدی آتشسوزی سینما رکس آبادان در شبِ شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود که توسط عوامل وابسته به انقلابیون ایران رخ داد ولی سعی کردند که آن را به ساواک و رژیم پهلوی نسبت دهند که بعداً حقیقت ماجرا مشخص شد و عوامل اصلی دستگیرشده اعتراف کردند که هیچ وابستگی به رژیم شاه نداشته و این اقدام در جهت پیشبرد مقاصد انقلاب انجام شد.
در روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان پیامدهای انتخابات ریاستجمهوری دهم ایران، ندا آقاسلطان در خیابان کارگر شمالی تهران به ضرب گلوله کشته شد. سپس رسانههای رسمی و وابسته به جمهوری اسلامی ضمن مشکوک قلمداد کردن این حادثه واکنشهای متفاوتی را اعلام کردند و این حادثه را متوجه عوامل دیگری غیر از نیروهای امنیتی و لباس شخصی حاضر در صحنه کردند. رجا نیوز به نقل از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که آرش حجازی قاتل اصلی ندا است. روزنامه جوان، نیز مدعی شد که خبرنگار بیبیسی، برای قتل ندا آقاسلطان، اوباش را اجیر کردهبود.
عملکرد دستگاه قضایی و امنیتی حکومت ایران نشان میدهد در بررسی پرونده کشتهشدگان رفتار دوگانه دارند. اگر پرونده مربوط به کشته شدن مأموران خودی یا طرفداران حکومت باشد، عوامل حادثه را در مدت کوتاهی دستگیر میکنندولی پروندههای کشتهشدگان اعتراضات را با ادعای تحقیقات در حال بررسی رها میکنند تا مشمول گذر زمان شود.
مأموران امنیتی حکومت جمهوری اسلامی با ربودن پیکرهای کشتهشدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران و انتقال آنها بدون اطلاع و اجازه خانواده و بستگان آنها به اماکن دیگر و دفن مخفیانه آنها بدون حضور بازماندگان تلاش میکنند تا خانواده و بستگان جانباختگان را به سکوت وادار کنند و آنها را تهدید میکنند که در صورت عدم تمکین به خواستههای آنان از تحویل اجساد و اعلام محل دفن آنها ممانعت خواهند کرد. جمهوری اسلامی در بیشتر موارد با پروندهسازی برای کشتهشدگان اعتراضات تلاش میکند تا حقیقت ماجرا را وارونه و به دور از واقعیت جلوه دهد و آن را به گروهای تجزیهطلب، داعش یا معترضان مسلحشده توسط دشمنان خارجی نسبت دهد.
از ۲۶ شهریور تا ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۵۴۰ نفر، از جمله ۷۴ کودک (زیر ۱۸ سال) در سراسر ایران بهدست نیروهای امنیتی وابسته به نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شدند.، اصطلاحی عوامفریبانه و توجیه بدون هیچ سند و مدرک است که توسط حکومت ایران به رهبری ولایت خودکامه ودیکتاتوری علی خامنهای برای سلب مسئولیت از خود در کشتار معترضان اعتراضات در ایران و در جهت سرپوش گذاشتن به سرکوب خیزش ۱۴۰۱ ایران به دست نیروهای امنیتی حکومت ایران، توسط مسئولان حکومت و رسانههای وابسته استفاده میشود.
انکار کشتن مردم توسط جمهوری اسلامی
حکومت ایران هیچگاه مسئولیت کشتن معترضان به دست نیروهای امنیتی خود در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران و دیگر اعتراضات پیشین را برعهده نگرفتهاست و کشتن آنان توسط گلولههای جنگی شلیک شده از اسلحه مأموران خود را نمیپذیرد و ادعا میکند که حکومت هیچگاه برای مقابله با اعتراضات از گلولههای جنگی استفاده نمیکند و فقط در صورت لزوم از گلوله پینتبال و ساچمهزن و غیرکشنده استفاده میکند. نظام جمهوری اسلامی کشتن بیش از ۵۰۰ معترض از تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تاکنون را به عوامل ضدانقلاب، منافقین، معاندین، اغتشاشگران، گروهای تجزیهطلب یا افراد ناشناسی که وجود خارجی ندارند نسبت میدهد.این وقایع پیشینه داشته بطوری که:
اولین اقدام حکومت ایران در موضوع کشتار مردم و انتساب آن به مخالفان خود در جهت تحریک احساسات مردمی در جهت پیشبرد اهداف خود، حادثه عمدی آتشسوزی سینما رکس آبادان در شبِ شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود که توسط عوامل وابسته به انقلابیون ایران رخ داد ولی سعی کردند که آن را به ساواک و رژیم پهلوی نسبت دهند که بعداً حقیقت ماجرا مشخص شد و عوامل اصلی دستگیرشده اعتراف کردند که هیچ وابستگی به رژیم شاه نداشته و این اقدام در جهت پیشبرد مقاصد انقلاب انجام شد.
در روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان پیامدهای انتخابات ریاستجمهوری دهم ایران، ندا آقاسلطان در خیابان کارگر شمالی تهران به ضرب گلوله کشته شد. سپس رسانههای رسمی و وابسته به جمهوری اسلامی ضمن مشکوک قلمداد کردن این حادثه واکنشهای متفاوتی را اعلام کردند و این حادثه را متوجه عوامل دیگری غیر از نیروهای امنیتی و لباس شخصی حاضر در صحنه کردند. رجا نیوز به نقل از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که آرش حجازی قاتل اصلی ندا است. روزنامه جوان، نیز مدعی شد که خبرنگار بیبیسی، برای قتل ندا آقاسلطان، اوباش را اجیر کردهبود.
عملکرد دستگاه قضایی و امنیتی حکومت ایران نشان میدهد در بررسی پرونده کشتهشدگان رفتار دوگانه دارند. اگر پرونده مربوط به کشته شدن مأموران خودی یا طرفداران حکومت باشد، عوامل حادثه را در مدت کوتاهی دستگیر میکنندولی پروندههای کشتهشدگان اعتراضات را با ادعای تحقیقات در حال بررسی رها میکنند تا مشمول گذر زمان شود.
مأموران امنیتی حکومت جمهوری اسلامی با ربودن پیکرهای کشتهشدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران و انتقال آنها بدون اطلاع و اجازه خانواده و بستگان آنها به اماکن دیگر و دفن مخفیانه آنها بدون حضور بازماندگان تلاش میکنند تا خانواده و بستگان جانباختگان را به سکوت وادار کنند و آنها را تهدید میکنند که در صورت عدم تمکین به خواستههای آنان از تحویل اجساد و اعلام محل دفن آنها ممانعت خواهند کرد. جمهوری اسلامی در بیشتر موارد با پروندهسازی برای کشتهشدگان اعتراضات تلاش میکند تا حقیقت ماجرا را وارونه و به دور از واقعیت جلوه دهد و آن را به گروهای تجزیهطلب، داعش یا معترضان مسلحشده توسط دشمنان خارجی نسبت دهد.
از ۲۶ شهریور تا ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۵۴۰ نفر، از جمله ۷۴ کودک (زیر ۱۸ سال) در سراسر ایران بهدست نیروهای امنیتی وابسته به نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شدند.
Wednesday, 2 August 2023
جنایات ولایت فقیه به رهبری خمینی و خامنه ای و وحشیگری ماموران حکومتی
در اردیبهشت ۱۳۸۶ پلیسهای نقابدار معترضان را از خانه هایشان بیرون کشیده و آفتابه و شمشیر پلاستیکی به گردنشان آویخته و آنها را با تمسخر دور شهر گرداندند و آنها را مشت و لگد زدند .
اسماعیل احمدی مقدم، فرماندهٔ پیشین ناجا، اعلام کرد که در تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۸۸ هواداران جنبش سبز، خودروی نیروی انتظامی، مردم را زیر کرده اند.
در سال ۱۳۹۷کشتار کودکان در سیستان و بلوچستان حین تعقیب و گریز ماموران و نیز در ششم مهر ۱۳۹۶ با تیراندازی پلیس یک راننده ودو پسر ۱۸ و ۲۳ ساله ویک کودک ۳ ساله کشته شدند
در تیر ۹۸ دختری به جرم شادی و آب بازی مورد ضرب و جرح شدید نیروی انتظامی قرار گرفته و بزور او را در حالی که جیغ میزد ، وارد ماشین مرگ نیروی انتظامی کردند .
کشتن مهرداد سپهری در مهر ۱۳۹۹، در حالی که به میله ای توسط پلیس فاسد جمهوری اسلامی بسته شده بود و چند بار به او شوکر زده شد و با اسپی فلفل دچار خفگی و مرگ شد.
