اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Thursday, 17 August 2023

انگیزه ناموسی؛ یک زن در تهران توسط پدرش به قتل رسید

انگیزه ناموسی؛ یک زن در تهران توسط پدرش به قتل رسید

خبرگزاری هرانا – روز دوشنبه نوزدهم تیرماه، یک مرد در تهران دخترش را با انگیزه ناموسی به قتل رساند. متهم هم اکنون در بازداشت بسر میبرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، روز دوشنبه نوزدهم تیرماه ۱۴۰۲، یک زن در تهران توسط پدرش به قتل رسید.

رئیس پلیش پیشگیری تهران در تشریح این رویداد گفت: در پی اعلام خبر مبنی بر مرگ مشکوک دختری، ۱۹ ساله که علت مرگ نیز خودکشی اعلام شده بود، تیم تخصصی از ماموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولی‌عصر پلیس پیشگیری تهران به محل اعزام شدند.

محمد گودرزی افزود: ماموران کلانتری با حضور در صحنه متوجه آثار کبودی بر روی سر و گردن دختر شدند. بعد از تحقیقات پلیسی و پی‌جویی‌های انتظامی و همچنین بررسی صحنه جرم مشخص شد پدر پس از متوجه شدن روابط غیرمتعارف دخترش با فرد مذکر، وی را با ضربات به سر و خفه کردن به قتل رسانده است.

گودرزی با بیان اینکه پدر این دختر از اتباع کشور همسایه است، گفت: متهم بازداشت شده، در بازجویی های پلیس به ارتکاب قتل دخترش اعتراف کرده است.

جنایت‌ های ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته می‌ شود.

بی خبری از وضعیت شهریار براتی نیا پس از دیپورت به ایران

با گذشت سیزده روز از دیپورت «شهریار براتی‌نیا»، فعال سیاسی از ترکیه به ایران و تحویل او به نیروهای مرزبانی، پیگیری‌ای نزدیکان و خانواده درباره محل نگهداری و شرایط سلامتی او بی‌نتیجه مانده است.

او که سابقه بازداشت و زندان در جمهوری اسلامی داشته است و از مدتی پیش بدون داشتن اجازه اقامت در ترکیه زندگی می‌کرد، روز ۱۲ مردادماه به ایران دیپورت شد.

این فعال سیاسی اول تیر ۱۴۰۲ در استانبول بازداشت و به کمپی در استانبول و سپس به کمپ «دوغوبایزید» در شرق ترکیه منتقل و سرانجام به نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی تحویل داده شد.

وضعیت پناهجویان و فعالین سیاسی و مدنی که برای حفظ جان و امنیت خود و خانواده‌شان مجبور به خروج از ایران و زندگی در ترکیه شده‌اند، بسیار نگران کننده است. جامعه جهانی به خاطر ماهیت جنایتکار جمهوری اسلامی، باید جلوی دیپورت پناهندگان ایرانی و تحویل آنان به حکومت ایران را بگیرد. همچنین سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشری باید زمینه را برای خروج هزاران پناهجوی ایرانی که اکثر در شرایط نا امن و بلاتکلیف سالهاست در ترکیه به سر می‌برند، فراهم کنند.


