اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Friday, 10 November 2023

شعر الفبا



شعر « الفبا » این شعر توسط مهناز ترابی در رادیو بشریت خوانده شد 

از محمد مهدوی‌فر

آ مثل آزادی  ، بر ما شد ارزانی
آ مثل آب و برق شد مفت و مجانی
ب مثل یک باتوم در دست مردی شوم
روزی که می بارد ،  بر ملتی مظلوم
پ پول ایرانی ، خاکش به سر گشته!
در خواب می‌دیدم شاهی که برگشته

ت چون تجاوزگر  در داخل زندان
دیگر نمی گویم ،  از دختر ایران

ث ثبت دوران شد ،   افعال زشت ما
نفرین و لعنت بر ،  محصولِ کشت ما

ج جنتی زنده  ،   پویا و پاینده
ج جنتی جوک شد اسباب هر خنده

چ چاه نفت ما پولش کجا رفته؟
پول زبان بسته ، آخر چرا رفته؟

ح چون حجاب زن از کودکی تا گور
یا با زبان خوش  ،  یا با زبان  زور

خ مثل خلخالی ،   آدمکشی عالی
با این همه جانی،  جایش ولی خالی

د اول داعش ،  محصول نادانی
خیلی شبیه ماست او در مسلمانی

ذ اول ذلت ،    بیچاره این ملت
با این همه معتاد کو عامل و علت

ر اول رهبر  ،   ر آخر رهبر
ما جملگی یک تن او جمله بر ما سر

ز مثل زن مثلِ ،      زن‌های معمولی
گفتم چرا؟  می‌گفت از درد بی پولی

ژ ژنده پوش شهر ،  یک کودک کار است
این طفلک معصوم کارش به اجبار است

س سایه ستار ، با عشق می‌رقصید
روزی بهشتی شد ، زیر کتک خندید

ش مثل یک شیاد بی‌رحم و بد رفتار
رحمت هزاران بار ، بر کرکس و کفتار

ص صورت ناهید، زیباتر از خورشید
اما اسیدِ جهل ،   او را ز هم پاشید

ض ضجه‌ی انسان بر آسمان می‌رفت
شهریورِ ژاله،  مردادِ شصت و هفت

ط چون طناب دار ، بالا و پرباریم
ما رتبه‌ی اول ،  را در جهان داریم

ظ ظاهرش مثلِ ،  پیغمبر خاتم
بویی نبرده او  ،  از خلقت آدم

ع عین عمامه    دور سر طاغوت
فرجام هر طاغوت آخر شود تابوت

غ غزّه را باید ،  از پول ایران ساخت
با پول نفت ما ،  هر دفعه باید باخت

ف فتنه‌گر یاغی  مطرود و بی‌ایمان
هشتاد و هشت درصد از مردم ایران

 ق مثل هر قتلی  که جیره‌ای باشد
چون دانه‌ی تسبیح زنجیره‌ای باشد

ک مثل کهریزک  یک جای وحشتناک
چندین جوان پاک  برده به زیر خاک

گ مثل گورستان  "کز خاوران خیزد
فریاد انسانهاست کز نای جان خیزد"

ل مثل لبنانی  ،     ارجح به ایرانی
این سفره پر بود از ،  شب‌های بی‌نانی

م مثل یک مسئول، مسئول پاسخگو
پاسخ نمی گوید   بر هر که الا هو

ن اول نعلین،   ن آخر نعلین
هر فتنه هرجا شد زیر سر نعلین

و اولِ والی  ،    والی ولایت داشت
هرکس هرآنچه کاشت او مطلقاً برداشت

ه هسته‌ای گشته   یک ملت خسته
با اندکی نرمش، او هسته را بسته

ی یحتمل فردا شاعر غمین باشد
یا در رجایی شهر یا در اوین باشد

محمد مهدوی فر
(تخریب‌چی و غواص دفاع مقدس)


روایت فریبا عادلخواه از بند زنان زندان اوین؛ جمهوری اسلامی چاره‌ای جز کوتاه آمدن ندارد

۱۶/آبان/۱۴۰۲

رادیو فردا

فریبا عادلخواه که بیش از سه سال و نیم ازجمله در زمان اعتراضات سراسری پاییز ۱۴۰۱ در ایران زندانی بود، به خبرگزاری فرانسه گفته است که این اعتراضات «نه تنها جامعۀ ایران بلکه فضای داخل زندان‌هایش را هم تغییر داد».
به‌گفتۀ او اعتراضات روزانۀ مردم تحت عنوان «زن زندگی آزادی» بخشی از فرهنگ ایرانی شده و «جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد جز این‌که در خیلی موارد کوتاه بیاید».
خانم عادلخواه پژوهشگر ایرانی-فرانسوی است که خرداد سال ۱۳۹۸ در سفر به ایران بازداشت و به اتهامات امنیتی به پنج سال زندان محکوم شد. او بهمن پارسال از زندان اوین آزاد شد، اما نهایتاً مهرماه امسال موفق شد از ایران خارج شود و به فرانسه برگردد.
او در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه فضای داخل زندان اوین را در بحبوبۀ اعتراضات سراسری پاییز ۱۴۰۱ توضیح داده و گفته که در این زندان، زندانیان زن به هنگام ورود مأموران به بندها یا زمان رفتن به بیمارستان باید حجاب اجباری بر سر می‌کردند، اما پس از آغاز اعتراضات «زن زندگی آزادی»، در این زندان «تقریباً هیچ‌یک از زندانیان زن، به هنگام ورود یک مأمور مرد، دیگر حجاب سر نمی‌کردند».
این پژوهشگر ۶۴ساله افزود که اکثر زندانیان پس از آغاز اعتراضات با هم ترانه‌های انقلابی می‌خواندند.
خانم عادلخواه پیشتر نیز در جریان حضورش در مؤسسۀ مطالعات سیاسی پاریس، محل کارش، دربارۀ دوران زندان در ایران گفته بود که جنبش «زن زندگی آزادی» شادی بزرگی برای او در دوران تاریک زندان بود.

او دربارۀ اعتراضات سراسری ایران پس از جان باختن مهسا امینی در بازداشت پلیس گشت ارشاد گفت: «ما از اتفاقی که بیرون جریان داشت، بسیار خوشحال بودیم.»

