اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Sunday, 25 August 2024

دو هزار میلیارد تومان؛ هزینه‌های اربعین در بودجه و منابع عمومی کشور


امسال حدود «دو درصد جمعیت کشور» برای شرکت در مراسم مذهبی موسوم به «پیاده‌روی اربعین» به کربلا رفته‌اند؛ رویدادی که حکومت ایران حدود دو هزار میلیارد تومان بودجه برایش در نظر گرفته و این جدا از تخفیف میلیاردی قابل‌توجهی است که از منابع عمومی برای عوارض خروج از کشور شرکت‌کنندگان در نظر گرفته است.

«برای کشوری که مردم خودش دارو پیدا نمی‌کنند و نیازمند است، آیا درست است که برای یک مراسم مذهبی این‌همه هزینه شود؟» این‌ها جملاتی است که درست یک‌سال پیش، مولوی عبدالحمید، امام جمعۀ بانفوذ اهل سنت ایران، در سخنرانی هفتگی خود بر زبان آورد و از هزینه‌های هنگفتی که جمهوری اسلامی از منابع عمومی کشور صرف برگزاری «مراسم اربعین» با حضور جمعیتی اندک می‌کند، انتقاد کرد.

اعتراض‌ها و انتقادهایی از این دست به‌خصوص در سال‌های اخیر کم نبوده، اما در عمل هیچ تأثیری بر نحوۀ تصمیم‌گیری دولتمردان ایران نگذاشته است. تحقیقات رادیوفردا نشان می‌دهد دولت ایران در سال ۱۴۰۳ با هزینه کردن ۱۲۰۰ میلیارد تومان از منابع عمومی بودجۀ کشور، دست‌کم ۳۰۰ میلیارد تومان به بودجۀ «مستقیم» این مراسم حکومتی افزوده است.

این مبلغ به عنوان اعتبارات مستقیم بین سه نهاد شامل وزارت کشور، «سازمان تبلیغات اسلامی» و «ستاد عتبات عالیات» توزیع می‌شود.

بنابر محاسبات گروه داده‌کاوی رادیوفردا، مبلغ ۱۲۰۰ میلیارد تومان صرفاً حاصل جمع اعتبار ردیف‌هایی در قانون بودجۀ‌ کل کشور است که در آن‌ها واژۀ «اربعین» ذکر شده؛ این بودجه مستقل از سایر مبالغی است که دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی، از منابع مالی خود برای برگزاری این مراسم مذهبی هزینه می‌کنند.

از طرفی، امتیازهای دیگری نیز مانند معافیت از پرداخت عوارض خروج از کشور برای به‌اصطلاح «زائران اربعین» در نظر گرفته شده است.

گزارش رسانه‌های رسمی در ایران حاکی است تا روز ۲۹ مرداد امسال حدود سه میلیون نفر به‌طور رسمی برای شرکت در مراسم اربعین ۱۴۰۳ ثبت‌نام کردند. بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از ثبت‌نام‌کنندگان به کشور عراق اعزام شده‌اند.

با در نظر گرفتن تعرفۀ عوارض خروج زائران عتبات عالیات در بودجۀ امسال (۱۵ تا ۴۵ هزار تومان)، دولت ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، رقمی بین ۴۵ تا ۱۴۵ میلیارد تومان به «زائران اربعین» تخفیف داده است؛ مبلغی که از منابع عمومی قابل دسترس دولت هزینه می‌شود و باید آن را در عمل، «عدم‌النفع» بودجه به‌شمار آورد.

در قانون بودجۀ ۱۴۰۲، مجموع اعتبارات مستقیمی که دولت وقت به «مراسم اربعین» اختصاص داد، حدود ۹۰۰ میلیارد تومان بود. پارسال هم شرکت‌کنندگان در این مراسم از پرداخت عوارض خروج از کشور معاف بودند.

جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر با تبلیغات گسترده دربارۀ مراسم اربعین، مردم را با مشوق‌های مالی و غیرمالی به راهپیمایی یا سفر به کربلا، شهر محل دفن امام سوم شیعیان در عراق، تشویق کرده است.

تدارکات هنگفت شهرداری تهران

اما این همۀ ماجرا نیست. بررسی‌های بیشتر نشان می‌هد کل هزینه‌های برگزاری مراسم اربعین در سال ۱۴۰۳ به حدود دو هزار میلیارد تومان می‌رسد، چرا که بودجۀ کل کشور تنها منبع تأمین مالی «مراسم اربعین» در ایران نیست.

بسیاری از نهادهای عمومی، مانند شهرداری‌ها نیز در برگزاری این مراسم مذهبی مشارکت دارند، مثلاً می‌توان به شهرداری تهران و سازمان‌های تابعۀ آن اشاره کرد.

بررسی‌های گروه داده‌کاوی رادیوفردا نشان می‌دهد این نهاد تحت مدیریت علیرضا زاکانی در بودجۀ امسال خود، حدود ۸۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای مراسم اربعین در نظر گرفته است. به‌طور مشخص در بخش ردیف‌های بودجۀ «معاونت امور اجتماعی و فرهنگی» شهرداری تهران، مبلغ ۵۶۰ میلیارد تومان برای «برگزاری مراسم اربعین» در قالب دو ردیف تعیین شده است.

واحدهای ستادی و سازمان‌های تابعۀ شهرداری نیز در مجموع ۱۷۰ میلیارد تومان برای این مراسم هزینه می‌کنند.

سازمان بسیج شهرداری در ردیفی با عنوان «نگه‌داری موکب علی‌بن‌موسی‌الرضا» مبلغ ۲۱ میلیارد تومان اعتبار می‌گیرد. سازمان بهشت زهرا هم امسال برای ساخت «موکب جنت‌الزهرا در کربلا» مبلغ ۳۰ میلیارد تومان بودجه دریافت می‌کند.

علاوه‌بر این‌ها در بودجۀ مناطق یک، ۱۴ و ۲۲ شهرداری تهران مجموعاً ۱۲ میلیارد تومان برای «تکمیل و تجهیز موکب اربعین» پیش‌بینی شده است.