Wednesday, 16 August 2023

جنگ قدرت و پاچه خواری رئیسی برای تصاحب صندلی سلطنت ولایت فقیه

آیا اقلیت‌های دینی در ایران از حقوق‌بشر عالی برخوردارند؟ 

مرداد ۲۳, ۱۴۰۲ ایران وایر
«آرا شاوردیان»، نماینده ارامنه و مسیحیان تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، روز ۲۰مرداد۱۴۰۲ در گفت‌وگو با خبرگزاری «ایسنا» ادعا کرده «اقلیت‌های دینی از حقوق‌بشر عالی در ایران برخوردارند.» او در این گفت‌وگو اظهار داشته: «اگر در ایران بخواهیم اقلیت‌ها را از بعد حقوق‌بشری‌ بررسی کنیم، باید بگوییم اقلیت‌ها از حقوق عالی برخوردار هستند. در قانون اساسی ایران برای ادیان و اقلیت‌ها، قوانین خوبی وضع شده و ما به‌راحتی می‌توانیم به آداب دینی خود بپردازیم و در بحث تعلیم و تربیت و حقوق عمومی هم، به همین ترتیب است.»آیا اقلیت‌های دینی-مذهبی در نظام جمهوری اسلامی از حقوق‌بشر عالی برخوردارند؟ آیا اقلیت‌ها در انجام مناسک مذهبی آزادند؟ آیا حقوق عامه در نظام جمهوری اسلامی شامل حال اقلیت‌های دینی-مذهبی هم می‌شود؟ «ایران‌وایر» در این گزارش، به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد.
حقوق اقلیت‌های دینی در قانون اساسی مطابق اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی،‌ «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این‌ها، باید براساس موازین اسلامی باشد.» محوریت اسلام در اصل ۱۲ مورد تاکید مجدد قرار گرفته و آمده «دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی‏‌عشری است و این اصل، الی‏‌الابد غیرقابل تغییر است.» در همین اصل، سایر مذاهب اسلامی شامل «حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی»، به رسمیت شناخته شده و تاکید شده «پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏‌ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏‌ای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شورا‏ها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.»قانون اساسی در اصل ۱۳، ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی را به‌عنوان تنها اقلیت‌های دینی شناخته شده مورد حمایت قرار داده و آورده «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی،‌ تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌‏کنند.» با‌این‌وجود، در قانون اساسی جمهوری اسلامی تاکید نشده که غیرمسلمانان از حقوق مساوی و برابر با مسلمانان برخوردارند. در اصل ۱۹ آمده «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این‌ها، سبب امتیاز نخواهد بود.» در این اصل، اشاره‌ای به برابری دینی و مذهبی نشده، هرچند کلمه «مانند این‌ها» می‌تواند در برگیرنده دین و مذهب هم باشد، ولی نگاهی به سایر اصول تبعیض‌آمیز قانون اساسی نشان می‌دهد که آن‌ها دین و مذهب را مشمول این اصل نمی‌دانند در اصل ۲۰ هم که از کلمه «همه افراد ملت» نام برده، ولی حقوق انسانی را با رعایت موازین اسلامی برای همه افراد مشروع دانسته است. اصل ۲۰می گوید: «همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.» در واقع در نظام جمهوری اسلامی، دین اسلام و مذهب شیعه، برتر از سایر ادیان و مذاهب شناخته شده است.آیا می‌توان نتیجه گرفت که قانون اساسی جمهوری اسلامی، متضمن حقوق‌بشر عالی در ایران برای اقلیت‌های دینی است؟