اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Thursday, 25 January 2024

درخواست شیرین عبادی از ندا النشیف: جمهوری اسلامی از شما سوء استفاده می‌کند، سفر خود را به ایران لغو کنید

شیرین عبادی، رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳ - آرشیو

شیرین عبادی رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در نامه‌ای به ندا النشیف معاون کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، با اشاره به برنامه سفر او به ایران در ماه آینده و افزایش اعدام‌ها توسط جمهوری اسلامی، از این مقام سازمان ملل خواست تا سفرش را به ایران لغو کند.

در نامه عبادی خطاب به النشیف آمده است: «سفر شما در چنین زمانی باعث سوء استفاده تبلیغاتی و پروپاگاندای جمهوری اسلامی خواهد شد. بنابراین به عنوان یک مدافع دیرین حقوق بشر توصیه می‌کنم شما نیز در اعتراض به اعدام‌های فراقانونی و رو به گسترش، از سفر به ایران صرف‌نظر کنید.»

شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳ در ادامه نامه خود تصریح کرد: «شما در شرایطی می‌خواهید به ایران بروید که در این هفته دست‌کم چهار زندانی که دو نفر از آنها از معترضین و فعالین مدنی بودند در یک روند ناعادلانه و حتی بر خلاف قوانین مصوب جمهوری اسلامی اعدام شدند. اگر بنا به دلایلی نمی‌توانید از چنین سفری چشم‌‌پوشی‌کنید، اولا در احترام به کشته‌شدگان جنبش زن زندگی آزادی، جنبش اخیر ایران، بدون روسری و حجاب به ایران بروید و در ثانی علاوه بر مقامات حکومتی با تعدادی از مردم عادی نیز ملاقات و گفتگو کنید.»

او همچنین به معاون کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد توصیه کرد تا در سفر احتمالی به ایران به زندان اوین برود و با نرگس محمدی برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۳ ملاقات کند و به خانواده مهسا امینی و چند نفر از زندانیانی که با قطعیت حکم اعدام در صف مرگ ایستاده‌اند از جمله مجاهد کورکور سری بزند، تا نمایی کامل‌تر از شرایط اسف‌بار حقوق بشر را در جمهوری اسلامی ایران مشاهده کند.

ندا النشیف قرار است سوم فوریه، چهاردهم بهمن، برای بررسی دو موضوع حقوق بشری در زمینه «اعدام» و «حقوق زنان» به ایران سفر کنید.

دبیرکل سازمان ملل متحد آبان امسال در گزارشی اعلام کرد جمهوری اسلامی «با سرعتی نگران‌کننده» اعدام می‌کند و میزان اعدام‌ها در هفت ماهه نخست سال جاری نسبت به دوره زمانی مشابه در سال گذشته افزایشی ۳۰ درصدی داشته است.

دبیرکل سازمان ملل متحد همان زمان از مقامات جمهوری اسلامی خواست تا همه اعدام‌ها را فورا متوقف کند، مجازات اعدام را لغو کند و همه افرادی را که به‌طور خودسرانه بازداشت کرده‌اند آزاد کند.

سران جمهوری اسلامی بی‌اعتنا به درخواست‌های داخلی و بین‌المللی، بعد از این سخنان دبیرکل سازمان ملل، به طرز فزاینده‌ای اعدام مخالفان و دگراندیشان ایرانی را افزایش داده و در آخرین مورد محمد قبادلو و فرهاد سلیمی را همزمان در سحرگاه سوم بهمن‌ماه اعدام کردند.

Tuesday, 23 January 2024

واکنش‌های گسترده به اعدام محمد قبادلو؛ سازمان‌های حقوق بشری خواستار مداخله جامعه جهانی برای توقف اعدام‌ها شدند

به‌روز شده در ۰۳/بهمن/۱۴۰۲

رادیو فردا

اعدام محمد قبادلو، از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری اخیر در ایران، موجی از واکنش‌های داخلی و بین‌المللی را به همراه داشته و چهره‌ها و سازمان‌های مختلف این اعدام را محکوم کردند و خواستار مداخله جامعه جهانی برای توقف روند اعدام‌ها در ایران شدند.