بر اساس گزارش رسانه‌های ایران، بزرگ‌ترین موکب‌های اربعین ۱۰۰ هزار نفر و کوچک‌ترین‌شان ۲۰۰ نفر را در خود اسکان می‌دهند. در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی، «موکِب» اصطلاحاً به ایستگاه‌های خدمات‌رسانی زائران یا گروه‌های مسئول اسکان، پذیرایی و خوراک‌دهی زائران اماکن مقدس مذهبی گفته می‌شود و اسم جمع آن «مواکِب» است.

دفتر شهرداری تهران همچنین برای «کمک به مواکب دانشجویی» بودجۀ پنج میلیارد تومانی در نظر گرفته است. مجموع این مبالغ به حدود ۸۰۰ میلیارد تومان می‌رسد؛ قدری کمتر از اعتباراتی که در بودجۀ عمومی کشور به‌طور اختصاصی برای اربعین هزینه می‌شوند.

گزارش‌های مرتبط «داده‌کاو»از توزیع بودجۀ دفتر شهردار تهران بین گروه‌ها و نهادهای مختلف چه می‌دانیم؟حکومت ایران چگونه صدها میلیارد تومان برای «مؤسسه مصباح یزدی» هزینه می‌کند؟از نهادهای «بی‌نام‌ونشان» با اعتبارات میلیاردی در بودجۀ ۱۴۰۳ چه می‌دانیم؟


Thursday, 22 August 2024

حمزه سواری، زندانی سیاسی، در نوزدهمین سال حبس بدون‌مرخصی‌اش، سی و هشت ساله شد، یعنی دقیقا نصف عمرش را در زندان گذراند.

حمزه سواری، زندانی سیاسی، در نوزدهمین سال حبس بدون‌مرخصی‌اش، سی و هشت ساله شد، یعنی دقیقا نصف عمرش را در زندان گذراند.

سهیل عربی، هم‌بند سابق او که اینک در برازجان دوران تبعید را می‌گذراند، دلنوشته‌ای برای او نوشت.

متن سهیل به شرح زیر است:

"یک سال و یک روز و هزار کیلومتر "

یک سال و یک روز پس از من،هزار کیلومتر دور تر ،۳۱ مرداد ۶۵ در کوت عبدالله به دنیا آمدی.
عدد
عدد 
عدد ...
چه فجیعند این اعداد!
یعنی تا امروز ۳۸ سال زندگی کرده‌ای؟!
۱۹ سالش در زندان گذشت.
قبلش چطور؟
زندگی کردی؟
■■■
اولین بار او را در زندان گوهر دشت دیدم

پس از بارها انتقال و تبعید و بازجویی‌های پیاپی ،پرونده پشت پرونده و آن سه ماه در سلول انفرادی سوئیت گوهردشت، جایی که هر روز شاهد زجر کشیدن انسان‌ها در آخرین روزهای پیش از اجرای حکم اعدام بودم،آن لحظات پیش از اذان صبح، آن دریچه سلول که از آنجا انسان‌هایی که با غل زنجیر به سمت چوبه دار هلشان می‌دهند ...
وصیت‌گرفتن آخوند پیش از اجرای اعدام از زندانیان، آنها که می‌گفتند جز بالشت و پتو که به همبندی‌مان بخشیدیم هیچ نداریم....

از سوئیت به بند ۴،سالن ده ،معروف به سالن سیاسی‌ها منتقل شدم و حمزه از اولین کسانی بود که به استقبالم آمد.
پس از سال‌ها حبس‌کشیدن در تهران و کرج، هنوز لهجه شیرینش را داشت(و دارد)
وسایل حمام داد و گفت دوش گرفتی، سر فرصت بگو هر چی لازم داری برات جور کنم....
(چون موقع انتقال از فشافویه به گوهردشت نگذاشتند وسایلم را بیاورم)
آرام آرام صمیمی و صمیمی‌تر شدیم،
اینکه رشته تحصیلیمان در زندان هم یکی بود و با هم درس می‌خواندیم هم کمک کرد که بیشتر و زودتر با هم آشنا شویم.
▪︎▪︎▪︎
شب‌ها که سر و صدا کمتر بود ،چند ساعتی با هم درس‌ها را مرور می‌کردیم ،تمرین می‌کردیم، از هم امتحان می‌گرفتیم،
بعد تنها وعده غذاییمان را با هم درست می‌کردیم و دور هم بودیم تا صبح.
معمولا حبس‌سنگین‌ها شب‌زی هستند،
دلمون نمی‌خواد قیافه زندانبان و سایر عمله‌های حکومت را ببینیم،
روز تا ساعت اداری می‌خوابیم،
سه ظهر که هواخوری باز می‌شود بیدار می‌شویم 
کمی پیاده روی، ورزش تا آمار غروب که هواخوری بسته می‌شود و به سالن ( بند) بر می‌گردیم.
...
در میان این کارهای روزمره،
به ویژه پس از پایان درس و تمرین و هنگام چای گاهی درد دل هم می‌کنیم،
از گذشته ،از کودکی،از آرزوهایی که بر باد رفت، حسرت‌ها، رنج‌ها و آرزوهایمان برای آینده ...می‌گوییم.
.
از کوت عبدالله می‌گوید 
از شغل سخت پدرش
از رنج‌های مادرش،
از پدر و مادر شریفی که در اوج رنج‌ها و فقر و کمبود امکانات ...سه معلم به این جامعه هدیه کردند، سه انسان بسیار شریف به جهان افزودند، از دو برادرش که اعدام شدند،
از تلاش‌هایشان برای خدمت به مردم محروم و آسیب‌دیده از بی‌عدالتی‌ها ...
از آرزوهایش 
از اینکه دلش می‌خواهد در چه رشته‌ای و در چه دانشگاهی درس بخواند، از اینکه دلش برای دیارش تنگ شده، از آرزوی همسر و فرزند داشتن، زندگی 
زندگی
زندگی واقعی داشتن...
▪︎▪︎▪︎
سال‌هایی که با هم بودیم آنقدر برایم مفید بود، آنقدر که برایم رفیق و برادر بود، وقتی به برازجان تبعید و از او جدا شدم انگار از بهترین جای دنیا جایی بهتر از بهشتی که وعده می‌دهند، به بدترین شکنجه‌گاه آمده‌ام.
بیرون از زندان و کنار میلیون‌ها انسان احساس تنهایی و غربت دارم...
پس از یک سال و در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ دوبار بازداشت شدم و بار دوم به شکل شگفت‌آوری از بند پلیس امنیت و پس از آن از زندان تهران بزرگ/ فشافویه به گوهردشت و به او رسیدم.
آنها به قصد تنبیه مرا به زندان گوهردشت تبعید کردند و نمی‌دانستند که اینجا برای من بهترین جای جهان است.
.
دوباره به هم رسیدیم
#حمزه_سواری
باز هم اولین نفر به استقبالم آمد
برایم وسایل ( مثل حوله،مسواک، دفتر، خودکار ...) آورد...
.
آن لبخند همیشگی اما روی لب‌هایش نبود، اندوه در چشمانش بیشتر شده بود، پس از مرگ مادر ...
گفت هم خوشحالم که می‌بینمت و هم شاکی و خشمگین که در زندان می‌بینیم همدیگر را ...
گفتم خیلی تلاش کردم که به آن جای خوب انقلاب برسیم، جایی که درب زندان‌ها توسط مردم باز می‌شود،
شرمنده که هنوز نشده،
ولی ادامه می‌دهیم....
▪︎▪︎▪︎

