Sunday, 6 August 2023
حکومت در مخمصه حجاب اسلامی
بازگشت پرسروصدای گشت ارشاد به خیابانها برای مقابله با جنبش نافرمانی مدنی زنان علیه حجاب اجباری این پرسش اساسی را پیش میکشد که جمهوری اسلامی ازاین اقدام چه هدفی را دنبال میکند؟ این پرسش از این رو مهم است که مسئولین از نگاه بسیار منفی جامعه به چنین رویکردهای ضد مدنی، سرکوبگرانه و نیز دشواریهای عملی نظارت فراگیر بر حجاب و پوشش زنان خبر دارند. آنها همچنین بخوبی میدانند که روانه کردن گشت ارشاد، عامل قتل مهسا امینی و اذیت و آزار هزاران زن درعرصه عمومی، میتواند بستر یک بحران سیاسی و اجتماعی جدید بزرگ دیگری را فراهم آورد. سردرگمی و برخوردهای متناقض و ناهمگون هم درماههای گذشته نشان داد که مسئولان حکومتی بر سر سیاست مقابله با نافرمانی مدنی زنان در رابطه با حجاب اجباری همداستان نیستند و همین موضوع هم مانع ازتصویب سریع موارد قانونی شده است که ازهفتهها پیش دردستور کار مجلس قرار دارد. جنبشهای اعتراضی درهمه دنیا فرصتهایی برای جامعه وحکومت هستند برای دیدن ودرک بهترآسیبها ونارساییهای اجتماعی، شنیدن صدای شهروندان ناراضی و آنچه که در زیر پوست جامعه میگذرد. درست به همین دلیل هم بسیاری از اصلاحات و تغییرات اجتماعی مهم در حکومتهای متعارف دمکراتیک در پی جنبشهای اعتراضی و مطالباتی شکل میگیرند. در ماههای گذشته بسیاری از چهرههای سیاسی و جامعه مدنی و نیز نهادهای آکادمیک و دانشگاهیان هم با ارجاع به جنبش زن، زندگی، آزادی تلاش کردند از طریق بررسی عینی وضعیت جامعه، تحلیل سنجشگرانه بحرانهای چند سویه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، فساد فراگیر در حکومت، شکاف فرهنگی و نسلی در حال گسترش، تبعیضها و محرومیتها، سقوط اعتماد به نظام سیاسی و بیاعتبار شدن ارزشها و گفتمان حکومتی در میان شهروندان به نهادهای قدرت بفهمانند چرا و چگونه این اعتراضات ریشه در جامعه و بحرانهای آشکار و پنهان آن و سیاستهای ویرانگر حکومتی دارد. چند و چون برخورد نهادهای اصلی قدرت با جنبش زن، زندگی، آزادی و یا نافرمانی مدنی کنونی زنان علیه حجاب اجباری حکایت از بازتولید سیاستی میکند که در آن هیچ نشانی از درک واقعیتها و نیازهای جامعه امروزی دیده نمیشود. همه نیروی حکومت در خدمت سرکوب بیرحمانه، مهار جنبش اعتراضی و پیدا کردن راههای مقابله با نافرمانی مدنی زنان به کار گرفته شد و میشود. حکومت اقتدارگرا و دینسالار بر این باور بود که با خشونت، تهدید و زور جامعه را به سکوت وا خواهد داشت. ادامه جنبش و گسترش نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری و ناتوانی در حل ابر بحرانهای جامعه، نظام اسلامی-شیعه را در نوعی انزوای اجتماعی و بنبست سیاسی واقعی قرار داده است. همه شواهد نشان میدهند که حکومت اصلاح، عقبنشینی و تن دادن به خواستهای مشروع جامعه، از جمله در حوزه حجاب اجباری را به معنای شکست و به خطر افتادن اقتدار، هویت و موجودیت خود میداند. برای بخش مهمی از حکومت پایان حجاب اجباری به معنای پایان نماد هویت اسلامی حکومت و بر باد رفتن تنها دستاورد دینی جمهوری اسلامی هم هست. حجاب اجباری زنان در جمهوری اسلامی چیزی بسیار فراتر از یک امر مذهبی و تکلیف شرعی است. دستاندرکاران حکومتی با امتناع از دیدن و برسمیت شناختن تحولات ژرف فرهنگی و ذهنیتی جامعه، حجاب زنان و کنترل بدن آنان را به نماد اقتدار دینی