خیر؛ هم در قانون اساسی و هم در قوانین موضوعه مصوب در سال‌های پس از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی و هم در عمل، اقلیت‌های دینی و مذهبی از بسیاری از حقوق محروم شده و شهروند درجه دو به حساب می‌آیند. برخی از موارد نقض حقوق اقلیت‌های دینی-مذهبی را این‌گونه می‌توان بر‌شمرد:قانون اساسی تنها پیروان ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت را به‌عنوان اقلیت دینی به رسمیت شناخته [اصل ۱۳] و سایر اقلیت‌های دینی همچون بهاییان و نوکیشان مسیحی [کسانی که بعدتر به دین مسیحیت گرویده‌اند] را به رسمیت نمی‌شناسد. جمهوری اسلامی نه‌تنها حقوق و آزادی‌های دینی سایر اقلیت‌های دینی را محترم نمی‌شمارد، بلکه به طرق مختلف موجبات آزار‌واذیت آن‌ها را فراهم کرده و می‌کند. قانون اساسی در اصول متعدد، کسب مناصب مهم حکومتی را از آن مسلمانان شیعه پیرو ولایت فقیه دانسته و پیروان سایر ادیان و غیرشیعیان، از تکیه بر این مناصب محروم شده‌اند. مناصبی همچون:رهبر شدن (اصل ۱۰۹)عضویت در شورای نگهبان (اصل ۹۱)زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده، و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعا یک نماینده، و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب می‏کنند. سایر اقلیت‌های دینی نمی‌توانند در مجلس نماینده داشته باشند. ضمن اینکه پیروان ادیان شناخته شده در قانون اساسی نیز تنها می‌توانند هم‌کیشان خود را در مجلس نمایندگی کنند. (اصل ۶۴)ریاست جمهوری (اصل ۱۱۵)، حتی مسلمانان غیر شیعه نمی‌توانند رییس‌جمهور شوند ریاست قوه‌قضاییه (اصل ۱۵۷)رییس دیوان عالی کشور (اصل ۱۶۲فعالیت حزبی برای غیر مسلمانان ممنوع شده است. اصل ۲۶ قانون اساسی می‌گوید: «احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته‌‏شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت»، ولی مطابق ‌قانون فعالیت احزاب، جمعیت‌‌ها و انجمن‌ های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده، پیروان اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی حق فعالیت حزبی ندارند و تنها می‌توانند در انجمن‌های دینی و در حیطه امور دینی خود فعالیت کنند. سایر اقلیت‌های دینی مثل بهاییان، اساسا حق هیچ‌گونه فعالیت جمعی ندارند.برخلاف اصل ۲۸ قانون اساسی که همه در انتخاب شغل آزادند، ولی بند الف ماده ۲۹ قانون ارتش، استخدام در ارتش جمهوری اسلامی را به متدینین به دین اسلام محدود کرده و پیروان سایر ادیان از عضویت در ارتش محروم هستنمطابق ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی، کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد، وراث کافر ارث نمی‌برند، اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. پیش‌تر «روبرت بگلریان» نماینده مسیحیان ارمنی اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی خبر داده بود که با پیگیری‌های پانزده ساله و مداوم و با استناد به اسناد حقوقی در نامه­‌نگاری‌ها و برگزاری نشست‌های تخصصی متعدد با مسوولین در رده­‌های مختلف، سرانجام موفق به تفاهم با قوه‌قضاییه شدند که منجر به صدور بخشنامه شماره ۱۰۰۰/۲۳۷۶۷/۹۰۰۰ مورخ ۱۲/۰۹/۱۴۰۱ معاون اول محترم قوه‌قضاییه به دادگستری­‌های کل کشور گردید. براساس این بخشنامه، پیروان اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی، مشمول این ماده نمی‌شوند و آن‌ها مطابق دین خود ارث می‌برند. با‌این‌وجود، هنوز این قانون مشمول بهاییان و سایر اقلیت‌های دینی می‌شود.محروم شدن پیروان اقلیت‌های دینی از عضویت در شوراهای شهر و روستا، دیگر تبعیضی است که علیه اقلیت‌ها با نظر تفسیری شورای نگهبان اعمال می‌شود. «فکت نامه»، پیش‌تر در گزارشی با عنوان «استناد شورای نگهبان به سخنرانی آیت‌الله خمینی برای حذف اقلیت‌های دینی از شوراها»، به تفصیل به اعمال محدودیت در ورود اقلیت‌های دینی به شوراهای شهر و روستا در مناطقی که اکثریت آن مسلمان‌نشین هستند پرداخته است. شورای نگهبان با ارجاع به نظر آیت‌الله خمینی، معتقد است غیرمسلمانان نمی‌توانند بر مسلمانان ریاست کنند. از این حیث، عضویت آن‌ها در شوراها را خلاف مبانی شرعی می‌دانند.محدودیت و فشار علیه اقلیت‌های دینی در نظام جمهوری اسلامی محدود به تبعیض‌های مندرج در قوانین نیست، بلکه در عمل نیز فشار و تبعیض علیه اقلیت‌های دینی بسیار است. از محروم کردن سنی‌ها از داشتن مسجد و برپایی نماز جمعه در تهران، تا تبلیغ دین توسط پیروان مسیحی و یهودی و نابرابری در استخدام و حقوق و دستمزد و محدودیت‌های کسب‌و‌کار و ورود به دانشگاه و … .