ادامه را اینجا بخوانید
https://tinyurl.com/HamzehS

حمزه سواری چندی پیش با نوشتن نامه‌ای از وقوع یک فاجعه انسانی در زندان قزلحصار خبر داده بود، متن نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/muaxuj93

اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانه‌سرا، بر اساس نامه‌ای که حمزه سواری در مهرماه ۱۴۰۰ در زندان نوشته است:
https://tavaana.org/letters_from_prison_savari/

روایت پرونده حمزه سواری، در برنامه کلاب هاوس آموزشکده توانا در سال ۱۴۰۰:
https://youtu.be/onZyqvPK_N0

#حمزه_سواری #حمزه_سواری_لفته
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

اظهارات پزشکیان درباره هماهنگ کردن اعضای کابینه‌اش با خامنه‌ای جنجالی شد



مسعود پزشکیان در روز رأی اعتماد نمایندگان به کابینه پیشنهادی‌اش در مجلس

سیاسی

اظهارات پزشکیان درباره هماهنگ کردن اعضای کابینه‌اش با خامنه‌ای جنجالی شد

۰۱/شهریور/۱۴۰۳

رادیو فردا

اظهارات کم‌سابقه مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در صحن علنی مجلس شورای اسلامی مبنی بر هماهنگی کابینه‌اش با رهبر جمهوری اسلامی، موجی از انتقادها را در فضای مجازی فارسی‌زبان برانگیخته است.

با آن‌که پس از این سخنان، نمایندگان به همهٔ وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان رأی دادند، اما شماری از کاربران فضای مجازی نوشته‌اند در تاریخ جمهوری اسلامی هیچ‌گاه جمهوریت تا به این اندازه «ضربه» نخورده بود و هیچ رئیس‌جمهوری تا این اندازه به صراحت نشان نداده بود که نقش «تدارکاتچی» رهبر جمهوری اسلامی را پذیرفته است.

پزشکیان البته پیش از این نیز آشکارا گفته بود که فهرست کابینه‌اش را با علی خامنه‌ای هماهنگ خواهد کرد، اما روز چهارشنبه، اگرچه بارها از نمایندگان خواست کاری نکنند که او وارد ریز قضایا شود، اما جزئیاتی درباره چگونگی هماهنگی کابینه‌اش با رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرد که تاکنون سابقه نداشت.

او از جمله گفت که عباس صالحی، وزیر پیشنهادی ارشاد با تلفن خامنه‌ای حاضر به قرارداده‌ شدن نامش در فهرست کابینه شد، عباس عراقچی، وزیر پیشنهادی خارجه، اولین فرد پیشنهادی مورد تأیید او بود و خود خامنه‌ای گفت که فرزانه صادق به عنوان وزیر راه در کابینه قرار بگیرد.

پزشکیان در مجلس، نه تنها از هماهنگی کابینه با رهبر جمهوری اسلامی سخن گفت، بلکه در مورد برخی وزرا نیز افزود: «خطیب، مومنی، کاظمی، سرتیپ نصیرزاده، سیمایی صراف بدون هماهنگی این کار را نکرده‌ایم؛ چه با کمیته‌ها و چه با بالا و کسانی که باید هماهنگ می‌کردیم.»

در شبکه‌های اجتماعی این اظهارات به این صورت تعبیر شده که علاوه بر رهبر جمهوری اسلامی، موافقت سپاه پاسداران و دیگر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی موازی با فهرست کابینه نیز کسب شده است.

شماری از چهره‌های اصولگرای مخالف پزشکیان و برنامه‌های او چه در مجلس و چه در خارج از مجلس، از «هزینه‌ کردن» رئیس‌جمهور از رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرده‌اند.

باز هم مثل احمدی نژاد خواستند نقل قول آن یک نفر از پشت بلندگو نهیب زده شود!#نفوذ#براندازی_سایه#منافق

با این حال علی مطهری، نماینده پیشین مجلس، این انتقاد را رد کرده و گفته است: «این‌ طور نیست که آقای پزشکیان از رهبری هزینه کرده باشد بلکه شفاف‌سازی کرد و واقعیات را گفت.»

حسین شریعتمداری، نماینده علی خامنه‌ای در مؤسسه کیهان که پیش از این از نمایندگان خواسته بود از دادن رأی اعتماد به برخی وزیران خودداری کنند، یک روز پس از تأیید کل فهرست پزشکیان، در یادداشتی از او «گلایه‌ای برادرانه» کرده است.

فرمودند که همه‌ی وزرای جناب پزشکیان با تصمیم رهبری انتخاب شدند و حتی در مورد واخ، قبل از عنوان پیشنهادات آقای عراقچی توصیه شد. از «همه» که بیشتر نداریم! منطقا جناب جلیلی نیز قطعا نمی‌توانست بیش از وی مطیع و با وزرایی انتصابی‌تر باشد. می‌توانست؟ #فرق_می‌کند_کی_رئیس_جمهور_باشد

شریعتمداری اظهارات پزشکیان مبنی بر «هماهنگی» با علی خامنه‌ای را «ادعا» نامیده و نوشته که «این ادعای ایشان بلافاصله به دستاویز و بهانه‌ای برای دشمنان تابلودار نظام تبدیل شد که با استناد به اظهارات آقای پزشکیان، مردم‌سالاری و جایگاه مجلس و حتی اختیارات رئیس‌جمهور را در جمهوری اسلامی ایران به زیر بکشند.»