سازمان‌های حقوق بشری و چهره‌های بسیاری در داخل و خارج ایران روز سه‌شنبه سوم بهمن اعدام قبادلو را محکوم کردند.

محمد قبادلو که به اتهام زیر گرفتن و قتل یک نیروی انتظامی در اعتراضات سال ۱۴۰۱ به اعدام محکوم شده بود، با وجود نقض حکم اعدامش در دیوان عالی کشور، بامداد سه‌شنبه سوم بهمن اعدام شد.

او نهمین نفر از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» است که پس از برگزاری روندهای قضایی فوری و مورد اعتراض از سوی نهادهای حقوق بشری، اعدام شده است.

در جریان این اعتراضات که پس از جان باختن مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، بر اساس گزارش منابع حقوق بشری، دست‌کم پانصد نفر به دست نیروهای امنیتی کشته شدند و هزاران نفر نیز بازداشت شدند.

سازمان حقوق بشر ایران، مستقر در نروژ، اعدام محمد قبادلو را شدیدا محکوم کرد و از جامعه جهانی خواست «با واکنش شدید مانع اعدام‌های بیشتر توسط ماشین اعدام جمهوری اسلامی ایران شوند.»

Sunday, 21 January 2024

توماج صالحی در کیفرخواست جدید دادگاه انقلاب به «قیام مسلحانه علیه نظام» متهم شد

۰۱/بهمن/۱۴۰۲

رادیو فردا

وکیل توماج صالحی می‌گوید دو اتهام جدید به «کیفرخواست قبلی» توماج صالحی اضافه شده است و این خواننده معترض با اتهامات «بغی» به معنای قیام مسلحانه و گروهی علیه نظام و همچنین «اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرایم علیه امنیت» روبه‌رو شده است.

امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، روز یکشنبه،‌ اول بهمن‌ماه،‌ با بیان اینکه این اتهامات در کیفرخواست قبلی موکلش وجود نداشت، در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت:‌ «در پرونده اولاً متهم دیگری وجود ندارد که حتی هم‌دست تلقی شود، چه رسد به گروه و در ثانی حتی یک چاقوی آشپزخانه از توماج کشف نشده است، چه رسد به سلاح.»

بر اساس قانون مجازات اسلامی اگر فردی به «قیام مسلحانه علیه نظام» اقدام کند، به اعدام محکوم می‌شود.

آقای رئیسیان همچنین گفته است با وجود اینکه دیوان عالی کشور تصریح کرده است که حداکثر در یک پرونده می‌توان با «سه اتهام» حکم صادر کرد، پس از سه ماه دادگاه انقلاب اصفهان کیفرخواست مجدد این پرونده را با «۱۰ اتهام» صادر کرده است.

Saturday, 20 January 2024

پشت صحنه حضور پرشور

جمهوری اسلامی برای ترغیب شهروندان به شرکت در انتخابات، این بار به طور غیرقانونی و بدون اجازه با عکس‌های شماری از شهروندان به‌ویژه زنان حساب‌های جعلی در فضای مجازی ایجاد کرده و از آن طریق نظرها و پیام‌هایی را درباره شرکت در انتخابات منتشر

دستان خون آلود خامنه‌ای

Friday, 19 January 2024

اعلام جرم قوه قضائیه علیه نیلوفر حامدی و الهه محمدی یک روز پس از آزادی به اتهام «کشف حجاب»

نیلوفر حامدی و الهه محمدی

۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۵ ژانویه ۲۰۲۴

قوه قضائیه یک روز پس از آزادی موقت نیلوفر حامدی و الهه محمدی دو روزنامه‌نگار شناخته شده ایران، پرونده جدیدی به اتهام «کشف حجاب» برایشان تشکیل داد. پرونده جدید آنها در دادسرای عمومی و انقلاب تهران تشکیل شده است. در همین حال ابراهیم رئیسی امروز تاکید کرد که «بساط بی‌حجابی حتما برچیده خواهد شد.»