به‌گفتۀ خانم فریبا عادلخواه، در بند زنان اوین، زندانیان سیاسی و عقیدتی از گروه‌های مختلف ازجمله فعالان حقوق بشر، فعالان محیط زیست، فعالان کارگری، نمایندگان اقلیت‌های دینی و دیگران زندانی‌اند، اما اعتراضات «زن زندگی آزادی» همه را با هم «متحد کرده بود».

او همچنین با بیان این‌که ضرب‌وشتم بازداشتی‌ها «اغلب برای مردان اتفاق می‌افتد، اما من نشنیده‌ام که زنان هنگام بازداشت به آن اشاره کنند»، بلافاصله تأکید کرده که «اما عدم خشونت فیزیکی مانع تحقیر مداوم روانی نمی‌شود».

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و برندۀ جایزۀ صلح نوبل، در نامه‌ای که ۲۶ مرداد از زندان اوین منتشر کرد، از «افزایش آزار و اذیت فیزیکی و ضرب‌و‌شتم زنان زندانی طی سه ماه اخیر» خبر داده بود.

خانم محمدی در این نامه، با اشاره به نزدیک شدن سالگرد جان باختن مهسا امینی گفته بود که در ماه‌های گذشته شاهد بوده که زنان و دخترانی با «سر و صورت و بدن‌های کبود و آسیب‌دیده» وارد بند زنان زندان اوین شده‌اند.

نرگس محمدی در آذرماه ۱۴۰۱ نیز در نامه‌ای به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، «تعرض به زنان حین بازداشت و در بازداشتگاه‌ها» را «بخشی از برنامۀ سرکوب» جمهوری اسلامی علیه زنان معترض و مبارز خوانده و خواهان تحقیق دربارۀ «تعرض جنسی به زنان بازداشتی» شده بود.
در گفت‌وگوی خبرگزاری فرانسه با فریبا عادلخواه، این پژوهشگر ایرانی-فرانسوی با اشاره به شکنجه‌ها و فشارهای روانی در دوران زندان بار دیگر تأکید کرده که هنوز نمی‌داند به چه اتهامی در ایران زندانی شده بود.

فریبا عادلخواه را سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و ابتدا او را به «جاسوسی» متهم کرد، اما بعداً در دادگاه انقلاب به‌اتهام‌ «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس محکوم و از این مدت پنج سال آن به عنوان مجازات اشد به اجرا درآمد.

به‌گفتۀ عادلخواه، «رژیم ایران اعمالی را که مجرمانه نیستند جرم می‌داند، به همین دلیل در نهایت همۀ ما از نظر او مخالفش هستیم.»

این پژوهشگر پیشتر گفته بود که در زندان و در مواقع بازجویی، «شب‌های کاملی را به نوشتن گذراندم تا به بازجویانم بفهمانم که من آن چیزی که شما فکر می‌کنید نیستم، یعنی جاسوس».

فریبا عادلخواه در این گفت‌وگو از نرگس محمدی هم یاد کرده و گفته است که او زندان را به یک «فضای عالی برای مبارزه و اعتراض» تبدیل کرده به‌خصوص با توجه به این‌که صدای او در زندان «بیشتر شنیده می‌شود» تا زمانی که بیرون است.

خانم عادلخواه که هنگام اعلام نام نرگس محمدی به‌عنوان برندۀ جایزه صلح نوبل هنوز در ایران بود، در این باره گفته که پس از انتشار این خبر «لبخند» را در خیابان‌ها دیده است.

به‌گفتۀ او اعتراضات روزانۀ مردم تحت عنوان «زن زندگی آزادی»که حکومت آن را سرکوب می‌کند، بخشی از فرهنگ ایرانی شده و «جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد جز این‌که در خیلی موارد کوتاه بیاید».

امروزه زنان همفکر ایرانی وقتی بدون حجاب اجباری بیرون می‌روند، به همدیگر سلام می‌کنند؛ وضعیتی که به‌گفتۀ فریبا عادلخواه تا پیش از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ «قابل تصور نبود». حالا آن‌ها به یکدیگر می‌گویند: «خیلی قشنگی».





کشتن ستار بهشتی وبلاگ نویس توسط حکومت دیکتاتوری اسلامی

سید ستّار بهشتی (۱ شهریور ۱۳۵۶ – ۱۳ آبان ۱۳۹۱) کارگر و وبلاگ‌نویس ایرانی بود که در ۹ آبان ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر شد. او به اتّهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس‌بوک» بازداشت و به مکانی نامشخص منتقل کشتهشده بود.
در مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شد و به دلیل خون‌ریزی ریه، کبد، کلیه و مخچه، کشته شد و در آرامستان رباط کریم (محل زندگی‌اش) به خاک سپرده شد.
بر اساس گزارش ثبت شده در روابط عمومی بهشت زهرای تهران، بهشتی در ۱۳ آبان فوت کرده‌است.عموی ستار بهشتی در گفتگو با سایت سحام‌نیوز گفته زمانی که از مسئولان، علّت مرگ را جویا شدند به آن‌ها گفته شد: «خفه شوید و به شما ربطی ندارد.»
پس از انتشار خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامه‌ای که در سایت کلمه منتشر شد اعلام کردند که «ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین بوده و آثار شکنجه در تمام قسمت‌های مختلف بدنش مشهود بوده‌است».
در این نامه گفته شده که بهشتی در بازداشتگاه پلیس ایران مورد ضرب و شتم قرار گرفته، از سقف آویزان شده، دست‌هایش را به صورت قپانی بسته‌اند و با لگد به سر و گردنش ضربه زده‌اند.
کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در گزارشی که در ۱۹ آبان ۱۳۹۱ منتشر کرد به نقل از یکی از بستگان بهشتی که جنازهٔ او را دیده بود نوشت: «روی سرش فرورفتگی بزرگی بوده و روی سرش گچ کشیده بودند. صورتش باد کرده بوده‌است. به محض این که بند کفن را باز کردند از کنار زانوی راستش به کفن خون زده و کفن کاملاً خونی شده‌است. علائمی از کالبد شکافی هم روی بدنش بوده‌است.» مادر ستار بهشتی گوهر عشقی نیز در مصاحبه با سحام‌نیوز از خونی بودن کفن وی در هنگام دفن کردن سخن گفته‌است.
۹ آبان ۱۳۹۱: ستار بهشتی توسط نیروهای پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) به اتّهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس‌بوک» بازداشت شد.
۱۰ آبان ۱۳۹۱: ستار بهشتی وارد بند ۳۵۰ زندان اوین شد. این زندانی پیش از انتقال به بند در بهداری بستری بوده‌است.
۱۱ آبان ۱۳۹۱: ستار بهشتی با دستخط خود از بازجویانش به خاطر شکنجه، شکایت کرد. وی در این روز از بند ۳۵۰ اوین به مکان نامعلومی منتقل شد.
۱۳ آبان ۱۳۹۱: روز مرگ ستار بهشتی به روایت غلامحسین محسنی‌اژه‌ای دادستان کل کشور: در روز ۱۳ آبان پلیس اعلام می‌کند که «برای وی ناهار بردیم اما فهمیدیم او فوت کرده‌است.»
۱۶ آبان ۱۳۹۱: سایت اصلاح طلب کلمه خبر مرگ این وبلاگ نویس را منتشر کرد و نوشت که به خانواده ستار بهشتی اطلاع داده شده که برای تحویل گرفتن جنازه او به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند.
۱۸ آبان ۱۳۹۱: جنازهٔ ستار بهشتی در بهشت زهرا غسل داده شد و در قبرستان رباط کریم دفن شد.