او از پزشکیان خواسته که «ادعای غیر‌واقعی دیروز» خود را «تصحیح» کرده و «راه را بر سوءاستفاده دشمنان سد کرده و آنان را مانند همیشه ناکام» بگذارد.

بعداز هزینه بی‌سابقه‌ای که آقای پزشکیان از رهبر انقلاب درتأیید کابینه خودش کرد، همه کابینه معرفی شده ایشان از مجلس رأی گرفت. وزرا مطابق سخنان آقای پزشکیان باید درچارچوب قوانین بالادستی مثل قانون برنامه هفتم و سیاست‌های کلی نظام و رهبری عمل کنند. برای همه آنها آرزوی موفقیت میکنیم

این درخواست از آن رو مطرح شده که شماری از کاربران شبکه‌های اجتماعی به‌دنبال سخنان پزشکیان، باردیگر موضوع «مرگ جمهوریت» در ایران را مطرح کرده‌اند و نوشته‌اند دیروز بر پیکر «بی‌رمق دموکراسی و نظام پارلمانی در ایران» زخم دیگری وارد شد.

در حالی که شماری از چهره‌های سیاسی، صادقانه یا برای تمجید از رهبر جمهوری اسلامی، از تأیید کل کابینه پزشکیان، با عنوان «آغاز فصل نوین در حیات سیاسی ایران» نام می‌برند، اما برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی از دولت چهاردهم به عنوان «انتصابی‌ترین» کابینه نام برده‌اند.

رای اعتماد کامل مجلس به فهرست پیشنهادی آقای پزشکیان پیام های زیادی دارد.ازمهم ترین پیام ها این است:درجایی که اصلاح طلبان شعار رواداری می دهند، جریان عقلانیت انقلابی این رواداری را با عمل خود، معنا کرده است.

حمید ابوطالبی، سفیر پیشین ایران در استرالیا و مشاور سیاسی پیشین حسن روحانی، خطاب به پزشکیان نوشته که او در نبرد با مجلس «برنده» شد، ولی جنگ یکصدساله‌ برای مشروطیّت و جمهوریّت را «واگذار» کرد.

شمار دیگری، از جمله برخی روزنامه‌نگاران، نوشته‌اند که پس از سخنان پزشکیان، حالا می‌توان گفت که «شورای راهبری» که به ریاست محمدجواد ظریف برای تشکیل کابینه تشکیل شده بود، و مدت‌ها دربارهٔ عملکرد آن تبلیغ می‌شد، اهمیتی نداشت و بازیگر اصلی، رهبر جمهوری اسلامی بود.

#پزشکیان :آقا قبول کردن، شما کی هستید؟ رأی بدید بریم پی‌کارمون… :))دلیل حاکمیت یکدست و .... https://t.co/xCyDYeb4p6

— aghazadeh81 (@aghazadeh811) August 21, 2024

برخی از چهره‌های هوادار رهبر جمهوری اسلامی نیز به تعریف و تمجید از «کیاست و سیاست» خامنه‌ای پرداخته‌اند و استفادهٔ درست او از جریان اصلاح‌طلبی به عنوان یک نیروی داخل حکومت برای پیشبرد برنامه‌ها و سیاست‌های خود، به صورتی که طرف مقابل هم از رضایت نسبی برخوردار باشد، نوشته‌اند.

محمد آقازاده، روزنامه‌نگار، هم با اشاره به این جمله پزشکیان خطاب به نمایندگان مجلس مبنی بر این‌که «آقا قبول کردن، شما کی هستید؟ رأی بدید بریم پی‌کارمون… »، نوشته: «رأی یکپارچه مجلس به وزرای دولت پزشکیان نشان داد لولوها هیچ نبودند و ترس از آن‌ها یک جنگ روانی گوبلزی بود، تازه برای اولین بار حاکمیت یکدست شد آن هم با مشارکت اصلاح طلبان.»

اگر کسی مطلبی را به نقل از دیگری اعلام کند؛ احتمالا‌ً- یا رسما‌‌ً تائید می‌شود.-یا در باره آن سکوت می‌شود. در این صورت؛یا از پیش هماهنگ شده است.- یا تخلف بزرگی رخ نداده است و فعلاً تحمل می‌شود.- یا تذکر غیر علنی ارسال می‌شود تا دیگر تکرار نشود.- یا مسیری بسته می‌شود.

برخی کاربران نیز نوشته‌اند حکومت در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و ابراهیم رئیسی هم «یکدست» بود، اما «این اولین یکدستی با حضور نمادین یا حقیقی اصلاح‌طلبان است».

موضوع دیگری که پیرامون اظهارات پزشکیان در مجلس در شبکه‌های اجتماعی مطرح شده، عنوان «دهن‌لقی» رئیس‌جمهور را گرفته که برخی کاربران از جمله حسین دهباشی، مستندساز آن را برای حامیان و مذاکره‌کنندگان با او خطرناک توصیف کرده، اما حسام‌الدین آشنا، از چهره‌های امنیتی پیشین نوشته که «شاید دهنش لق نیست، اما چپش پُر است».

با استفاده از شبکه‌های اجتماعی؛ ب.ب/ ف.دو

بیشتر در این باره: پزشکیان می‌گوید وزرای خود را با خامنه‌ای هماهنگ کرده؛ مجلس به همه وزرا رأی اعتماد داد


Wednesday, 21 August 2024

نیروی انتظامی ادامه مصدومیت آرزو بدری در اثر شلیک پلیس را تأیید کرد

۲۱/مرداد/۱۴۰۳

رادیو فردا

فرماندهی انتظامی استان مازندران تأیید کرد که آرزو بدری، سرنشین زن یک خودرو که در پی تیراندازی پلیس شهرستان نور مصدوم شد، پس از نزدیک به سه هفته هنوز به صورت کامل درمان نشده است.

این نهاد انتظامی روز شنبه، ۲۰ مردادماه با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد که خانم بدری هم‌چنان «تحت درمان است».