نیلوفر حامدی و الهه محمدی روز گذشته پس از یک سال و چهار ماه با وثیقه ۱۰ میلیارد تومانی از زندان آزاد شدند.

تصاویر لحظه آزادی نیلوفر حامدی و الهه محمدی به طور گسترده در رسانه‌های اجتماعی پخش شد.

اکنون میزان پایگاه خبری قوه قضائیه خبر داده است که «روز گذشته پس از آزادی موقت دو متهم امنیتی زن، تصاویری از کشف حجاب این افراد در فضای مجازی منتشر شد. در پی این اقدام ضمن اعلام جرم، پرونده جدیدی برای این متهمان در دادسرای عمومی و انقلاب تهران تشکیل شد.»



بلندگوهای نفرت‌پراکنی؛ مصباح یزدی، حقوق بشر و مساله بهاییت

صفحه‌های ویژه

بلندگوهای نفرت‌پراکنی؛ مصباح یزدی، حقوق بشر و مساله بهاییت

۲۹ دی ۱۴۰۲

ایلیا قنبرزاده

خواندن در ۸ دقیقه

مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست

«محمدتقی مصباح‌یزدی» استاد فکر جمهوری اسلامی معتقد بود: نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی باهم ندارند

مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست

«محمدتقی مصباح‌یزدی» استاد فکر جمهوری اسلامی معتقد بود: نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی باهم ندارند

مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست

«هیچ وقت ایرانی بودن نباید جای اسلام را بگیرد. ایرانی‌گری شعاری است که بهایی‌ها هم می‌گفتند و این افتخار نیست.» 

این سخنان «استاد فکر» جمهوری اسلامی، «محمدتقی مصباح‌یزدی» است. او که همواره در تلاش بود تا اسلامیت را بر ایرانیت ترجیح داده و اصل را بر اسلام بگذارد، در عین حال در تمام سال‌های فعالیت خود تلاش کرد تا علیه اقلیت‌هایی دینی‌، نظیر بهاییت و بابیت نفرت‌پراکنی کند.

اگر چه مصباح در سال ۱۳۹۹ دعوت خاک را لبیک گفت ولی هم‌فکران زنده‌اش نسبت به آیین بهاییت، این روش را ادامه دادند و حتی برخی از دوست‌داران او که امروز به قدرت رسیده و در سیاست فعلی ایران دست برتر را گرفته‌، کار را برای پیروان این آیین دشوارتر هم کرده‌اند.

یک روز پیش از سال‌مرگ مصباح یزدی (۱۱ دی ۱۴۰۲)، در استان ساری، ماموران به زمین‌های کشاورزی روستاییان «احمدآباد» یورش برده و زمین‌ها را به نفع دولت مصادره کردند. اعتراض روستاییان که نیروی انتظامی خیابان را نیز برای آن‌ها بسته بود، به جایی نرسید. شاهدان می‌گویند دلیل این یورش و مصادره اموال، بهایی بودن عده‌ای از ساکنان روستا بود؛ امری که البته تازگی ندارد.

این اقدام به نوعی ریشه در نگاهی داشت که تفکراتی مانند مصباح یزدی در ۴۴ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران پرورش دادند. اما تفاوت مصباح با بقیه هم‌فکرانش در آن بود که او زمینه‌سازی برای نفرت‌پراکنی و اقدام علیه بهاییت را به واسطه نفی حقوق بشر انجام داد و از این زاویه، راه را برای کنار گذاشتن و ضربه زدن به باورمندان این عقاید گشود.

از حقوق بشر به نظام‌نامه حقوق و تکالیف بشر

یکی از مفاهیمی که مصباح یزدی در سال‌های عمر خود درباره آن سخن گفت و نوشت، حقوق بشر است؛ موضوعی که خودش موافقت چندانی با آن نداشت و آن را متنی می‌دانست که نیازمند محک با احکام اسلامی بود. بنیان اندیشه او در باب حقوق بشر این بود: «حقوق بشر را نخست باید در قرآن و سپس در روایات و عقل و دیگر منابع حقوق بشر جست‌وجو كرد. حق این است كه منبع اصلی و واقعی حقوق بشر، ارادة تشریعی الاهی است.» 