و سیاسی خود بدل کردهاند. آنچه در ماههای گذشته در کوچه و خیابانهای ایران گذشته و میگذرد، آیینه تمام نمای جامعه سرخورده و خشمگین از سرکوب و زندگی در امپراطوری ممنوعیتهاست. مردم ایران مانند همه جای دنیا حق دارند علیه قوانینی مانند حجاب اجباری که از نظر آنها غیر عادلانه و زورگویانه هستند اعتراض کنند. نافرمانی مدنی زنان ایران در رابطه با حجاب اجباری و مقاومت در برابر تهدیدها و فشارها، حکومت اسلامی را در برابر یک چالش بزرگ قرار داده است. روشهای همیشگی حکومت در برخورد با زنان اینبار کارایی خود را از دست داده و ماههاست که دستاندرکاران به هر دری میزنند تا راه حلی برای پایان بخشیدن به مقاومت مدنی زنان و جامعه ایران بیابند. مسئولان حکومتی فکر میکردند که با سرکوب خشن جنبش زن، زندگی، آزادی و بازگشت ترس و نظارت همه چیز به حالت پیشین برمیگردد. آنها نمیتوانند بپذیرند که چیزهایی در ژرفترین لایههای ذهنیتی و فرهنگی جامعه ایران دگرگون شده و بازگشتی به گذشته و نظم پیشین وجود نخواهد داشت. اصلیترین دلیلی که میتواند برگرداندن گشت ارشاد را توضیح دهد شاید گسترش نافرمانی مدنی زنان، بحرانی بودن وضعیت جامعه و امکان شعلهور شدن دوباره آتش زیر خاکستر جامعه ناراضی و عاصی است. تجربه هفتههای گذشته به نهادهای قدرت نشان داده است که زنان با هوش مصنوعی در خدمت سرکوب، ترساندن، تهدید و جریمه میدان مبارزه را ترک نمیکنند و بازگشت به نظم پیشین به امر ناممکن تبدیل شده است. ارزیابی نهادهای اصلی قدرت این است که ساختار نارضایتی در ایران و بیاعتمادی و تنفر از دولت بخاطر تدوام بحرانها و ناتوانی آن در حل مشکلات بسیار نیرومند است و هر نوع عقبنشینی سیاسی میتواند به معنای ضعف حکومت باشد و بر قدرت و اعتبار مخالفان بیفزاید. در رهیافت راهبردی جمهوری ایجاد ترس در جامعه و سیاست النصر بالرعب جایگاه مهمی دارد. جنبش زن، زندگی آزادی به روندهای ترسزدایی درجامعه شتاب بخشیده وافسانه شکستناپذیری قدرت امنیتی حکومت دیگر از اعتبار پیشین برخوردار نیست. حکومت از طریق بازگرداندن گشت ارشاد و اشغال نظامی خیابانها در آستانه سالگرد جنبش زن، زندگی آزادی لجوجانه در پی آن است که در جنگ حجاب، اقتدار و قدرت خود را به رخ زنان و بقیه جامعه بکشد. برگرداندن گشت ارشاد به خیابانها را باید بربستررقابتهای آشکار و پنهان درون حکومتی هم دید. همه شواهد نشان میدهند آمدن دوباره گشت ارشاد بد نام به خیابانها گزینه اصلی همه جناحهای حکومتی و روحانیون نیست. بحثهای ماههای گذشته نشان میدهند که گرچه همگی بر سرکوتاه نیامدن در موضوع حجاب اجباری کم و بیش همداستانند، اما نگاهها در مورد نوع برخورد با کسانی که دست به نافرمانی مدنی و سرپیچی از قانون میزند همسان نیستند. در کنار هواداران سیاست مشت آهنین کسانی صفآرایی کردهاند که در برابر این تکلیف شرعی بیشتر عملگرایند و خواهان به کار گیری روشهای مقبولتر، جریمه نقدی و یا سختگیری محدودند. مسئله مقبولیت رویکردها در جامعه، آن هم در آستانه انتخابات مجلس و نیز شتاب گرفتن روندهای مشروعیتزدایی از حکومت دینی، به دغدغه شمار روزافزونی از اسلامگرایان درون و نزدیک به حکومت تبدیل شده است. اینکه در میان نهادهای رسمی کمتر کسی حاضر است مسئولیت سیاسی برگرداندن گشت ارشاد را به گردن گیرد، نشانه روشن ترس مسئولان از جامعه و آگاهی از تنفر افکارعمومی از سیاستهای حکومتی است.