اعتراضات کارگری در ایران قبل از قیام زن زندگی ازادی  مقاله در مجله بشریت شماره۲۵۰

اعتراضات کارگری در ایران 
مقاله در مجله بشریت شماره۲۵۰
حقوق شمار چشمگیری از کارگران توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، نقض شده‌است که از سوی برخی از رسانه‌های خبری و سازمان‌های پشتیبان حقوق بشر، گزارش شده ‌است و در این نوشتار، بخش‌هایی از آن گزارش‌ها آمده‌است. (پیشینهٔ نقض حقوق کارگران) در نظام جمهوری اسلامی ایران، حقوق انسانی کارگرانِ به ویژه معترض و زندانی، مانند حقوق انسانی معلمان، استادان دانشگاه، کنشگران سیاسی و مدنی و اقلیت‌های عقیدتی…، روزانه، نقض می‌شود. فعالان حقوق کارگران، مانند کارگران معترض در ایران، به دلیل اعتراض به نقض حقوق انسانی و صنفی‌شان، معمولاً، با سرکوب، روبه‌رو می‌شوند. برخی از قانون‌های نظام جمهوری اسلامی ایران، ناقض حقوق کارگران است. حقوق کارگران در حکومت جمهوری اسلامی، بسیار پایین‌تر از خط فقر است. کارگران با توجه به بحران اقتصادی، بیکاری، فقر، گرانی، تحریم‌ها و نیز سرکوب حکومتی در برزخ مرگ و زندگی، قرار دارند. از سال‌های۱۳۶۰ تا۱۳۶۲ خورشیدی، فعالان جنبش کارگری در ایران، به بهانهٔ ارتباط با احزاب کمونیستی و ضدانقلاب، بازداشت و شکنجه شده و به شدت، سرکوب می‌شدند. درسال‌های اخیر، اعتراضات کارگران، مانند اعتراضات معلمان و کشاورزان و بازنشستگان، به اعتراضاتی مداوم، تبدیل شده ‌است به گونه‌ای که در سال ۱۳۹۷، روزانه، ۱۷ گردهمایی اعتراض‌آمیز، برگزارمی‌شد وضعیت کارگران در دورهٔ جمهوری اسلامی، بدتر از دورهٔ قبل (پهلوی) شده ‌است. (آمار و وضعیت کارگری در جمهوری اسلامی) بیش از چهل میلیون نفر در ایران جزو خانوارهای کارگری، به‌شمار می‌آیند که نزدیک به ۱۰ میلیون تن از آنان «کارگر زیرزمینی» هستند که حقوق بسیار کمی، دریافت می‌کنند. جایگاه پایین جمهوری اسلامی، حکومت جمهوری اسلامی، از جهت رعایت نکردن حقوق کارگران، در رتبهٔ قرمز، جای دارد. ( نقض حقوق زنان در جمهوری اسلامی ایران , به دلیل نبود شرایط مناسب فرهنگی و اجتماعی…، حقوق کارگران زن در ایران، نقض می‌شود؛ از جمله، در قالب کار سخت، ساعات طولانی کار، مزد ناکافی و در موارد قابل توجهی، پرداخت نشدن حق بیمه. . . آمار دستگیری‌ها و اخراج‌ها در سال ۱۳۹۹، در سال ۱۳۹۹ خورشیدی، ۱٫۳۳۱ مورد اخراج و تعدیل، ۴٫۲۲۴ مورد بیکار شدن از کار، ۲۸٫۴۹۳ مورد نبود بیمهٔ کار برای کارگران و بیش از ۴٫۲۰۰ مورد بلاتکلیفی درحوزهٔ کار، از آمارهای مربوط به کارگران
مورد بلاتکلیفی درحوزهٔ کار، از آمارهای مربوط به کارگران ایران در سال ۱۳۹۹ است. (بازداشت برخی از فعالان کانون مدافعان حقوق کارگر) دو تن از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر به نام‌های علی‌رضا ثقفی و اصغر فیروزی به‌ دست مأموران امنیتی بازداشت شدند. آزار اعضای اتحادیه‌های مستقل کارگری، اعضای اتحادیه‌های مستقل (غیر حکومتی) کارگری، توسط حکومت جمهوری اسلامی، احضار، بازداشت و زندانی… می‌شوند. بازداشت اعضای برجستهٔ «اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکارجعفر عظیم‌زاده (دبیر هیئت مدیرهٔ «اتحادیه آزاد کارگران ایران»)، شاپور احسانی‌راد، پروین محمدی، جمیل محمدی و جوان‌میر مرادی، از اعضای برجستهٔ «تحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار» که اتحادیه‌ای غیر حکومتی است. به دلیل فعالیت‌های صنفی، به دست مأموران امنیتی، بارها احضار و بازداشت شدند. (موارد دیگر) شاهرخ زمانی؛ کمونیست، یک فعال کارگری و زندانی سیاسی بود که در پنجمین سال حبس بدون مرخصی خود، در زندان جمهوری درگذشت. وی در سال ۱۳۹۰ به اتهام تلاش برای تشکیل سندیکای کارگری، به ۱۱ سال زندان، محکوم شده بود. او مدتی در سلول انفرادی بوده و نیز اعتصاب غذا هم کرده بود. وی حتی برای ازدواج دخترش و درگذشت مادرش هم، اجازهٔ مرخصی نیافت. شاهرخ زمانی در گذشته نیز به دلیل فعالیت‌های سیاسی کارگری‌اش ۱۸ ماه، زندانی شده بود. در آبان ۱۳۹۷، ۱۵ تن از کارگران یکی از شرکت‌های شهر اراک، در مجموع، به ۱٫۱۱۰ ضربه شلاق و ۲۴ سال و ۶ ماه حبس، محکوم شدند. در آبان ۱۳۹۷، ۱۵ تن از کارگران پتروشیمی شهر ایلام، روی هم رفته، به ۹ سال حبس و ۱٫۱۱۰ ضربه شلاق، محکوم شدند. جعفر عظیم‌زاده، دبیر هیئت مدیرهٔ «اتحادیه آزاد کارگران ایران»، از ۱۰ اردیبهشت ۳۹۵، در اعتراض به رفتار نامناسب امنیتی با فعالان صنفی، در زندان اوین، اعتصاب غذا کرد. آنیشا اسداللهی (فعال جنبش کارگری)، مرضیه امیری (خبرنگار و دانشجو)، ندا ناجی (فعال مدنی و کنشگر در زمینهٔ حقوق زنان و کارگران) وعاطفه رنگریز(کنشگر مدنی و فعال در زمینهٔ حقوق زنان) در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ و روز جهانی کارگر، بازداشت شدند. اسماعیل بخشی (کنشگر کارگری)، همانند سپیده قلیان (فعال مدنی) و امیرامیرقلی (روزنامه‌نگار) به زندان اوین، منتقل شدند. اسماعیل گرامی؛ در ۱۴ فروردین ۱۴۰۰، چند مأمور امنیتی با رفتن به خانهٔ اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته و فعال صنفی بازنشستگان) از او خواستند که فراخوان اعتراضات صبح یکشنبه ۱۵ فروردینبازنشستگان را لغو کند که در پی مخالفتش با این درخواست، مأموران، پس از بازرسی خانه‌اش وسایل شخصی‌اش را با خود بردند. وی در اسفند ۱۳۹۹ نیز در پی اعتراضات بازنشستگان، شبانه، بازداشت شد. در سال ۱۳۹۹ خورشیدی، ۴۶ کارگر معترض، روی هم رفته، به ۶۳۶ ماه حبس، ۳٫۱۰۸ ضربه شلاق، محکوم شدند و همچنین، بیش از۵۰ کارگر معترض دیگر، به مراجع قضایی و امنیتی، احضار شدند. در دی سال ۱۳۹۹، آرش جوهری، فعال جنبش کارگری، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور»، «اداره کردن دسته‌جات غیرقانونی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۶ سال حبس، محکوم شد. در مهر ۱۳۹۹، مهران رئوف، شهروند ایرانی-بریتانیایی و فعال در زمینهٔ حقوق کارگران، به دست مأموران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت شد. در سال ۱۳۹۹ خورشیدی، برای ده‌ها کارگر معترض به نام‌های اعظم (نسرین) خضر جوادی، ناهید خداجو، پروین محمدی، رسول طالب مقدم، داوود