از این رو، مصباح یزدی به دنبال مقایسه اصول حقوق بشر با احکام اسلامی بود.

او این مقایسه خود را در کتابی به نام «نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام» انجام داد و مدعی بود: «ضعف اصلی اعلامیه، افراط در جنبه حقوق فردی و غفلت از حق خدای متعال و حقوق جامعه است.» 

آشکارا می‌گفت منشأ قدرت و مشروعیت حكومت در این اعلامیه، اراده ملت است. 

تاکید داشت این امر از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست. از این نظر، کلیت این اعلامیه را نمی‌پذیرفت و آن را با دلایل عجیبی رد می‌کرد. 

مصباح یزدی می‌گفت: «حقوقی نظیر برابری، برادری، عدم تبعیض، حق آزادی و امنیت شخصی كه در مواد یک تا چهار آمده، بیشتر شعارگونه است و بر مبنای تدوین‌ کنندگان اعلامیه و تحلیل عقلی، توجیه‌ناپذیر است.» 

مقصود او از تحلیل عقلی نیز آن چیزی بود که در دایره عقل اسلامی می‌گنجد.

اما مساله قابل توجهی که مصباح یزدی در مورد مقوله حقوق بشر می‌یافت، ناهم‌خوانی برخی مواد این اعلامیه با حکم پر چالش «ارتداد» در اسلام بود: «دو ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه که مربوط به حق آزادی فكر، وجدان و آزادی عقیده و بیان است، در تعارض آشکار و مستقیم با احكام ارتداد است.» 

در واقع، برای مصباح یزدی، اصل بر ارتداد بود و بر همین اساس هم دو ماده این اعلامیه را تماما رد می‌کرد.

در مقابل این انتقادها، پیشنهاد او، اجرای «نظام‌نامه حقوق و تکالیف بشر» بود. 

در نظام‌نامه‌اش، ابنای بشر با هم متفاوت بودند. در این نظام‌نامه، حق آزادی عقیده صحیح و تبلیغ آن در کنار حق حاکمیت الهی او از «تساوی و تفاوت حقوق زن و مرد» نیز خبر می‌داد. 

بر این اساس، می‌توان گفت که نوع نگاه مصباح یزدی بر بنیان تفاوت داشتن انسان‌ها با یک‌دیگر بود.

به بیان دیگر، حقوق بشر از نظر مصباح یزدی، مجموعه‌ای بود که تنها در صورت اسلامی شدن آن قابل اعمال بود و آن چه تحت نام حقوق بشر امروزه در جهان شناخته می‌شود، به تنهایی قابل اعمال برای انسان مسلمان یا انسان‌ها در حاکمیت اسلامی نیست. 
صفحه‌های ویژه

بلندگوهای نفرت‌پراکنی؛ مصباح یزدی، حقوق بشر و مساله بهاییت

۲۹ دی ۱۴۰۲

ایلیا قنبرزاده

خواندن در ۸ دقیقه

مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست

«محمدتقی مصباح‌یزدی» استاد فکر جمهوری اسلامی معتقد بود: نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی باهم ندارند

مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست

«محمدتقی مصباح‌یزدی» استاد فکر جمهوری اسلامی معتقد بود: نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی باهم ندارند

مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست

«هیچ وقت ایرانی بودن نباید جای اسلام را بگیرد. ایرانی‌گری شعاری است که بهایی‌ها هم می‌گفتند و این افتخار نیست.» 

این سخنان «استاد فکر» جمهوری اسلامی، «محمدتقی مصباح‌یزدی» است. او که همواره در تلاش بود تا اسلامیت را بر ایرانیت ترجیح داده و اصل را بر اسلام بگذارد، در عین حال در تمام سال‌های فعالیت خود تلاش کرد تا علیه اقلیت‌هایی دینی‌، نظیر بهاییت و بابیت نفرت‌پراکنی کند.