رتبه ایران از منظر آزادی مذهبی در دنیاآخرین گزارش سالانه ایندکس دموکراسی که توسط «اکونومیست» منتشر شده، نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، ایران در میان ۱۶۷ کشور دنیا که شاخص‌های دموکراسی در آن‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته، در رتبه ۱۵۴ قرار دارد. یعنی ایران تنها وضعیتی بهتر از «یمن، چین، تاجیکستان، گینه، لائوس، چاد، ترکمنستان، کنگو، سوریه، آفریقای مرکزی، کره شمالی، میانمار و افغانستان» دارد. نمودار زیر، رتبه ایران در شاخص دموکراسی و نمره ایران در آزادی مذهبی را نشان می‌دهد. شاخصی که ایران در آن، در ردیف ۱۴ کشور انتهای جدول قرار گرفته است:در ایندکس دموکراسی، شاخص تساهل مذهبی و آزادی بیان دینی، با طرح پرسش‌های زیر مورد سنجش قرار گرفته:آیا اقلیت‌های قومی، مذهبی و سایر اقلیت‌ها، از میزان معقولی از خودمختاری و صدای خود در روند سیاسی برخوردارند؟ آیا همه ادیان، مجاز به فعالیت آزاد هستند، یا برخی از آن‌ها محدود شده‌اند؟ آیا حق عبادت اعم از علنی و خصوصی جایز است؟ آیا برخی از گروه‌های مذهبی از دیگران احساس ترس می‌کنند، حتی اگر قانون مستلزم برابری و حمایت باشد؟ آیا هیچ تبعیض قابل‌ توجهی براساس نژاد، رنگ یا اعتقادات مذهبی افراد وجود دارد؟نتایج حاصله و بررسی دیگر شاخص‌های دموکراسی، نشان می‌دهد دو کشور چاد و آفریقای مرکزی که رتبه دموکراسی آن‌ها از ایران پایین‌تر است، اما در شاخص آزادی مذهبی وضعیتی بهتر از ایران دارند و در مقابل، سه کشور اریتره، ازبکستان و عراق که در شاخص دموکراسی رتبه‌ بالاتری از ایران دارند، در شاخص آزادی مذهبی، اوضاع وخیم‌تری به نسبت ایران دارند.
جمع بندی
آرا شاوردیان، نماینده ارامنه و مسیحیان تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، مدعی است: «اقلیت‌های دینی از حقوق‌بشر عالی در ایران برخوردارند.» بررسی‌های ایران‌وایر نشان می‌دهد که این ادعا، فاصله بسیار با واقعیت دارد.قانون اساسی و قوانین عادی در نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از حوزه‌ها تبعیض‌آمیز، و پیروان اقلیت‌های دینی، حتی اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی را از بسیاری از حقوق و امتیازات برابر با مسلمانان محروم کرده است.مطابق قانون اساسی و قوانین عادی پیروان اقلیت‌های دینی شناخته شده:از بسیاری از مناصب حکومتی همچون رهبری، ریاست‌جمهوری، ریاست قوه‌قضاییه، عضویت در شورای نگهبان، ریاست دیوان عالی کشور و …، محروم شده‌اند.از فعالیت حزبی محروم و تنها در انجمن‌های دینی که به احوال شخصیه می‌پردازد امکان فعالیت دارند و از حق اشتغال در ارتش جمهوری اسلامی هم محروم هستند.براساس قوانین نانوشته، پیروان اقلیت‌های دینی سهمی از مدیریت کشور ندارند، آن‌ها نه‌تنها نمی‌توانند وزیر و استاندار و فرماندار و … شوند، بلکه حتی در مدیریت مدارس دینی هم با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند.اقلیت‌های دینی رسمیت نیافته در قانون اساسی مثل بهاییان، از هیچ حقی برخوردار نیستند و اصلاحات اعمال شده در حق دیه و ارث اقلیت‌های دینی شناخته شده نیز شامل آن‌ها نشده و مورد آزار‌و‌اذیت نهادهای امنیتی و قضایی قرار دارند.بنابراین ایران وایر به ادعای آقای آرا شاوردیان، نماینده ارامنه و مسیحیان تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، مبنی‌بر اینکه: «اقلیت‌های دینی از حقوق‌بشر عالی در ایران برخوردارند»، نشان «دروغ پینوکیو» می‌دهد.دروغ پینوکیو: اظهاراتی که عدم صحت آن‌ها قبلا ثابت شده است، یا براساس تحقیقات و مدارک موجود، کذب از کار درآمده‌اند و یا به عبارتی، یک دروغ عیان هستند.
شاخص دموکراسی و نمره ایران در آزادی مذهبی

