سیستم آموزش و پرورش کشور چه بلایی بر سر دانشآموزان آورده که به هر مساله آموزشی دید تکلیف محور دارند و مدرسه را بیشتر شبیه زندانی میدانند که اجبارا باید ساعاتی در روز را در آنجا بگذارند و تکالیفی را تحویل دهند (. حجم بالای کتابهای درسی)بالا بودن حجم کتابهای درسی دانش آموزان در تمام مقاطع:موضوعی است که همواره مورد بحث بوده است؛ تا جاییکه دانش آشتیانی در همان ابتدای وزارت خود بر متناسب سازی کتب درسی تاکید کرد. بسیاری از کارشناسان آموزشی اعتقاد دارند حجم زیاد مطالب و سنگین بودن محتوای کتابها علاوه بر اینکه موجب خستهگی و دلزدگی دانش آموزان میشود عملا فرصتی برای آموزش عمیق مطالب باقی نمیگذارد. (۲. عدم جذابیت محیط مدرسه و کلاس)یکی دیگر از عواملی که موجب دلزدگی دانش آموزان از مدرسه میشود محیط خشک و بدون جذابیت آن استبسیاری از مدارس محیطی فرسوده و با معماری خشک دارند و از نظر فضای سبز، تزئینات و رنگ آمیزی و نورگیر بودن کلاسها در وضعیت نامطلوبی به سر می برند.اما مهمتر از اینها فضای خشک و یکسویه کلاس هاست، تدریس به شیوهای سنتی، تک گویی معلم، الزام پذیرش بیچون و چرای دانش آموز و برگزاری کلاس بدون گفتگو و نشاط جمعی از بزرگترین ضعفهای سیستم آموزشی کشور است.(برخورد نامناسب معلمان)یکی دیگر از دلایل گریزان بودن دانش آموزان از مدرسه برخورد نامناسب معلمان است. رابطه غیر صمیمی و خشک بین معلم و دانش آموز، الزام به انجام تکالیف سنگین، بی توجهی به نظرات و احساسات دانش آموزان و ... از جمله مسائلی است که در مدارس بسیار به چشم میآید.اما متاسفانه مساله تنبیه بدنی هم هنوز در مدارس وجود دارد و هرزگاهی اخباری از برخورد خشن معلم با دانش آموزان شنیده میشود.(شروع کلاسها در صبح زود)یکی دیگر از عواملی که موجب عدم رغبت دانش آموزان برای حضور در کلاسها و بی علاقگی آنها به مدارس میشود برگزاری کلاسهای صبح زود است که علاوه بر تاثیراتی که بر سلامتی بچهها دارد آنها را از مدرسه بیزار میکند.در کشور ما ساعت شروع کار مدرسه ۷.۳۰ صبح است که گاهی به دلیل مسافت طولانی مدرسه تا خانه، دانش آموز باید صبح بسیار زود در تاریکی از خواب بیدار شود و به مدرسه برود.بر اساس یک مطالعه دانشآموزان به خاطر اجبار به شرکت در کلاسهای ابتدای صبح به طور متوسط حدود ۱۰ ساعت در هفته کمبود خواب دارند (برخورد یکسان با دانش آموزان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای ذاتی)آخرین ضعفی که از آموزش و پرورش کشور در اینجا بیان میشود بی توجهی به تفاوتها و استعدادهای گوناگون دانش آموزان است.بچههایی که وارد مدرسه میشوند از طبقات اجتماعی متفاوت و با استعدادهای گوناگون هستند، اما در مدارس کشور امکان پرورش بسیاری از تواناییهای هنری، ورزشی و ... دانش آموزان وجود ندارد.همین امر سبب میشود دانش آموز با درسهای مشترکی که همه دانشآموزان وادار به یادگیری آن هستند، با بی میلی برخورد کند و در صورت توانایی مالی و ... علاقه خود را در موسسات خصوصی دنبال کند.زنگِ خونه" یا "زنگِ آخر" همچنان پر طرفدارترین زنگ در مدارس کشور محسوب میشود. دانشآموزان ایرانی به جای لذت بردن از دوران کودکی و یادگیری مهارتهای کاربردی زندگی ناچارند برای گرفتن مدرک تحصیلی
"هفتخان رستم" را پشت سر بگذارند. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته، فرد از کودکی تا دبیرستان شادترین لحظات زندگی خود را در مدرسه میگذراند و نه تنها با مدرسه احساس بیگانهگی نمیکند بلکه بخش بزرگی از زیست اجتماعی خود را در آنجا تجربه میکند. اما چه ضعفی در آموزش و پرورش ما وجود دارد که مدارس را برای بچهها به زندان تبدیل کرده است؟
پریا ترابی
.