اگر چه مصباح در سال ۱۳۹۹ دعوت خاک را لبیک گفت ولی هم‌فکران زنده‌اش نسبت به آیین بهاییت، این روش را ادامه دادند و حتی برخی از دوست‌داران او که امروز به قدرت رسیده و در سیاست فعلی ایران دست برتر را گرفته‌، کار را برای پیروان این آیین دشوارتر هم کرده‌اند.

یک روز پیش از سال‌مرگ مصباح یزدی (۱۱ دی ۱۴۰۲)، در استان ساری، ماموران به زمین‌های کشاورزی روستاییان «احمدآباد» یورش برده و زمین‌ها را به نفع دولت مصادره کردند. اعتراض روستاییان که نیروی انتظامی خیابان را نیز برای آن‌ها بسته بود، به جایی نرسید. شاهدان می‌گویند دلیل این یورش و مصادره اموال، بهایی بودن عده‌ای از ساکنان روستا بود؛ امری که البته تازگی ندارد.

این اقدام به نوعی ریشه در نگاهی داشت که تفکراتی مانند مصباح یزدی در ۴۴ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران پرورش دادند. اما تفاوت مصباح با بقیه هم‌فکرانش در آن بود که او زمینه‌سازی برای نفرت‌پراکنی و اقدام علیه بهاییت را به واسطه نفی حقوق بشر انجام داد و از این زاویه، راه را برای کنار گذاشتن و ضربه زدن به باورمندان این عقاید گشود.

از حقوق بشر به نظام‌نامه حقوق و تکالیف بشر

یکی از مفاهیمی که مصباح یزدی در سال‌های عمر خود درباره آن سخن گفت و نوشت، حقوق بشر است؛ موضوعی که خودش موافقت چندانی با آن نداشت و آن را متنی می‌دانست که نیازمند محک با احکام اسلامی بود. بنیان اندیشه او در باب حقوق بشر این بود: «حقوق بشر را نخست باید در قرآن و سپس در روایات و عقل و دیگر منابع حقوق بشر جست‌وجو كرد. حق این است كه منبع اصلی و واقعی حقوق بشر، ارادة تشریعی الاهی است.» 

از این رو، مصباح یزدی به دنبال مقایسه اصول حقوق بشر با احکام اسلامی بود.

او این مقایسه خود را در کتابی به نام «نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام» انجام داد و مدعی بود: «ضعف اصلی اعلامیه، افراط در جنبه حقوق فردی و غفلت از حق خدای متعال و حقوق جامعه است.» 

آشکارا می‌گفت منشأ قدرت و مشروعیت حكومت در این اعلامیه، اراده ملت است. 

تاکید داشت این امر از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست. از این نظر، کلیت این اعلامیه را نمی‌پذیرفت و آن را با دلایل عجیبی رد می‌کرد. 

مصباح یزدی می‌گفت: «حقوقی نظیر برابری، برادری، عدم تبعیض، حق آزادی و امنیت شخصی كه در مواد یک تا چهار آمده، بیشتر شعارگونه است و بر مبنای تدوین‌ کنندگان اعلامیه و تحلیل عقلی، توجیه‌ناپذیر است.» 

مقصود او از تحلیل عقلی نیز آن چیزی بود که در دایره عقل اسلامی می‌گنجد.

اما مساله قابل توجهی که مصباح یزدی در مورد مقوله حقوق بشر می‌یافت، ناهم‌خوانی برخی مواد این اعلامیه با حکم پر چالش «ارتداد» در اسلام بود: «دو ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه که مربوط به حق آزادی فكر، وجدان و آزادی عقیده و بیان است، در تعارض آشکار و مستقیم با احكام ارتداد است.» 

در واقع، برای مصباح یزدی، اصل بر ارتداد بود و بر همین اساس هم دو ماده این اعلامیه را تماما رد می‌کرد.

در مقابل این انتقادها، پیشنهاد او، اجرای «نظام‌نامه حقوق و تکالیف بشر» بود. 