فرمانده انتظامی شهرستان نور در استان مازندران روز دوم مرداد اعلام کرده بود که خودروی این زن، پراید ۱۱۱، ساعت ۲۳ شب اول مرداد «با استفاده از قانون به کارگیری سلاح» متوقف شده است.

با این حال نیروی انتظامی در هر دو بیانیه بر اساس رویهٔ معمول خود در چنین شرایطی مقصر اصلی حادثه را شهروند حادثه‌دیده دانسته و اعلام کرد او از دست پلیس «فرار» کرده است.

بیشتر در این باره: بازتاب‌ گسترده ضرب‌وشتم دو دختر نوجوان به‌دست گشت ارشاد

پس از انتشار این خبر که با واکنش گستردهٔ کاربران شبکه‌های اجتماعی همراه شد، منابع مختلف نام این زن را آرزو بدری، مادر دو فرزند، اعلام کردند و گفته شد خانم بدری بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی «فلج» شده است.

بی‌بی‌سی فارسی روز شنبه در گزارشی به نقل از یک منبع مطلع نوشت که آرزو بدری در حال حاضر «تحت تدابیر شدید امنیتی» در بخش آی‌س‌یو در بیمارستان ولیعصر تهران بستری است.

این رسانه اعلام کرد این زن ۳۱ ساله «در پی شلیک به کمرش در حین رانندگی توان راه رفتن را از دست داده است».

بر اساس این گزارش، پزشکان بعد از حدود ده روز موفق شدند گلوله را از کمر آرزو بدری خارج کنند اما ریه و نخاع او «آسیب جدی» دیده است.

بیشتر در این باره: کشته شدن «پنج نفر» در پی تعقیب خودروی سوخت‌بر توسط نیروی انتظامی در هرمزگان

رادیوفردا قادر به تأیید مستقل این گزارش نیست. در بیانیه‌های رسمی نیروی انتظامی نیز به هویت و مشخصات این زن اشاره نشده، اما ویدئویی از عیادت رئیس بازرسی کل فراجا و فرمانده انتظامی مازندران از او به طور رسمی منتشر شده که او را روی تخت بیمارستان نشان می‌دهد.

از زمان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ که در اعتراض به مرگ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی، در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد و ماه‌ها ادامه داشت، اعتراض‌ها و انتقادات از برخورد خشن نیروی انتظامی با زنان ایرانی افزایش یافته است.

اما نیروی انتظامی نه تنها رویهٔ خود را تغییر نداده، بلکه گزارشات متعدد شهروندان نشان می‌دهد موارد مصدومیت در اثر برخورد خشن و حتی گاه کشته‌ شدن شهروندان بر اثر ضرب‌ و جرح یا تیراندازی نیروی انتظامی در دو سال گذشته باز هم اتفاق افتاده است.

در اخبار مربوط به آرزو بدری اشاره شده است که او و دیگر سرنشین زن خودرو حجاب اجباری مورد تأیید حکومت را نداشته‌اند.

در همین زمینه آرمیتا گراوند، دانش‌آموز نوجوان اهل کرمانشاه و ساکن تهران، پس از آن‌که روز نهم مهر پارسال بدون بر سر داشتن حجاب اجباری وارد قطار متروی تهران شد، بی‌هوش شد و پس از گذشت حدود یک ماه که در کُما بود، جان باخت.

طی مدتی که این نوجوان در بیمارستان بود، اطلاع‌رسانی درباره او تحت کنترل کامل نیروهای امنیتی حکومت بود و گزارش‌ها از تحت فشار شدید قرار داشتن خانواده‌اش حکایت داشت.



ضرب‌وشتم نرگس محمدی و دیگر زنان زندانی سیاسیِ اوین در پی اعتراض به اعدام رضا رسایی

اعضای خانواده نرگس محمدی، زندانی سیاسی و برنده جایزه نوبل صلح، از ضرب‌وشتم زنان زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین در پی اعتراض آنان به اعدام رضا رسایی خبر دادند.

در بیانیه خانواده خانم محمدی که روز پنج‌شنبه، ۱۸ مرداد، منتشر شد، آمده است: «اعتراضِ زندانیان به اعدامِ رضا رسایی منجر به حمله‌ نیروهای امنیت زندان و نهادهای امنیتی مستقر در اوین و حضورِ گسترد‌ه نیروهای یگان نظامی زندان می‌شود.»

این بیانیه می‌افزاید: «در این حین دستور ضرب‌وشتم و حمله به زنان داده می‌شود و تعدادی از زنان که در صفِ مقابلِ نیروهای امنیتی ایستاده بودند، به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند. درگیری تا جایی پیش می‌رود که تعدادی از زندانیان آسیب جسمی می‌بینند و تعدادی نیز دچار حمله‌ی عصبی می‌شوند.»

زنان زندانی سیاسی در زندان اوین تهران طی ماه‌های اخیر کارزاری را برای مقابله با اعدام‌ در ایران آغاز کرده‌اند که «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» نام گرفته است.

این کارزار روز ۱۶ مرداد با اعدام رضا رسایی، علی‌رغم وجود ابهامات در پرونده وی، همراه شد. فعالان سیاسی شامگاه سه‌شنبه گزارش دادند که به‌دنبال اعتراض زنان زندانی اوین تهران، نیروهای امنیتی به آنها هجوم برده‌اند و تلفن‌های این بند نیز قطع شده است.

رضا (غلامرضا) رسایی ۳۴ ساله و پیرو آیین یارسان به اتهام «مباشرت در قتل نادر بیرامی، رئیس اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان صحنه»، از سوی شعبه دوم دادگاه کیفری کرمانشاه به اعدام محکوم شده بود، حکمی که در دیوان عالی کشور نیز تایید شد.

این در حالی است که برخی وکلا و کنشگران حقوق بشر به موارد متعددی ازابهامات حقوقی موجود در پرونده رضا رسایی، از جمله «استناد به اعتراف اجباری متهمان پرونده علیه یکدیگر»، «نادیده‌انگاری عامدانه شهادت شماری از متهمان به نفع رضا رسایی» و «عدم توجه به نظر کارشناسی پزشکی قانونی» اشاره کرده بودند.

به گفته خانواده نرگس محمدی، این زندانی سیاسی نیز پس از چند ضربه مشت که از سوی مردان نهادهای نظامی و امنیتی به قفسه‌ سینه‌ او وارد می‌شود، دچار حمله‌ تنفسی و درد در ناحیه‌ سینه می‌شود و در حیاطِ زندان روی زمین می‌افتد.