رفیعی، شاپور احسانی‌راد، اسماعیل گرامی، مهران رئوف، علی اسحاق، سجاد شکری، آرش جوهری، کامران ساختمان‌گر، هاله صفرزاده، علی‌رضا ثقفی (همسر هاله صفرزاده)، جوان‌میرمرادی، علی نجاتی، مازیار سیدنژاد، روی هم رفته، حکمِ بیش از ۶۰ سال حبس و نیز برای برخی، به همراه حکم شلاق، صادر شد. در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، برخی از کارگران یکی از شرکت‌های شهر اهوازکه بیش از یک ماه بود که گردهمایی اعتراضی برگزار می‌کردند، بازداشت شدند. فعالیت‌ها و اعتراضات و نیز سرکوب اعتراضات، (اعتراضات بزرگ چند صد هزار نفری ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸) سید روح‌الله خمینی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و دستیابی به قدرت، وعده‌های گوناگونی به طبقات فرودست جامعه ایران، از جمله، کارگران داد: «دلخوش نباشید که مسکن، فقط می‌سازیم؛ [بلکه] آب و برق را مجانی می‌کنیم؛ اتوبوس را هم مجانی می‌کنیم…». ولی در۱۱ اردیبهشت (روز جهانی کارگر) ۱۳۵۸، یکی از بزرگ‌ترین اعتراضات کارگران ایران بر ضد بیکاری و استثمار، روی داد. اعتراضات ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰، از سال ۱۳۶۹ تا اسفند ۱۳۷۰، چند اعتراض مهم، از جمله، اعتراضات کارگران شرکت نفت، انجام شد. اعتراضات پی در پی کارگری ۱۳۹۶، در سال ۱۳۹۶ خورشیدی، به ویژه در ماه‌های خرداد، دی، بهمن و اسفند، ده‌ها اعتراض کارگری، برگزار شد. اعتراضات پیاپی و سراسری کارگری ۱۳۹۷، همچنین ببینید: اعتصابات سراسری ۱۳۹۷–۱۳۹۸ ایران، در سال ۱۳۹۷ خورشیدی، به ویژه در ماه‌های شهریور، مهر و آبان، اعتراض کارگری، با اثرپذیری ازاعتراضات سراسری دی ۱۳۹۶، گسترشی چشمگیر و تا اندازه‌ای سراسری یافت. اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان، برای آگاهی بیشتر اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان را ببینید. «چهار کارگر، خودسوزی کردند، تنها برای [نگرفتن دستمزدشان یعنی] یک میلیون و دویست هزار تومان! لعنت به این زندگی!» (بخشی از گفتار اعتراضی اسماعیل بخشی در اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان) در سال ۱۳۸۷ در خوزستان برخی از کارگران، اعتراضاتی پیاپی نمودند که با سرکوب و بازداشت و شکنجه، روبه‌رو شد؛ هر چند تهدیدها وسرکوب‌ها، بعدها بر شمار معترضان افزود. (اعتراضات کارگری ۱۳۹۸) با اینکه در نیمهٔ نخست سال ۱۳۹۸، اعتراضات کارگران، چشمگیر بود؛ ولی در نیمهٔ دوم آن، به دلیل کشتار معترضان در اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ و نیز فراگیر شدن کروناویروس، اعتراضات در نیمهٔ دوم سال، کاهش یافت؛هر چند اعتراضات در سال ۱۳۹۹، با وجود سرکوب شدیدتر و نیز شیوع ویروس مرگ‌بار کرونا افزایش یافت. آمارشیوه‌های اعتراض در سال ۱۳۹۸ گردهمایی واعتصاب: ۱٫۰۸۸ مورد؛ فرستادن نامه و رسانه‌ای کردن مشکلات: ۱۷۱؛ بستن جاده یا در ورودی محل کار و نیز تجمع روی ریل قطار: ۱۳ مورد راهپیمایی در سطح شهر: ۹ مورد؛ تحریم انتخابات اداری یا گردهمایی‌های هم‌زمان: ۲۵ مورد؛ انجام اعتراض به همراه خانواده: ۱۱ مورد. اعتراضات کارگری ۱۳۹۹، در سال ۱۳۹۹، اعتراضات و اعتصابات کارگری مانند سال‌های پیش، ادامه یافت و بخش‌های دیگر جامعه مانند بازنشستگان، مال‌باختگان بورس و معلمان نیز به اعتراضات پیوستند. آمار اعتراضات ۱۳۹۹، در بخشی از سال ۱۳۹۹ خورشیدی، ۱۱۱ (صد و یازده) گردهمایی اعتراضی کارگری، برگزار شده‌است. اعتراضات در سال ۱۳۹۹، با وجود سرکوب بیشتر و نیز شیوع ویروس مرگ‌بار کرونا افزایش یافت به گونه‌ای که بر پایهٔ گزارش «اتحاد بین‌المللی در حمایت از کارگران در ایران»، روی هم رفته، ۱٫۷۷۹ اعتراض (خُرد و کلان) کارگری در ایران، انجام شد که بالاترین رقم در ۷ سال گذشتهٔ ایران است. (اعتراضات دیگر) از اعتراضات دی ۱۳۹۶ ایران به بعد، اعتراض مستمر کارگران ایران در استان‌های گوناگون و نیز ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری، به چالش امنیتی حکومت جمهوری اسلامی، تبدیل شده‌است. کارگران در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران که در پی آن، ۱۵۰۰ تن، کشته شدند، یکی از گروه‌های (مهمّ) معترضان بودند که البته این اعتراضات، به شدت، سرکوب شد. در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی، از جمله، بازنشستگان کارگر در بیش از ۲۰ شهر ایران، همچون: تهران، کرج، گرگان، اراک، شوش، سنندج، رشت، کرمان، شیراز، نیشابور، ساری، اردبیل، تبریز، اصفهان، خرم‌آباد و ایلام…، به فقر و گرانی و پایین بودن دستمزد…، اعتراض کردند. کارگران در ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰، در شهرهایی از ایران، از جمله، تهران، تبریز، ارومیه، مشهد، رشت، سنندج، اراک و شوش…، اعتراضاتی کردند که توسط حکومت جمهوری اسلامی سرکوب شد. «سرکوب و بازداشت کارگران در روز جهانی کارگر را شدیداً محکوم می‌کنیم». عصر نو و همچنین ۳۰ تن از کارگران معترض، بازداشت شدند. در ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، کارگران و بازنشستگان در بیش از ۱۰ شهر ایران، همچون: تهران، کرج، اصفهان، اهواز، مشهد، تبریز، رشت، اراک، کرمانشاه و قزوین، به اعتراضت پرداختند که این اعتراضات با حملهٔ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، همراه با ضرب و شتم و بازداشت برخی از معترضان، سرکوب شد. در روزهای ۱۱ بهمن، ۱۵ بهمن، ۲۷ بهمن و ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ کارگران بازنشسته در اعتراض به پایین بودن دستمزدشان در برخی از شهرهای ایران، گردهمایی‌هایی اعتراضی برگزار کردند. در اردیبهشت ۱۴۰۰، کارگران معدن آسمینون شهرستان منوجان (کرمان) در دومین روز تجمع خود در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدها و حق بیمه‌شان، راه کهنوج-بندرعباس را مسدود کردند. در روز کارگر (۱۱ اردیبهشت) ۱۳۹۸، دو گردهمایی اعتراضی برگزار شد. در سال ۱۳۹۸ و در روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت)، با حملهٔ نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به کارگران معترض در جلو مجلس شورای