Monday, 14 August 2023

حکومت آیت‌الله‌ها و استراتژی نظامی سازی شیعیان‏ ‌‏


این حکومت راهکار نظامی‌سازی شیعیان را یکی از پایه‌های بقای خود در قدرت می‌داند
از هنگام ربودن انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و دستیابی به قدرت، حکومت آیت‌الله‌ها از اندیشه ولایت فقیه به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف استراتژیک و پروژه سیاسی خود در کشورهای عربی استفاده می‌کند و هیچ پروایی از این که پیامدهای این سیاست‌بازی، منطقه را با چه بحران‌هایی رو‌به‌رو می‌کند، ندارد. رژیم ایران گستره بهره‌برداری از ولایت فقیه را چنان توسعه داده است که هیچ عرصه‌ای از گزند این استفاده‌جویی بی‌بهره نمانده است و این اندیشه سیاسی-مذهبی در تمام جهت گیری‌ها ریشه داونده است. اما عمده‌ترین مظهر این پدیده در نظامی‌سازی شیعیان نمایان شده است و به عنوان یک اصل اساسی در راستای گسترش تشیع که حکومت آیت‌الله‌ها از آن با عنوان «صدور انقلاب اسلامی» یاد می‌کند، تبدیل شده است. 
رژیم ایران اندیشه صدور انقلاب را چنان با اعتقادات مذهبی پیوند داده است که بسیاری از جوانان شیعه آن را بخشی از اصول مذهبی می‌پندارند و خدمت در این مسیر را به عنوان یک رسالت دینی تلقی می‌کنند. نظام جمهوری اسلامی ایران در پرتو همین راهبرد توانسته است جوانان را برای برآورده کردن اهداف سیاسی خود در جهان عرب بسیج کند و با ایجاد گروه‌های مسلح، زمینه گسترش نفوذ سیاسی و نظامی خود را تحت پوشش باورهای مذهبی، در بسیاری از کشورهای منطقه و جهان فراهم کند. 
بنابر این، حکومت آیت‌الله‌ها که راهکار نظامی‌سازی شیعیان را به عنوان یکی از عمده‌ترین پایه‌های بقای خود در قدرت می‌داند، سعی می‌کند با استفاده از تمام گزینه‌های ممکن، جوانان شیعه، به‌خصوص اقلیت‌های شیعه‌مذهب را در کشورهای مختلف تبدیل به گروه‌ها نظامی کند. افسران نظامی ایران نوجوانان شیعه‌مذهب را آموزش نظامی می‌دهند و پیشرفته‌ترین جنگ‌افزار‌ها را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند تا به دفاع از سیاست‌های تهدید آمیز رژیم ایران در منطقه بپردازند. بسیج کردن جوانان شیعه مذهب در کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و یمن که دچار آشفتگی سیاسی هستند، بخشی از همین راهبرد ماهرانه است. رژیم ایران با مسلح کردن جوانان شیعه‌مذهب کشورهای یاد شده، آن‌ها را به سوریه و برخی دیگر از کشورها می‌فرستد تا منافع عربستان سعودی و ایالات متحده را هدف حمله قرار دهند. با بهره‌برداری از همین استراتژی، حکومت آیت‌الله‌ها از یک سو جوانان شیعه را در شماری از کشورهای عربی تحریک می‌کند تا دست به اقدامات تهدید آمیز بزنند و ثبات و امنیت کشور خود را دچار چالش کنند، و از سوی دیگر، گروه‌های شبه‌نظامی‌ را که در کشورهای مختلف تشکیل داده است، به عنوان نیروهای جنگی به نقاط دیگری اعزام می‌کند تا مسیر توسعه‌طلبی‌های رژیم ایران را هموار کنند. افزون بر آن، استفاده از شعارها و نماد‌های مذهبی برای نامگذاری گروه‌های مسلح، دسته‌های نظامی و مراکز آموزشی نظامی، به ویژه در چارچوب سپاه پاسدارن، همچون پایگاه ثامن الائمه، پایگاه غدیر، گردان ولیعصر، گردان ثارالله و گردان عاشورا، ترفند دیگری برای تحریک فرقه‌گرایی و برانگیختن احساسات مذهبی در میان جوانان است.
البته عرصه استفاده از این ترفندها تنها منحصر به قلمرو ایران نیست و رژیم ایران همین نمادهای مذهبی را برای نامگذاری گروه‌های مسلح که از جوانان شیعه‌مذهب در سایر کشورهای منطقه ایجاد کرده است، نیز به کار می‌برد؛ لشکر فاطمیون افغانستان و لشکر زینبیون پاکستان، گروه‌های مسلح ایجاد شده توسط سپاه  هستند که با ادعای دفاع از عتبات مقدسه، اما برای تحقق اهداف استراتژیک حکومت آیت‌الله‌ها، در کنار نیروهای سپاه پاسداران در سوریه می‌جنگند. علاوه بر آن، رژیم ایران سعی می‌کند تمام اهداف منطقه‌ای خود را با ارزش‌های دینی و باورهای مذهبی پیوند دهد تا جوانان را از این روزنه فکری وارد کارزار کند. دفاع از زیارتگاه‌های اهل بیت و مراقد امامان در نجف و کربلا و حرم حضرت زینب در سوریه، بهترین شیوه برای کشاندن جوانان شیعه‌مذهب به میدان‌های نبرد است. در یمن نیز جوانان زودباور شیعه مذهب با استفاده از همین شعارهای مذهبی، به جبهه‌های جنگ سوق داده می‌شوند و با امیدواری به پاداش الهی، در خدمت پروژه سیاسی ایران در منطقه قرار می‌گیرند.

احضار ده‌ها تن از دانشجویان به نهادهای امنیتی در آستانه سالگرد اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»

۲۴/مرداد/۱۴۰۲

رسانه‌های دانشجویی از احضار گسترده دانشجویان به نهادهای امنیتی با توجه به نزدیک شدن به سالگرد اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» خبر دادند.

بر اساس این گزارش‌ها، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی طی روزهای اخیر اقدام به «احضار تلفنی» و «تهدید» ده‌ها تن از دانشجویان دانشگاه‌های امیرکبیر، علامه، خواجه نصیر، تربیت مدرس، فردوسی مشهد و اصفهان کرده‌اند.

کانال خبرنامه امیرکبیر که رویدادهای مرتبط با دانشجویان این دانشگاه را پوشش می‌دهد، روز دوشنبه ۲۳ مرداد ماه از احضار تلفنی دست‌کم ۱۰ تن از دانشجویان دانشگاه‌ صنعتی امیرکبیر، پلی‌تکنیک تهران، خبر داد.

این دانشجویان به «دفتر پیگیری وزارت اطلاعات» واقع در خیابان برادران مظفر و همچنین «دفتر پیگیری و حقوقی نیایش» واقع در مجاورت باشگاه انقلاب تهران احضار شده‌اند.

خبرنامه امیرکبیر همچنین به نقل از تعدادی از دانشجویان احضار شده، نوشت که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی «از آنها خواسته‌اند تا تعهد دهند که در تجمعات اعتراضی احتمالی سالگرد مهسا امینی شرکت نخواهند کرد.»

همزمان شوراهای صنفی دانشجویان کشور از «احضار تلفنی» دست‌کم «۱۵ دانشجوی دانشگاه‌ علامه‌طباطبایی» خبر داد و اعلام کرد که این دانشجویان «طی تماس‌های تلفنی با شماره‌ ناشناس، به وزارت اطلاعات» احضار شده‌اند.