در بیانیه خانواده محمدی آمده است: «در شرایط امنیتی ایجاد شده هیچ اقدامی برای انتقال او به بهداریِ زندان یا بیمارستان انجام نمی‌دهند. پزشکِ زندان وارد بند می‌شود و نرگس اعلام می‌کند، در اعتراض به ضرب‌وشتم شکایت خواهد کرد.»

طبق این اطلاعات، خانم محمدی به بیمارستان منتقل نشده و تنها یک بار به بهداری زندان و یک بار به بهداری داخلِ بند مراجعه کرده و در زندان است.

اعضای خانواده او ابراز نگرانی کردند که «مأموران امنیتی و عوامل زندان با آگاهی کامل از وضعیتِ گرفتگی و استنتِ رگِ قلب، با وارد کردن ضربه به سینه‌ او به دنبال اتفاق ناگواری بوده باشند.»

بیانیه سازمان زندان‌ها

ساعاتی پس از اطلاع‌رسانی خانواده نرگس محمدی، سازمان زندان‌ها با انتشار اطلاعیه‌ای هرگونه ضرب‌وشتم زندانیان توسط نیروهای امنیتی را تکذیب کرد.

این سازمان در اطلاعیه خود وقوع ناآرامی در بند زنان زندان اوین را تایید کرده ولی مدعی شده که «با وجود ضرب‌وشتم پرسنل زندان توسط زندانی‌ها»، بدون این‌که زندانی‌ها «مورد ضرب‌وشتم قرار بگیرند»، آن‌ها «به داخل بند عودت داده شدند».

سازمان‌ زندان‌ها در ادامه ادعای خود افزوده که شماری از زندانیان «با تحریک نرگس محمدی»، به سمت افسر نگهبانی هجوم آورده و قصد خروج از بند را داشتند اما «با حضور به موقع نیروهای امنیتی، این زندانیان به بند بازگردانده شدند».

بر اساس این اطلاعیه، دو تن از زندانیان «به‌دلیل استرس و هیجان ناشی از اتفاقات رخ داده، دچار مشکلاتی از قبیل تپش قلب شدند» که به ادعای سازمان زندان‌ها، «پس از انجام معاینات اولیه و انتقال به مراکز درمانی برای اطمینان از سلامت به زندان بازگردانده شدند».

پیشتر تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی، از قطع شدن تلفن زندان اوین خبر داده بود که بر اساس بیانیه جدید، تلفن خانم محمدی از هشتم آذرماه قطع است و خواهر و برادرش در ایران هیچ گفت‌وگو و ملاقاتی با او نداشته‌اند.

نرگس محمدی آذرماه پارسال در واکنش به اعدام میلاد زهره‌وند،‌ از بازداشت‌شدگان اعتراضات سال گذشته، از مردم ایران خواست صدای «دادخواهان»، «افراد زیر حکم اعدام و معترض به تداوم اعدام‌ها» باشند.

این برنده جایزه نوبل صلح پنجم آذر پارسال با اشاره به چند اعدام در ایران در نامه‌ای از زندان اوین که در صفحه اینستاگرام او منتشر شد، نوشت: «از کمیساریای عالی حقوق‌ بشر سازمان ملل درخواست می‌کنم برای توقف اعدام‌ها در ایران به نام انسانیت اقدام فوری، ‌قاطع و سریع نماید.»

جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته تعداد زیادی از فعالان مدنی و معترضان ایرانی را به اتهام «بغی» به معنای «شورش مسلحانه علیه نظام» به اعدام محکوم کرده است.

در قوانین جمهوری اسلامی اتهام «بَغی» به معنای «قیام مسلحانه علیه نظام» تعریف شده و مجازات آن معمولاً اعدام است.


اختصاصی| روایتی از «تفتیش عقاید» در روند «گزینش» اساتید؛ بازجویی، بازداشت و ممانعت از تدریس به دلیل امضای بیانیه درخواست آزادی دانشجویان


سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۲۲:۴۲

ايران

اختصاصیروایتی از «تفتیش عقاید» در روند «گزینش» اساتید؛ بازجویی، بازداشت و ممانعت از تدریس به دلیل امضای بیانیه درخواست آزادی دانشجویان

۳۰ مرداد ۱۴۰۳

دانشگاه آزاد- دانشجو - اعتراضات دانشجویی

بررسی برنامه حسین سیمایی صراف، وزیر پیشنهادی «علوم، تحقیقات و فناوری» مسعود پزشکیان امروز در مجلس شورای اسلامی در حالی به پایان رسید که هیچ اشاره‌ای، نه از سوی وزیر پیشنهادی و نه از سوی موافقان و مخالفانش، به وضعیت بحرانی اخراج اساتید از دانشگاه‌ها در جریان اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» نشد.

موج گسترده اخراج و «قطع همکاری» اساتید دانشگاه‌ها و موسسات عالی در یکی دو سال اخیر که به بهانه‌های سیاسی و عقیدتی صورت گرفت، یکی از دلایل نارضایتی‌های جامعه دانشگاهی بود که پزشکیان وعده ترمیم‌اش را داده بود.

پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی و در میزگرد فرهنگی در تلویزیون جمهوری اسلامی گفته بود که «با هرگونه اخراج اساتید مخالفم. رفتار‌هایی که برخی می‌کنند شاید تسویه حساب‌های شخصی است.»

در چنین فضایی، شمار گسترده‌ای از استادان و دانشجویان دانشگاه‌های کشور هشدار داده‌اند که ابلاغ تازه‌ترین آیین نامه استخدامی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی وزارت علوم، و اخراج فله‌ای استادان دانشگاه‌ها؛ نشان از تکمیل پروژه‌ «خالص‌سازی و اسلامی کردن دانشگاه‌ها» دارد.

پروژه «خالص‌سازی» دانشگاه‌ها که ماه‌ها پیش از رسمیت یافتن این آیین‌نامه، و از زمان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ شدت گرفت، با طرح اتهام‌های سنگین امنیتی، صدها استاد منتقد از جمله سی و دو هزار استاد حق‌التدریسی دانشگاه آزاد اسلامی را از ادامه کار ممنوع کرد.