اسلامی، سرکوب شد. درهمهٔ ماه‌های سال ۱۳۹۷ (از فروردین تا اسفند)، اعتراضات و اعتصابات کارگری، روی داد. در ۲ فروردین ۱۳۹۶، کارگران یکی از کارخانه‌های سیمان، به دلیل پرداختن نشدن مزد ۱۲ ماه کاری‌شان اعتراض کردند. در اردیبهشت ۱۳۹۶، شماری از کارگران بخش صنعت شرکت نیشکر هفت‌تپه، تجمعی اعتراضی بر پا کردند. در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ نیز دست‌کم، ۸ گردهمایی اعتراضی، برگزار شد. شعارهای معترضان«کارگران جهان، متحد شوید؛ شما چیزی برای از دست دادن ندارید به جز زنجیرهایتان»! «یکی از شعارهای معروف جنبش‌های کارگری جهان» اسلام رو پله کردین، مردم رو ذله کردین. تنها راه رهایی از سفره‌های خالی، فریاد در خیابان. سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن. من کاوه آهنگرم، تاب ستم نیاورم. کارگر زندانی آزاد باید گردد. کارگرهفت‌تپه، آزاد باید گردد. عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز؛ زندگی کارگر، رو به فناست امروز. گرانی،تورم، سزای رأی مردم. ننگ ما، صدا و سیمای ما. همشهری با غیرت حمایت حمایت دولت، مافیا، پیوندتان مبارک. ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد، می‌جنگیم می‌جنگیم. واکنش‌ها به سرکوب اعتراضات کارگران دیده‌بان حقوق بشراز رویارویی‌های امنیتی با فعالان کارگری و معلمان در ایران، انتقاد کرد. در آذر ۱۳۸۵، ده نهاد ایرانی مدافع حقوق کارگران در خارج از کشور، با انتشار بیانیه‌ای مشترک، ضمن محکوم کردن رفتارهای ضد کارگری رژیم جمهوری اسلامی، از پشتیبانان زحمتکشان در سراسر جهان درخواست کردند که به دفاع از حقوق پایمال شدهٔ کارگران ایران برخیزند. «اتحاد بین‌المللی در حمایت از کارگران در ایران» در بیانیه‌ای، سرکوب اعتراضات کارگران و بازنشستگان در ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ و در چند شهر ایران را محکوم کرد. (کنشگران کارگری مخالف با جمهوری اسلامی) فهرست نام‌های برخی از کنشگران جنبش کارگری مخالف با نظام جمهوری اسلامی ایران (به ترتیب حروف الفبا): اسماعیل بخش شاهرخ زمانی؛ جعفر عظیم‌زاده؛ ندا ناجی. (ارگان‌ها) کانون مدافعان حقوق کارگر. مقامات جمهوری اسلامی اصرار دارند که کارگران ایرانی، مطالبات صنفی خود را از طریق «خانه کارگر» دنبال کنند؛ ولی کارگران اعتقاد دارند که این تشکیلات، جانبدارانه عمل می‌کند و در دفاع از حقوقشان، بیشتر، سیاست رسمی را به اجرا می‌گذارد. کارگران ایران، خود، اتحادیه‌های مستقلی در صنایع گوناگون سراسر کشور ایجاد کرده‌اند که به دلیل نارضایتی کارگران، ازوضعیت نامناسب اقتصادی کشور، با استقبال شایان توجهی مواجه شده‌است. (سندیکای کارگران اتوبوسرانی) همچنین ببینید: اعتصاب سراسری کامیون‌داران در ایران پس از آنکه ده تن از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه روز ۱ دی ۱۳۸۴ به حکم دادستان تهران بازداشت شدند، در شامگاه شنبه ۳ دی ۱۳۸۴، بیش از ۱۲۰۰ راننده مناطق ۶، ۱۰ و ۸ شهر تهران، دست به اعتراض زدند و کارکنان شیفت روز بعد نیز به آن‌ها ملحق شدند. شماری از کارکنان فنی نیز سرکار نرفتند. پس از این حادثه در ۸ بهمن ۱۳۸۴مأموران ضد شورش جمهوری اسلامی ایران با دستگیری شماری از اعضا سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران سعی کرده‌اند مانع از اعتصاب آن‌ها شوند. این افراد خواستار آزادی منصور اسانلو، رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران بودند. اسانلو در پی اعتراض‌های صنفی بازداشت شد و بیش از هفت ماه در زندان به سر برد (بازنشستگان)همچنین ببینید: اعتراضات ۱۴۰۰ بازنشستگان تأمین اجتماعی. حقوق شمار چشمگیری از بازنشستگان توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، نقض شده‌است که از سوی برخی از رسانه‌های خبری و سازمان‌های پشتیبان حقوق بشر، گزارش شده‌است. (اعتراضات سراسری ۱۳۹۹) چشمگیرترین اعتراضات سال ۱۳۹۹، گردهمایی‌های سراسری بازنشستگان، از جمله، در ۱۵ بهمن و در شهرهای تهران، ساوه، اصفهان، تبریز، اراک، کرمانشاه، نیشابور، اردبیل… و در اعتراض به شدت فقر و نیز همسان نبودن مزدها بود. (اعتراضات دیگر)در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی، از جمله، بازنشستگان کارگر در بیش از ۲۰ شهر ایران، به فقر و گرانی و پایین بودن دستمزد، اعتراض کردند. در روزهای ۱۱ بهمن، ۱۵ بهمن و ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ بازنشستگان کارگر دراعتراض به پایین بودن دستمزدشان در برخی از شهرهای ایران، گردهمایی‌هایی اعتراضی برگزار کردند. آفتاب‌‌نیوز: کارگران سد شفارود به دلیل‌عدم دریافت حقوق شش ماهه خود تجمع برگزار کردند. این کارگران گفتند: به دلیل استمرار بی‌توجهی‌های کارفرمای شرکت پیمانکار به مطالبات صنفی مان ناچاریم دست به اعتراض صنفی بزنیم. به گفته یکی از کارگران، سال جاری فقط یک ماه حقوق گرفته‌ایم و مابقی آن هنوز پرداخت نشده است. ادامه اعتراض کارگران معدن مس سونگون و پاسخگو نبودن مدیرعامل شرکت ملی مس باعث شد صدای نماینده‌های مجلس هم بلند شود. ادامه اعتصاب کارگران ایران‌خودرو در تبریز/ انتقاد کارگران از اختلاف حقوق دریافتی‌. اعتراض کارگران ایران خودروی تبریز به دلیل عدم تطابق افزایش دریافتی در دو سال اخیر. جمعی از کارگران سد شفا رود به دلیل عدم دریافت حقوق چند ماه خود تجمع کردند. اعتراض کارگران واحد اجرائیات شهرداری اهواز و واکنش نایب رئیس شورا. مطالبه حقوق و بیمه، علت تجمع کارگران نیشکر هفت تپه. اعتراض مدنی شهروندان یک شهر با ریختن زباله مقابل فرمانداری. تجمع کارگران خدمات شهری شهرداری میاندوآب مقابل شهرداری. فریاد کارگران شرکتی سازمان حمل و نقل شهرداری یاسوج! حق اعتراض نداریم به دادمان برسید. کارگر شهرداری بستان در اعتراض به حقوق معوقه، مقابل در ورودی این دستگاه خوابید، اعتراض امام جمعه باغستان به ظلم در حق کارگران پیمانکاری شهرداری/ کارگران معترض را اخراج می‌کنند. عدم رعایت مصوبه شورای عالی کار برای حداقل حقوق‌ها توسط برخی از پیمانکاران شهرداری/ کارگران اعتراض کنند، تهدید به اخراج می‌شوند. کارگران اعتراض کردند حقوق مدیران نفتی افزایش یافت.