در گزارش این شورا تاکید شده که موج «احضار تلفنی» بسیار گسترده است و شماری از «دانشجویان دانشگاه‌های بهشتی، تهران، خواجه نصیر و فردوسی مشهد» نیز با «تماس‌های تلفنی نهادهای امنیتی» احضار شده‌اند.

همچنین در گزارشی دیگر، کانال دانشجویان متحد از آغاز موج «احضار تلفنی» دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در تهران خبر داد و افزود: «از عصر شنبه ۲۲ مرداد، چند دانشجوی خواجه نصیر طی تماس تلفنی از سوی نهادهای نامشخص احضار شده‌اند.»

این گزارش را شورای صنفی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر هم تایید کرد و افزود: «اخیرا از سوی نهادهای نامشخصی با برخی دانشجویان تماس‌هایی تهدیدآمیز صورت گرفته است.»

شورای صنفی دانشگاه خواجه نصیر ضمن «محکومیت» احضار تلفنی دانشجویان آن را «غیرقانونی» خواند و تاکید کرد که «به صورت رسمی پی‌گیری‌های خود را از نهاد حراست دانشگاه انجام می‌دهد تا روند تماس‌های مشکوک قطع و امنیت دانشجویان تضمین شود.»

در دانشگاه فرهنگیان اصفهان نیز نیروهای حراست این دانشگاه اقدام به احضار شماری از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان به «هسته گزینش» کرده‌اند.

موج احضار دانشجویان از هفته گذشته و با «احضار تلفنی» ۱۲ تن از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس تهران آغاز شد.

شوراهای صنفی دانشجویان کشور روز ۲۰ مرداد ماه افزایش «احضار تلفنی» فعالان دانشجویی را ناشی از نگرانی مقام‌های جمهوری اسلامی از نزدیک شدن «سالگرد مهسا امینی» و «بازگشایی دانشگاه‌ها» عنوان کرد.

در گزارش شوراهای صنفی تاکید شده که «این اقدامات در پی فرارسیدن سالگرد قتل ژینا (مهسا) امینی و هراس سیستم سرکوب از اعتراضات دانشجویی و با انگیزه‌ ایجاد رعب و وحشت در میان دانشجویان» انجام می‌شود.


سوابق و فجایع اخلاقی خمينی در جوانی


احمد خميني در سال 1982 در مصاحبه اي با بي بي سي درباره سوابق پدرش در كودكي و نوجواني گفته است:       « پدرم خيلي شيطان بود. مثلاً ايشان هر دو دستش شكسته ، يك پايش شكسته ، صورتش چند جايش شكسته ، سرش شكسته. اينها همه در اثر بازی ها و شيطنت‌هايی بوده كه آن موقع مي كرده! ايشان مي گفتند: برادر من ، اين آقای پسنديده خيلي آدم منظمي بود ، خيلي تميز بود ، به قدری تميز و مؤدب بود كه وقتي بزرگترها او را مي ديدند از الاغ پياده مي شدند. اما من ، نزديكي هاي شب بايد يكي بيايد مرا بگردد لاي اين آشغالها؛ لاي اين خاك و گِل‌ها و توي جوی و اينها ، پيدا كند و ببرد... ايشان تضاد روحي عجيبي دارند... در عين اين كه امام يك مگس را كه توی اتاق هست امشي نمي زنند ، آن مگس را مي گيرند ، در اتاق را باز مي كنند و آن حيوان را بيرون مي كنند(!!!) مي گويند يك حيوان را چرا ما بگيريم ، چرا چيزش كنيم. در عين حالي كه اين گونه هست ، اما عجيب است اگر هزار نفر جوان هم بيايند خلاف دين بكنند ، معتقد است همه را بايد كشت. اين تضاد است.» [مجازات شرعيِ "خلاف دين كردن" از سوي يك جوان اعدام نيست. اما بطوری که اشاره  شد مقصود از "دين" در ادبیات روح ا... خمینی ، "خود" اوست.]  خميني در کودکی به وضوح از کودکان هم‌سن‌وسال خود خاص‌تر به نظر می‌رسید. در آن زمان بازی محبوب و رایج بین کودکان، بازی "دزد و وزیر" بود که او هم مانند بسیاری از کودکان هم‌سن خود به این بازی علاقه داشت. حتی کودکان دیگر هم متوجه خاص بودن شخصیت او شده بودند ، به‌ گونه‌ای که با ورود او به بازی ، نقش شاه به او داده می‌شد!  فرزندش احمد در این مورد می‌گوید: « پدرم با وجود این‌که کودکی خردسال بیش نبود ، اما همیشه در بازی‌ای که انجام می‌داد اصرار داشت نقش شاه را داشته باشد!»