بهناز امانی، استاد سابق دانشگاه آزاد اسلامی که به دلیل امضای بیانیه‌ درخواست آزادی دانشجویان، در جریان اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ بازداشت، زندانی و سپس از دانشگاه اخراج شد، در گفتگویی اختصاصی با «صدای آمریکا» گفت که ابتدا تحت بازجویی مقامات امنیتی دانشگاه قرار گرفته و بلافاصله پس از آن بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

این استاد اخراجی می‌گوید که پس از آزادی و مراجعه به دانشگاه «با رفتارهای توهین‌آمیز» مقامات دانشگاه و حراست مواجه شده و علاوه بر عدم دریافت مطالبات معوقه، هیچ مدرک قانونی مشخصی برای اخراج به او ارائه نشده است.

او گفت حتی دانشجویان نمی‌دانستند که بازداشت او به‌دلیل امضای بیانیه و حمایت از آنان بوده و مقامات دانشگاه به‌آنها گفته بودند که «به‌دلیل امضای چک بی‌محل» زندانی شده است.

امانی که به‌گفته خود؛ مدت هشت سال در دانشگاه آزاد اسلامی، واحدهای تهران مرکز و تهران جنوب، تدریس می‌کرد، در پاسخ به‌سوال صدای آمریکا درباره کنکاش در باورهای عقیدتی و سیاسی در مراحل گزینش دانشگاه، گفت: «زمانی که برای گزینش حراست فراخوانده شده بودیم، سایر همکاران که این تجربه داشتند توصیه کردند که آرایش نداشته باش و با حجاب کامل برو. اما چادر سر نکن چون همین حالا بنابر تحقیقاتی که از قبل کردند می‌دانند که چادری نیستی و بنابراین اگر روز گزینش با چادر بروی به تو شک می‌کنند.»

بهناز امانی، استاد سابق دانشگاه آزاد اسلامی که به دلیل امضای بیانیه‌ درخواست آزادی دانشجویان، در جریان اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ بازداشت، زندانی و سپس از دانشگاه اخراج شد، در گفتگویی اختصاصی با «صدای آمریکا» گفت که ابتدا تحت بازجویی مقامات امنیتی دانشگاه قرار گرفته و بلافاصله پس از آن بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

او افزود که مجبور بوده درباره وضعیت تاهل خود توضیح دهد و اثبات کند که نامزد دارد و مجرد نیست.

امانی با تاکید بر این‌که در مراحل گزینش «هیچ سوال علمی پرسیده نمی‌شود» گفت: «در عوض سوالات به دو بخش دینی و سیاسی تقسیم می‌شود.»

او گفت که مجبور شده بود تا قبل از گزینش «وب‌سایت رهبری» را کامل بخواند و خطبه‌های هفته‌های اخیر نماز جمعه و رساله شرعی را دقیق مطالعه کند.

این استاد اخراجی دانشگاه که در حال حاضر در خارج از کشور به‌سر می‌برد و در ماه مارس نیز در شورای حقوق بشر به عنوان یکی از شاهدان روایت خود را با هیات حقیقت‌یاب سازمان ملل به اشتراک گذاشته بود، در پاسخ به‌سوال دیگر صدای آمریکا درباره نیروهایی که در بازجویی و بازداشت او مداخله داشتند، سوالات بازجویی خود را تشریح کرد.

امانی گفت: «بعد از امضای بیانیه، ابتدا حراست سازمان مرکزی به مدت دو ساعت از من بازجویی کردند. با اولین سوال سر اصل مطلب رفتند که بیانیه امضا کردید؟ چرا؟ چه فرد یا افرادی بیانیه را در اختیارتان گذاشتند؟ شما برای چه کسانی ارسال کردید؟ به چه هدف و منظوری این بیانیه را امضا کردید؟ آیا می‌دانید که دانشجویان بازداشتی به اصل نظام (اشاره مستقیم به عکس رهبر بر روی دیوار) توهین کرده‌اند؟»

او به بخش دیگری از بازجویی‌ها اشاره کرده و گفت که آنها می‌خواستند که دانشجویان را به اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق نسبت دهند و پرسیدند که نظرم «درباره مرگ مهسا امینی چیست» و ادعا کردند که «او از پیشمرگان حزب کوموله بوده و جلیقه انتحاری به تن داشته!»

لازم به ذکر است که جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت کشته شدن مهسا امینی را به‌عهده نگرفته و با ایجاد شایعاتی سعی در تغییر روایت واقعی او دارد.

این استاد اخراجی در ادامه افزود که به فاصله یک روز پس از این بازجویی بازداشت شده و دو ماه در زندان قرچک محبوس بوده است و پس از آن نیز اجازه ادامه تدریس در دانشگاه را نیافته است.

در گزارش دیگری که چندی پیش روزنامه اعتماد منتشر کرد، حسین سراج‌زاده، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی، که تیرماه امسال، به‌دلیل امضای بیانیه حمایت از دانشجویان، با حکم بازنشستگی اجباری از دانشگاه کنار گذاشته شد، گفت: «آنقدر برای کنار گذاشتن من عجله داشتند که حتی قانون خودشان را هم نقض کردند. روال بازنشستگی هیات علمی بعد از پایان ترم تابستانی است.»

حمید ملک زاده؛ فارغ‌التحصیل دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و از متقاضیان عضویت در هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه کاشان، که از حامیان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بوده است، می‌گوید که مسئولان این دانشگاه حاضر به‌اجرای رای هیات مرکزی و تایید عضویت او نیستند.

در آیین نامه استخدامی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی وزارت علوم که به تازه‌گی تصویب و در وب‌سایت «شناسنامه قانون» منتشر شده، عدم سابقه عضویت یا وابستگی یا حمایت از گروه‌های سیاسی و غیرسیاسی «معارض و معاند با جمهوری اسلامی» یکی از شروط پذیرش در هیات علمی است.

همچنین «عدم فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی، شرکت در تجمعات و اغتشاشات علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و یا امضای بیانیه‌های ضد جمهوری اسلامی ایران» نیز به عنوان یکی دیگر از شروط پذیرش ذکر شده است.