نقض حقوق مسیحیان توسط نظام جمهوری اسلامی ایران مهناز ترابی مقاله در نشریه بشریت شماره۲۵۹

نقض حقوق مسیحیان توسط نظام جمهوری اسلامی ایران
مهناز ترابی
مقاله در نشریه بشریت شماره۲۵۹
پس از بررسی از سوی سازمان‌های پشتیبان حقوق‌بشر گزارش شده که به بخشی از آن در این مقاله اشاره شده ‌است. پیشینه آزار و کشتار مسیحیان به ویژه نوکیش در جمهوری اسلامی آزار مسیحیان، نقض حقوق دین‌ناباوران و نوکیشان در جمهوری اسلامی ایران، و نقض حقوق اقلیت‌ها در جمهوری اسلامی ایران مسیحیان به ویژه نوکیش در حکومت جمهوری اسلامی مورد آزار، محرومیت و حبس و شکنجه، قرار گرفته و حتی برخی‌ از آنها ترور و کشته شده‌اند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، فشار بر اقلیت‌های عقیدتی همچون: مسیحیان، یهودیان، بهائیان، زرتشتی‌ها (و دین‌ناباوران و یارسان و حتی صوفیان و اهل سنت) شدت گرفت. انقلابیان اسلامگرا که پیش از انقلاب ۵۷ نیز سابقه آزار پیروان اقلیت‌های دینی (از جمله، حمله به محله یهودی‌ها در مشهد، حمله به بهائیان آران و بیدگل با دستور محمدتقی فلسفی…) را داشتند، بیش از پیش به حذف و آزار پرداختند و آنان را «جاسوس» «منحرف» و «کافر»… معرفی کردند. با اینکه سیدعلی خامنه‌ای ادعا کرده که «در دوران اسلامی و جمهوری اسلامی، تعرض به غیر مسلمان از سوی مسلمان‌ها هیچ سابقه‌ای ندارد»، کشیش‌هایی که به دلیل بیان و تبلیغ عقایدشان به دست مأموران امنیتی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند. در حکومت جمهوری اسلامی، دست‌کم ۸ رهبر مسیحی (اسقف و کشیش) در ایران کشته شدند و صدها نوکیش مسیحی (مسلمانان مسیحی ‌شده) نیز بازجویی و زندانی شده‌اند. حکم مسیحیان در اسلام و حکومت اسلامی: در جمهوری اسلامی ایران، مسلمانانی که مسیحی (نوکیش) شوند به اعدام یا زندان محکوم می‌شوند. محمدتقی بهجت در پاسخ به این پرسش: «نظر اسلام را درباره مسیحی، کلیمی، یهودی و زرتشتی بفرمایید»؛ فتوا داده ‌است «همه نجس و کافر هستند».