 دكتر حميد خواجه نصيري به نقل از مرتضي پسنديده در شرح برخي از اخلاقيات و صفات خميني بیان می کند:« روح ا... در كودكی از آزار دادن حيوانات بسیار لذت می برد و آنقدر آنها را بدون غذا و آب در اسارت نگاه می داشت تا از گرسنگی و تشنگی جان سپارند. وی در نوجوانی به اندازه چند نفر غذا می خورد و فردی بسيار زورمند بود. تا سن پانزده سالگی ، چهارپايان هيچ طويله ای در خمين از شرّ آزارهای جنسی وی در امان نبودند  و پس از آن نيز شروع به مزاحمت برای نواميس مردم و تجاوز به زنان و دختران در راههای اطراف خمين می نمود. وی به همين دليل بارها از سوی مردم با چماق و حتی داس مورد حمله قرار گرفت و دست و پا و سرش شکسته و مجروح شد اما هر بار پس از اندكی استراحت خوب می شد و كارهايش را با شدت بيشتری از سر می گرفت و آن ضربات مانند اين بود كه پيكر يك ديو را خراش دهند. هنگامی كه در اثر پيگيری شاكيان ، پرونده ای در مراجع انتظامی و قانونی برايش تشكيل می شد ، همواره با نفوذ صدرالاشراف كه بعدها به وزارت دادگستری و رياست مجلس سنا رسيد نجات می يافت. به عنوان مثال هنگامی كه در قم به جرم "لواط به عنف" داشت محكوم مي شد ، با وساطت وی با يك ماه حبس تأديبی آزاد گرديد ، اما پس از اين كه به قدرت رسيد تا توانست به نوادگان او صدمه زد و حتی دستور داد دكتر جواد صدر و پسر و عروسش را به زندان افكنده و حد بزنند زيرا نمی خواست كسی بداند يا باور كند كه خانواده ما مدتی جيره خوار آنان بوده است. روح ا... در پانزده سالگی مرتكب قتل گرديد و ادعا نمود كه مورد تجاوز مقتول قرار گرفته بوده است. [از نخستين كارهای خمينی پس از ورود به ايران ، محو تمامي سوابق سوء و معدوم ساختن پرونده هايي بود كه در مراجع امنيتي ، نظامي و قضايي خمين، اراك و قم داشت و اين كار با اعزام چند تن به سركردگي فردی به نام حسينی به انجام رسيد. آگاهان از سوابق جوانی خمینی در هنگام فتنه 57 یا از دنیا رفته بودند و یا پیرمردانی بودند که با شناختی که از خلق و خوی وی داشتند نمی خواستند با افشای رسمی سوابق وی خود را در معرض غضب شدید او قرار دهند، ولی با این حال اسراری از حقایق زندگی او افشا گردیده که وقتی در کنار رفتار و اعمال رسمی وی در طول حکومتش قرار می گیرد، برای شناخت او کفایت می کند.] 

[خمینی در رساله اش قوانین تجاوز و خشونت های جنسی را با  آرامش و دقتی عجیب توضیح می دهد. او حتی در تحریرالوسیله (مسئله 12) فتوای مباح بودن رابطه جنسی با نوزادان دختر را صادر می کند: «كسي كه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد و چه منقطع ، و اما ساير كام گيري ها از قبيل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ (شهوت رانی با ران) اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد...». در"خاطرات سید حسین" (یکی‌ از مریدان نزدیک خمینی در زمان تبعیدش در عراق) نقل شده است که خمینی در عراق به همراه سید حسین به خانه یکی‌ از آشنایان به نام سید صاحب می رود. سید صاحب دختری چهار ساله داشته که بسیار دوست داشتنی و زیبا بوده. پس از صرف شام ، خمینی بی‌ مقدمه از صاحب خانه اجازه می خواهد که دختر چهار ساله اش را به عقد موقت(صیغه) خود درآورد!! صاحب خانه نیز می‌پذیرد. آن شب سید حسین صدای جیغ و گریه دخترک چهار ساله را تا صبح از اتاق خمینی می شنود. هنگام صبح ، سید حسین نگاهی‌ سرزنش آمیز به خمینی می اندازد. خمینی که متوجه این نگاه می شود ، به سید حسین می گوید که برای ارضای جنسی‌ خود فقط از لای پای دخترک استفاده کرده و این در اسلام حلال است!! دور از ذهن نیست که فردی که در کتابش رابطه جنسی با طفل شیرخوار را جایز می داند خود به دختری چهار ساله تجاوز نکرده باشد... البته دلیل آزار جنسی این کودک را نباید تنها در انحراف جنسی جستجو نمود. همانطور که اشاره شد خمینی در کودکی  از آزار حیوانات لذت فراوان می برد. این اختلال روانی "سادیسم" نام دارد. اما از همه مهم تر اینکه تجاوز به کودکان (و بطور کلی اِعمال هرگونه شکنجه بر موجودات زنده) یکی از اعمال متداول در شیطان پرستی است زیرا به دلیل شناعت زیاد ، موجب جلب رضایت فراوان شیطان گردیده و عامل را مورد عنایات ویژه آن ملعون قرار می دهد ، و یک رمال و ساحر حرفه ای هیچ فرصتی را در جلب نظر شیطان از دست نمی دهد. خمینی پس از شکست غائله خرداد 42 دانست که سحر وی برای به حرکت درآوردن توده مردم کافی نبوده و باید برای تقویت آن بیشتر بکوشد.]