نیروی انتظامی مشهد شماری از جوانان و نوجوانان (که برخی زیر سن قانونی بودهاند) را که متهمان چهارشنبهسوری (جشن ایرانی) معرفی کرد و با وصل کردن پلاکارد در یک نمایش همگانی، در شهر گرداند.
پلیس یگان ویژه از مخوفترین و بی رحم ترین و نیروهای سرکوب اعتراضات مردمی است که بنا بر آمارهای نهادهایی چون عفو بینالملل دستکم ۳۰۴ تن، تنها در سه روز اعتراضهای آبان ۱۳۹۸ توسط نیروهای امنیتی کشته شدند و نیروهایی که حکومت در خیابان فرستاد نیز بیشتر نیروهای یگان ویژه و لباسشخصیها بودهاند. تا سال ۱۴۰۰، یگان ویژه نیروی انتظامی، هشت تجربهٔ بزرگ در سرکوب اعتراضات داشتهاست.
دورگردانی و زدن متهمان در تهران و برخی شهرهای دیگر ایران، واکنشهای گستردهای در پی داشته است و در نمونهای از این دست واکنشها، این کار صورت گرفته را با رفتار گروه تروریستی داعش با مخالفان و زندانیانش، مقایسه کردند.قیچی کردن موهای دخترانی که موهایشان از روسری بیرون بود و شلاق زدن موتور سواران پلیس به پا و بدن دختران با حجاب کم ،و نیز زدن پونز به پیشانی دختران برای چسباندن روسری به پیشانی دختران از جمله وحشیگری های نیروهای جمهوری اسلامی است . مردم معترض در نیزار ماهشهر در جریان اعتراضهای آبان ۱۳۹۸ را تحریم کرد که در میان این مسئولان، نام سردار حیدر عباسزاده، فرماندهٔ نیروی انتظامی استان خوزستان و سرهنگ رضا پاپی، فرمانده نیروی انتظامی ماهشهر دارای اتهام نقض گسترده و خشن حقوق بشر، وجود داشت. بر پایهٔ گزارشها، مردم معترض ایرانی در فرار از تجهیزات نظامی به نیزارها پناه میبرند و نیروی انتظامی زیر فرمان حیدر عباسزاده و رضا پاپی، نیزارها را آتش کشید و به سوی معترضان آتش گشود و حداقل ۱۴۸ شهروند در این جریان، کشته شدند. یک شاهد عینی اعلام کرد که «هیچیک از کسانی که به نیزارها پناه بردند زنده برنگشتند».
Tuesday, 1 August 2023
سرکوب گری وحوش خامنهای در اعتراضات مردمی
Monday, 31 July 2023
خمینی دیکتاتور نوین
در سال مرگ خمینی او را بشناسیم. خمینی که بود و در قدرت با ایران چه کرد؟ روح الله خمینی، متولد سال ۱۲۸۱ بود. وی در هنگام کودتای انگلیسیها در ایران به ریاست سیدضیاءالدین طباطبایی در سال ۱۳۰۳ و سرکار آمدن رضاخان میرپنج، یک جوان ۲۴ ساله بود. از آن تاریخ تا سال ۱۳۴۱ که مصادف با انقلاب سفید محمدرضا شاه بود، یعنی طی ۳۸ سال علیرغم وقایع بسیار مهمی که در ایران رخ داد (از کشتار مسجد گوهرشاد گرفته تا جنایتهای رضاخان تا جنگ جهانی دوم و برکناری وی و سرکار آوردن محمدرضا شاه توسط انگلیسیها، کودتای ۲۸ مرداد آمریکاییها علیه دولت ملی دکتر مصدق)، خمینی هیچگونه موضعگیری سیاسی جدی نداشت و در سکوت کامل به سر برد. او در حوزه علمیه قم مشغول تدریس بود و زندگی را با عافیت جویی میگذراند. در جریان انقلاب سفید محمدرضا شاه به مخالفت با آن برخاست و با حق رأی زنان مخالف نمود. در جریان سخنرانی در مخالفت با کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ توسط حکومت دستگیر و به ترکیه تبعید گردید و یک سال بعد به عراق رفته و در نجف ساکن شد. از سال ۴۴ تا سال ۵۰ در مدت ۶ سال تنها ۴ یا ۵ موضعگیری سیاسی و سخنرانی داشت. یعنی حداکثر سالی یک بار و از سال ۵۰ تا ۵۶ نیز در سکوت کامل به سر میبرد. چگونه سرکار آمد و رهبری قیام مردم را بدست گرفت ؟