پروژه کشته‌سازی حکومت فاسد خامنه‌ای دیکتاتورمهناز ترابی مقاله در نشریه بشریت شماره ۲۸۷

پروژه کشته‌سازی حکومت فاسد خامنه‌ای دیکتاتور

مهناز ترابی مقاله در نشریه بشریت شماره ۲۸۷

اصطلاحی عوام‌فریبانه و توجیه بدون هیچ سند و مدرک است که توسط حکومت ایران به رهبری ولایت خودکامه و دیکتاتوری علی خامنه‌ای برای سلب مسئولیت از خود در کشتار معترضان اعتراضات در ایران و در جهت سرپوش گذاشتن به سرکوب خیزش ۱۴۰۱ ایران به دست نیروهای امنیتی حکومت ایران، توسط مسئولان حکومت و رسانه‌های وابسته استفاده می‌شود. حکومت ایران هیچگاه مسئولیت کشتن معترضان به دست نیروهای امنیتی خود در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران و دیگر اعتراضات پیشین را بر عهده نگرفته است و کشتن آنان توسط گلوله‌های جنگی شلیک شده از اسلحه مأموران خود را نمی‌پذیرد و ادعا می‌کند که حکومت هیچگاه برای مقابله با اعتراضات از گلوله‌های جنگی استفاده نمی‌کند و فقط در صورت لزوم از گلوله پینت‌بال و ساچمه‌زن و غیرکشنده استفاده می‌کند. نظام جمهوری اسلامی کشتن بیش از ۵۰۰ معترض از تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تاکنون را به عوامل ضدانقلاب، منافقین، معاندین، اغتشاشگران، گروهای‌تجزی هطلب یا افراد ناشناسی که وجود خارجی ندارند نسبت می‌دهد. این وقایع پیشینه داشته به طوری که: اولین اقدام حکومت ایران در موضوع کشتار مردم و انتساب آن به مخالفان خود در جهت تحریک احساسات مردمی در جهت پیشبرد اهداف خود، حادثه عمدی آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در شب شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود که توسط عوامل وابسته به انقلابیون ایران رخ داد ولی سعی کردند که آن را به ساواک و رژیم پهلوی نسبت دهند که بعداً حقیقت ماجرا مشخص شد و عوامل اصلی دستگیرشده اعتراف کردند که هیچ وابستگی به رژیم شاه نداشته و این اقدام در جهت پیشبرد مقاصد انقلاب انجام در روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران، ندا آقاسلطان در خیابان کارگر شده است شمالی تهران به ضرب گلوله کشته شد. سپس رسانه‌های رسمی و وابسته به جمهوری اسلامی ضمن مشکوک قلمداد کردن این حادثه واکنشهای متفاوتی را اعلام کردند و این حادثه را متوجه عوامل دیگری غیر از نیروهای امنیتی و لباس شخصی حاضر در صحنه کردند. رجا نیوز به نقل از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که آرش حجازی قاتل اصلی ندا است. روزنامه جوان، نیز مدعی شد که خبرنگار بی‌بی‌سی، برای قتل ندا آقاسلطان، اوباش را اجیر کرده بود. عملکرد دستگاه قضایی و امنیتی حکومت ایران نشان میدهد در بررسی پرونده کشته‌شدگان رفتار دوگانه دارند. اگر پرونده مربوط به کشته‌شدن مأموران خودی یا طرفداران حکومت باشد، عوامل حادثه را در مدت کوتاهی دستگیر می‌کنند ولی پرونده‌های کشته‌شدگان اعتراضات را با ادعای تحقیقات در حال بررسی رها میکنند تا مشمول گذرزمان شود. مأموران امنیتی حکومت جمهوری اسلامی با ربودن پیکرهای کشته‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران و انتقال آنها بدون اطلاع و اجازه خانواده و بستگان آنها به اماکن دیگر و دفن مخفیانه آنها بدون حضور بازماندگان تلاش می‌کنند تا خانواده و بستگان جانباختگان را به سکوت وادار کنند و آنها را تهدید می‌کنند که در صورت عدم تمکین به خواست‌های آنان از تحویل اجساد و اعلام محل دفن آنها ممانعت خواهند کرد. جمهوری اسلامی در بیشتر موارد با پرونده‌سازی برای کشته‌شدگان اعتراضات تلاش می‌کند تا حقیقت ماجرا را وارونه و به دور از واقعیت جلوه دهد و آن را به گروهای تجزیه‌طلب، داعش یا معترضان مسلح شده توسط دشمنان خارجی نسبت دهد. از ۲۶ شهریور تا ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۵۴۰ نفر، از جمله ۷۴ کودک زیر ۱۸ سال در سراسر ایران به دست نیروهای امنیتی وابسته به نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شدند و این حکومت فاسد کودک‌کش با کشتن کودکانی چون کیان پیرفلک ده ساله و بازداشت مادر او ماه منیر مولاییو اخراج او از محل کارش و حبس خانگی او و نیز ویلچرنشین کردن پدر او میثم پیرفلک همچنان به جنایتهای بی‌شرمانه خود ادامه می‌دهد و کودکانی که ابتدا ربوده شده و بعد تجاوز و به طرز فجیهی به قتل رسیده و آن قتل را انکار می‌کند مانند نیکا شاکرمی . من مهناز ترابی تنفر خود را از رژیم استبدادی و تروریستی جمهوری اسلامی با آگاهی رساندن به مردم ایران از حقوق ذاتی وشهروندی خود ابراز می‌کنم و خواستار پایان دیکتاتوری حکومت ولایت فقیه علی خامنه‌ای هستم.