در نظام‌نامه‌اش، ابنای بشر با هم متفاوت بودند. در این نظام‌نامه، حق آزادی عقیده صحیح و تبلیغ آن در کنار حق حاکمیت الهی او از «تساوی و تفاوت حقوق زن و مرد» نیز خبر می‌داد. 

بر این اساس، می‌توان گفت که نوع نگاه مصباح یزدی بر بنیان تفاوت داشتن انسان‌ها با یک‌دیگر بود.

به بیان دیگر، حقوق بشر از نظر مصباح یزدی، مجموعه‌ای بود که تنها در صورت اسلامی شدن آن قابل اعمال بود و آن چه تحت نام حقوق بشر امروزه در جهان شناخته می‌شود، به تنهایی قابل اعمال برای انسان مسلمان یا انسان‌ها در حاکمیت اسلامی نیست. 

در این چارچوب، معتقد بود خدامحوری و باور به حاکمیت اراده تشریعی خدا همراه با عبودیت و بندگی انسان و مسوولیت و تکلیف‌پذیری او در شرایطی که انسان معاد را فراموش نکند، اساس حقوق بشر اسلامی را می‌سازد.

بهاییت یک انحراف!

با چنین نگاهی به مساله حقوق بشر، بسیاری از عقاید را از اساس باطل می‌دانست. مصباح یزدی در مورد روحانیت می‌گفت: «هویت ما با مهدویت شكل می‌گیرد، چرا كه روحانیت به معنای سربازی برای امام زمان بودن است كه اگر آن را حذف کنیم، چیزی برای روحانیت نمی‌ماند.» 

او از روحانیان می‌خواست در مقابل هر عقیده‌ای به جز مهدویت بایستند. «وهابیت»، «بهاییت»، «عرفان‌های كاذب» و «بحث‌های ماتریالیستی» از جمله موارد مورد تاکید «علامه» برای مقابله بودند، چرا که می‌گفت رواج این ایده‌ها باعث شده‌ است در ایران بسیاری به انکار ماورالطبیعه و خداوند بپردازند.

با این نظر، مصباح یزدی که رهبر جمهوری اسلامی او را «از مفاخر زمان» دانسته، از لزوم مبارزه با بهاییت سخن گفته بود و آن را یک انحراف می‌دانست. مساله مبارزه نیز از همین منظر آغاز می‌شد: «بهاییت یک آیین انحرافی در اسلام است.» 

می‌گفت: «ما باید این انحراف را جدی بگیریم. باید عمیق‌تر برخورد کنیم.»

البته انحراف دانستن بهاییت امر جدیدی در میان روحانیت شیعه نیست. او مانند بسیاری، دلیل و سرآغاز این انحراف را «دشمنان اسلام» می‌دانست که به دنبال تغییر عقاید شیعه بودند. 

مصباح یزدی تاکید داشت: «مبدأ پیدایش بهاییت که امروز در دنیا به عنوان اسلام نوین معرفی می‌شود و با سوء استفاده از مزایای اسلام گسترش پیدا کرده، از یک طلبه ساده، فقیر و منحرف بود که با تحریک یک جاسوس ایجاد شد.»

تفاوت انحراف برای مصباح با برخی از علمای شیعه آن بود که از منظر این «استاد فکر»، انحراف یک مسیر بی بازگشت است. 

او معتقد بود: «انسانی که منحرف می‌شود، عقلش ربوده می‌شود و برای خود خطوط قرمزی تعیین می‌کند که حتی حاضر نمی‌شود در رابطه با آن صحبت کند.»

از نظر او، این انحراف، به‌ویژه در جامعه اسلامی، مانند یک بیماری همه‌گیر است: «این که در یک جامعه اسلامی، مخصوصا در یک شهر دینی در کشور اسلامی کسی بلند شود و علیه اسلام سخن بگوید، بدتر از آن است که کسی مواد سمی وارد منبع اصلی آب شهر بکند و سلامت همه را به خطر بیندازد.» 

چاره از نظر او، مجازات بود. ولی مجازات مد نظرش، «مرگ» بود. مصباح یزدی آشکارا می‌گفت: «کشتن یک انسان تنها۵۰ سال زندگی را از یک فرد می‌گیرد اما کافر کردن یک انسان بی‌نهایت حیات و سعادت را از او می گیرد و خطرش به مراتب بیشتر از کشتن آدم است.» 