سال ۵۶ جیمی کارتر با شعار حقوق بشر رئیس جمهور آمریکا شد و برای جلوگیری از پیوستن کشورهای جهان سوم مخصوصاً خاورمیانه به بلوک شرق، ممانعت از اعدام و کشتار و شکنجه را محور سیاست خارجی خود قرار داد و محمدرضا شاه نیز به تبعیت از همین سیاست، مجبور شد شلاق و شکنجه را زمین گذاشته و کشتار و اعدامها انقلابیون آن زمان (یعنی فداییها و مجاهدین) را متوقف سازد. همین امر موجب پیدایش فضای باز سیاسی در ایران شد. اعتراضات سرکوب شده مردم توسط دیکتاتوری سلطنتی، به یکباره فوران کرد. در این میانه، خمینی با فرصتطلبی اقدام به سرقت رهبری قیام ضدسلطنتی مردم ایران نمود. با شدت گرفتن قیامهای مردمی در ایران و مهار ناپذیری ان برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن این قیامها سران کشورهای آمریکا و انگلیس و فرانسه در گوادالوپ کنفرانسی تشکیل داده و تصمیم به تغییر رژیم گرفتند . نقشه راه آنها این بود که ابتدا قول و قرارهای مشخصی را از خمینی گرفته و از جهاتی که مورد نظرشان بود اطمینان حاصل کنند (از جمله دست نخوردن تشکیلات ارتش و ) سپس شاه را از ایران بیرون آورده و تغییر در حاکمیت کشور را نهایی سازند. برای این منظور با طرح مشخصی خمینی را به پاریس منتقل ساخته و طی ملاقاتهای مشخص و متعددی خواستههای خود را با خمینی در میان گذاشتند و هنگامی که خیالشان از جانب او راحت شد، به شاه دستور خروج از ایران داده و خمینی را در ۱۲ بهمن ۵۷ به ایران منتقل ساختند. اینچنین بود که خمینی بر اریکه قدرت تکیه زد و زمینه یک دیکتاتوری دیگر در ایران را فراهم نمود. ارمغان خمینی برای مردم ایران چه بود؟ اولین اقدام مستبدانه او برقراری حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه بود که در سالهای بعد آنرا به سلطنت مطلقه فقیه در قانون اساسی ارتقا داد. حکومت مذهبی بنیادگرا و فرد محور و دیکتاتور تمام عیار تحت نام اسلام تحت پوشش همین حکومت دینی به سرکوب آزادیهای مدنی از جمله حق پوشش زنان پرداخت و از فردای پیروزی انقلاب شعار یا روسری یا توسری را براه انداخت. سرکوب همه اعتراضات و آزادیها و حذف همه مخالفین تا جایی که به نزدیکترین متحدین خود از جمله شریعتمداری و حزب توده و جبهه ملی نیز رحم نکرد و همه را از تیغ حذف و کشتار و اعدام گذراند.3.به کشتار انقلابیون یعنی فداییها و مجاهدین روی آورد تا زمینه یک حکومت تک حزبی را فراهم کند.4.سرکوب و کشتار مردم در ترکمن صحرا، کردستان و بلوچستان.5.راه انداختن جنگ با کشور عراق که آنرا موهبت الهی اعلام کرد و گفت : اگر حتی بیست سال هم طول بکشد این جنگ را ادامه خواهد داد و گفت تا اخرین خشت باقیمانده در تهران هم اگر لازم باشد جنگ را ادامه خواهد. نتیجه این جنگ یک میلیون کشته، بیش از دو میلیون مجروح و خسارتی بالغ بر یک هزار میلیارد دلار بود. در این جنگ به وفور از کودکان به عنوان سرباز یکبار مصرف برای باز کردن میدانهای مین استفاده شد. آنچه فوقاً به آن اشاره شد، بخشی از ویرانگری خمینی در ایران بود. هیولایی که با حاکمیت استبدادی ولایت فقیه در ایران، جز جنگ و ویرانی، کشتار، اعدام، حذف مخالفین، سرکوب همه آزادیهای اجتماعی و سیاسی و غارت و چپاول داراییها و ثروت مردم ایران، ارمغانی نداشت.