سرکوب معترضان توسط علی خامنه‌ای پریا ترابی مقاله بشریت شماره ۲۷۸

سرکوب معترضان توسط علی خامنه‌ای

پریا ترابی   مقاله در ماهنامه بشریت شماره ۲۷۸

در جریان خیزش سراسری نیروهای انتظامی به همراه نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای‌زمینی ارتش، پلیس‌آگاهی، پلیس‌امنیت‌عمومی، فتا،یگان‌ویژه ناجا، و نوپو و بسیج و شبهه نظامیان خارجی از جمله نیروهای سرکوبگر اعتراضات مردمی بودند . علی خامنه‌ای در ۲۸ آبان ۱۴۰۱ دستور سرکوب فوری معترضان را صادر کر د. رئیس قوه‌قضائیه محسنی اژه‌ای گفت برای عناصر فعال جای بخششی وجود ندارد . نمایندگان مجلس در ۱۵ آبان ۱۴۰۱ خواستار اعدام معترضان شدند. که تا ۲۷ آبان همان سال تعداد معترضان به بیش از ۶۰۰۰۰ نفر می‌رسید. روحانیون نیز درخواست تداوم اعدام را صادر کردند. برای سرکوب اعتراضات جمهوری اسلامی از آمبولانس و لیزر استفاده شد. لیزر برای نشانه‌گیری قبل از شلیک و آمبولانس برای انتقال آنها به بازداشتگاه. پلیس ضدشورش از تیراندازی مستقیم به مردم و گازاشکاور و ماشین آبپاش استفاده کرد و در این میان کودکان زیادی نیز کشته شدند. قطع اتصال اینترنت در روزهای ابتدایی بسیار مشهود بود. جمهوری اسلامی به رهبری شخص پلید و بد طینت خامنه‌ای به گفته سازمان حقوق بشری هه‌نگاو ۱۸۶ کودک و نوجوان ۱۵۴ پسر و ۳۲ دختر را ربوده و برخی را به ۷۴ ضربه شلاق و جریمه مالی محکوم کرد. نیروهای جمهوری متجاوز اسلامی به دختران و پسران ۱۳ تا ۱۴ سال تجاوز جنسی کرده و مانند نیکا شاکرمی که پس از تجاوز و ضرب و شتم شدید او را از بلندی به پایین پرت کرده و آن را خودکشی اعلام کرد. جمهوری اسلامی با فیلم گرفتن از صحنه تجاوز به کودکان برای باجگیری و سکوت کودکان و نوجوانان استفاده کرد. جمهوری اسلامی به دستور شخص خامنه‌ای به مسموم کردن سریالی دانش‌آموزان و دانشجویان پرداخت و از طرف دیگر با گلوله‌ای ساچمه‌ای و پینت‌بال به نابینا‌کردن چشم بسیاری از معترضان پرداخت. مسئولان حکومتی هرگز این کشتارها و جنایات را برگردن نگرفتند و آن را انکار کردند. حکومت جمهوری اسلامی حتی در تحویل اجساد کشته‌شدگان اعتراضات به خانوادهایشان اشکال‌تراشی و طلب پول‌ کلان کرد. حکومت اسلامی بدطینت دانشجویان و معلمان و کارگران و فعالان کارگری و روزنامه هه‌نگاو زیادی را دستگیر و زندانی و به احکام طولانی حبس و شلاق و بسیاری هم به اعدام محکوم کرد. سرکوب معترضان همچنان ادامه دارد و با گروگانگیری و ربایش و معترضان و دستگیری خانواده‌های آنان و شکنجه و صدور روز افزون احکام اعدام همچنان به حکومت منحوس و دیکتاتوری خود ادامه داده و موجب فقر و بیکاری و بی‌سوادی کودکان و جنگاوری در تمام دنیا می‌شود . من پریا ترابی این حکومت مستبد و دیکتاتور را محکوم و خواهان سرنگونی این استبداد کثیف هستم.