اما نکته جالب توجه آن است که او این عمل را به واسطه قانون، نه به واسطه اعلام ارتداد می‌داند.

حقوق بشر مصباحیون و مساله بهاییت

در همان ماه‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی، موج حمله به بهاییان به وجود آمد. آن زمان جامعه‌ بهاییان ایران نامه‌ای خطاب به دولت موقت نوشته و خواستار گنجاندن دین بهاییت در کنار دیگر ادیان شناخته‌ شده در «قانون اساسی» شد. 

در بخشی از این نامه که سوم تیر ۱۳۵۸ منتشر شد، با اشاره به پیش‌نویس قانون اساسی و اصل ۱۴ در آن آمده بود: «جامعه بهایی رجاء واثق دارد که این اقلیت مساوی و معادل سایر اقلیت‌های مذهبی شناخته شود.» 

اما این اتفاق نه تنها روی نداد بلکه مسیر زندگی کلا برای پیروان آیین بهاییت تنگ‌تر شد.

افرادی مانند مصباح‌ یزدی که پیروانش در ساختارهای مختلف این نظام سیاسی حضور داشتند، بر این بودند: «همواره اصل، اسلام است و حقوق بشر غربی و حقوق شهروندی به معنای برابری مسلمان و بهایی، ربطی به اسلام ندارد، چرا که حقوق بشر و حقوق شهروندی به معنایی که در غرب تعریف شده، با روح اسلام و قانون اساسی و حرکت امام کاملاً مخالف است.»
این «مجاهد فکر» در سلوک شخصی خود نیز چنین بود. «احمدحسین شریفی»، رییس «دانشگاه قم» و از نزدیکان به مصباح یزدی نقل می‌کند: «به خاطر دارم که علامه مصباح می‌فرمودند در اوایل دهه ۷۰، برخی از مراکز فرهنگی و علمی غرب پیشنهاد دادند که همایشی بزرگ در موضوع حقوق اقلیت‌های دینی در شهر قم برگزار شود. می‌فرمودند حتی حاضر بودند هزینه ساخت یک مرکز بزرگ و هزینه تاسیس دانشگاهی با موضوع ادیان را هم در اختیار بگذارند. افرادی از وزارت خارجه و بعضی از مسوولان فرهنگی نیز مدافع این کار بودند و آن را فرصتی بزرگ برای فعالیت‌های بین‌المللی در قم می‌دانستند. اما ایشان به این همه دست و دل بازی شک کردند و قدری با تفصیل بیشتر برنامه‌ها و خواسته‌های آن‌ها را دنبال کردند و دیدند تنها خواسته‌ جدی آنان این بود که نماینده بهاییت نیز به عنوان نماینده یکی از اقلیت‌های دینی در آن کنفرانس حضور داشته باشد، حتی اگر سخنرانی هم نکند.» 

او می‌گوید «بصیرت» و «درایت» مصباح باعث شد تا «دشمنان» نتوانند «اهداف پلید» خود را محقق کنند.

این رویکرد تا آخر عمر با مصباح ماند. او در سال ۱۳۹۳ گفت نباید به بهانه حقوق شهروندی، منکر فرق میان پیروان ادیان مختلف شد. 

می‌گفت غرب از آزادی بتی ساخته است که باید آن را شکست و قدم در راه صحیح گذاشت. 

پیش‌تر، در سال ۱۳۷۸ هم تاکید کرده بود راه صحیح، هم‌سان دانستن یک بهایی با یک فقیه نیست.

این مبلغ دین اسلام هم‌چنین تاکید داشت: «نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی باهم ندارند، چون احکام ذمه در اسلام برای چنین مواردی بیان شده است.» 

او این رویکرد خود را زمانی که منشور حقوق شهروندی در دولت «حسن روحانی» تصویب شد هم ادامه داد و گفت: «مگر بهایی و مسلمان، انقلابی و ضد انقلاب برابرند؟»