نداشتن سابقه سو در کمیته انضباطی دانشجویی «حراست» موسسه و رعایت پوشش کامل و حجاب از دیگر مواردی است که در این آیین نامه به آنها تاکید شده است.

کارشناسان بر این باورند که رویکرد جمهوری اسلامی در مراکز آموزش عالی و دانشگا‌ه‌ها در راستای یکدست سازی حلقه‌های مدیریت و آموزش است تا از این طریق جریانات اعتراضی دانشجویی را بهتر کنترل کنند.

این روند پس از خیزش سراسری مردم در واکنش به مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه «گشت ارشاد» شدت بیشتری به خود گرفته است. برهمین اساس صدای آمریکا آذر ماه سال ۱۴۰۲ در گزارشی اختصاصی به موضوع احضار، تعلیق، اخراج، پرونده‌سازی و تبعید اجباری دانشجویان و استادان سراسر ایران به بهانه خیزش «زن، زندگی، آزادی» پرداخته بود.

در این گزارش تاکید شده بود که شواهد موجود از فشارهای امنیتی سیستماتیک بر دانشگاه‌ها حکایت می‌کند و رد پای نهادهایی چون وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات قوه قضائیه در تمامی این سرکوب‌ها دیده می‌شود.


ابراز نگرانی گزارشگر سازمان ملل از تهدید به «تجاوز و مرگ» فعالان حقوق زنان در ایران

ماری لاولر، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور مدافعان حقوق بشر، از «تهدید به تجاوز و مرگ» شش فعال حقوق زنان در ایران که به تازگی زندانی شدند، خبر داد.

خانم لاولر این موضوع را روز دوشنبه ۲۵ تیر در پستی در شبکه ایکس اعلام کرد.

اشاره او به انتقال جلوه جواهری، آزاده چاوشیان، نگین رضایی، فروغ سمیع‌نیا، شیوا شاه‌سیاه و متین یزدانی، فعالان حقوق زنان، در روز ۲۳ تیر برای تحمل حبس به زندان لاکان رشت، مرکز استان گیلان است.

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور مدافعان حقوق بشر در توئیت خود، زندانی‌کردن این فعالان حقوق زنان در ایران را خبری «نگران‌کننده» خوانده و نوشته که آن‌ها «با خشونت دستگیر، شکنجه و در بازجویی‌ها تهدید به تجاوز و مرگ شدند».
او از جمهوری اسلامی ایران خواسته است تا فوراً این شش نفر را آزاد کرده و به سرکوب فعالان حقوق زنان در ایران پایان دهد.

این برای نخستین‌بار نیست که فعالان حقوق زنان در ایران با تهدید به تجاوز، تعرض و مرگ مواجه می‌شوند. پیش از این گزارش‌های متعددی به نقل از خود این افراد یا زندانیان دیگری که شاهد این روایت‌ها بودند، منتشر شده است.

مأموران امنیتی جمهوری اسلامی ۲۵ مرداد پارسال ۱۲ تن از کنشگران حقوق زنان و فعالان مدنی ساکن استان گیلان از جمله این شش فعال مدنی را در شهرهای رشت،‌ فومن، انزلی و لاهیجان بازداشت کردند.

این فعالان در مجموع به «بیش از ۶۰ سال حبس» محکوم شدند که این حکم هشتم خرداد امسال در دادگاه تجدید نظر استان گیلان تأیید شد.

پیشتر منابع نزدیک به این کنشگران به رادیوفردا گفته بودند که اغلب آنان در طول بازداشت تحت فشارهای سنگین بازجویی، ضرب‌وشتم، تعرض جنسی، تهدید به مرگ و اعدام مصنوعی قرار گرفتند.

بنا به اطلاعاتی که به رادیوفردا رسیده بود، بیشتر خشونت‌های فیزیکی و روانی در دوران بازجویی و حبس این فعالان و بازداشتی‌های بعد از جنبش «زن زندگی آزادی» در گیلان با اطلاع و به‌دستور مستقیم «بازپرس سلطانی» در شعبه ده دادگاه کیفری رشت انجام گرفته است.

با این حال و به‌رغم این‌که جزئیات این خشونت‌ها و شکنجه‌ها هنگام بازداشت و در دوران بازداشت را منابع دیگری هم منتشر کردند، محسن سلطانی، بازپرس پرونده، نه‌تنها این موضوع را پیگیری نکرد که فروغ سمیع‌نیا در مصاحبه با کانون زنان ایرانی گفت زمانی که از برخورد خشونت‌آمیز زمان بازداشت و بازجویی به بازپرس پرونده شکایت کرده، بازپرس پرونده به او گفته است «خودم گفتم».

بر اساس احکام صادره علیه این فعالان حقوق زنان، زهره دادرس به اتهام «تشکیل ‌گروه با هدف برهم زدن امنیت ملی» و «اجتماع و تبانی» به ۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شد؛ یک گروه تلگرامی که خود بازداشت‌شدگان آن را یک «گروه دوستانه» خواندند.

فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، متین یزدانی، آزاده چاوشیان و‌ زهرا دادرس نیز به اتهام «اجتماع و تبانی» و «عضویت در گروه» هریک به شش سال و ‌سه ماه و ۱۷ روز حبس محکوم شدند.

جلوه جواهری و هومن طاهری هم به اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند.

در همین پرونده، زهره دادرس روز جمعه ۲۰ تیرماه برای اجرای حکم زندان بازداشت شد و زهرا دادرس نیز که برای پیگیری وضعیت خواهرش به اجرای احکام دادگستری مراجعه کرده بود، بازداشت و به همراه او به زندان لاکان رشت منتقل شد.

زهره و زهرا دادرس در دوران بازداشت اولیه، به دستور بازپرس پرونده، محسن سلطانی، اجازهٔ ملاقات با یکدیگر نداشتند و مانند سایر دوستان خود نیز در زمان بازداشت با رفتار خشونت‌آمیز مواجه شدند.

مأموران وزارت اطلاعات بامداد ۲۵ مرداد با «کلت» و «کلاشینکف» به منزل زهرا دادرس هجوم بردند. ضرب‌وشتم و تهدید به شلیک از این بابت بود که نیروهای امنیتی از لحظات اولیهٔ بازداشت رمز تلفن همراه او را می‌خواستند؛ اتفاق مشابهی که برای دیگر اعضای پرونده هم رخ داد.