 روح ا... به الكل اعتياد داشت و اين اعتياد تا آخرين ساعاتی كه من با وی بودم ترك نگرديد. می گفت كه به عنوان دواي جسم براي كمردرد و خاصه كم خوابی استفاده می كنم. روح ا... در دوران طلبگی شبی دو بطر عرق می خورد و علاقه خاصی به مشروبات انگليسی داشت [خميني در جواني به سيگار نيز اعتياد داشته است و ف. طباطبایی (همسر احمد خميني) در کتاب "اقلیم خاطرات" به آن اشاره کرده است.] هنگامی كه در اراك(حوزه علميه) زندگی می كرد با درويشی آشنا شد و مدتی با او بود. آن درويش به او آموخت كه هفته ای يك بار گوشت مار و افعی بخورد و مهره شان را در جيب بگذارد تا مردان و به ويژه زنان را شيفته و دلباخته خود نمايد و او آن قدر گوشت مار و افعی خورد كه يكباره متوجه شدم به راستی چشم و ابرويش هيأت و مهابت افعی گرفته و نگاهش جانكاه و مخوف آمده است. از آن هنگام از دهان و بدنش بوی مردار متصاعد می شد. در جوانی برای سفارت انگلستان مأموريت های ويژه ای انجام می داد. » 

به طور کلی خمینی عامل سیاستهای لندن بود. رابرت درايفوس نیز در كتاب خود با عنوان "در گروگان خميني" كه در سال 1980 در نيويورك منتشر گرديد درباره نقش خمینی در وقایع 28 مرداد 32 مي نويسد: « انقلاب واقعي عليه مصدق ، تصميمي است كه قبلاً توسط رؤساي سازمان هاي مخفي آمريكا، انگلستان و اسرائيل و هيئت هاي مديره شركت هاي بزرگ نفتي بين المللي اتخاذ شده بود. مختصر وجوه پرداختي توسط آنان بود كه بودجه تشكيل گروههاي تظاهركننده را تأمين كرد...در ميان حدود پنج هزار نفر و يا بيشتر شركت كننده كه فرياد جاويد شاه سر می دهند يك ملاي گمنام هم حضور دارد كه نامش روح ا... موسوی می باشد. اين يكي از شوخي هاي جالب تاريخ است كه مردی كه مسئوليت سرنگوني شاه را در سال 1979 بر عهده داشته، 25 سال پيش از آن از افرادی بوده است که به نفع سلطنت شعار می داده است!» همچنين بنا بر گفته دكتر مظفر بقايي كرماني(از عناصر شاخص و اوليه نهضت دكتر مصدق)، خميني در دوران مبارزات مربوط به ملي شدن صنعت نفت در تهران حضور داشته و با نام "آقاي موسوي" در تظاهرات عليه نهضت شركت فعال داشته و حتي در تاريخ 9 اسفند 1331 در خيابان كاخ ، رهبري تظاهرات نيروهاي شاه دوست را بر عهده داشته است! چند ماه پس از پيروزي انقلاب، هنگامي كه مردم براي بزرگداشت دكتر محمد مصدق بر مزار وي گرد آمدند ، خميني که از دكتر مصدق نفرتي عميق داشت گفت: « یک نفر یک کار لغوی کرده است (ملی کردن صنعت نفت) خوب اگر اَسلام باشَه ، نفت هم مال خودمانه(!) هر جا چهار تا استخوان پيدا شد مي روند جمع مي شوند. اَسلام را رها كردند(!) استخوان پوسيده ها را زنده كردند.» خمیني همچنين درباره مصدق گفت: « مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند[هر کاری می خواهند بکنند]. من از آن ریشه هایش می دانم. یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت ا... کاشانی دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد، اینها یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را "آیت ا..." گذاشتند. این در زمان آن [مصدّق] بود که اینها فخر می کنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده اند و به اسم آیت ا... توی خیابانها می گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد ، و طولی نکشید که سیلی را خورد. و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می زد.» یعنی اگر مصدق در قدرت مانده بود ، من به حکومت نمی رسیدم!! [باید خاطرنشان ساخت که شاه ایران در دهه آخر سلطنتش به شدت بر انگلیسی ها می تاخت و آنها را به تنبلی و در پیش گرفتن حیات انگلی متهم کرده  است.