اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Wednesday, 21 August 2024

پنج زن کنشگر دیگر در گیلان به حبس در زندان لاکان رشت محکوم شدند

پنج کنشگر مدنی در استان گیلان که آبان ماه سال گذشته در رشت بازداشت شده بودند، در مجموع به بیش از ٢٠ سال زندان محکوم شده‌اند.

نینا گلستانی، آناهیتا حجازی، آناهیتا دوستدار، رزیتا رجایی و نگین عدالت‌خواه پنج کنشگر زن اهل گیلان هستند که در حوزهٔ فرهنگ و محیط ‌زیست فعال بودند.

این پنج زن که ۲۰ آبان گذشته از سوی مأموران اطلاعات سپاه رشت بازداشت شدند، حالا از سوی دستگاه قضائی جمهوری اسلامی در مجموع به تحمل بیش از ٢٠ سال و هفت ماه حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

به‌گزارش منابع رادیوفردا، این پنج کنشگر مدنی هریک به اتهام‌ «اجتماع و تبانی» به سه سال و شش ماه و برای اتهام «تبلیغ علیه نظام» به هفت ماه و ۱۶ روز حبس محکوم شدند.

این حکم از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی مهدی راسخی ابلاغ شده است.

رادیوفردا آبان‌ماه سال گذشته از بازداشت دست‌کم ۲۰ تن از سوی مأموران اطلاعات سپاه شهر رشت و انتقال آن‌ها به مکانی نامعلوم خبر داده بود.

نینا گلستانی و رزیتا رجایی هر دو نویسنده، آناهیتا حجازی مدیر یک خانه امن حیوانات در رشت، به همراه آناهیتا دوستدار و نگین عدالت‌خواه نیز در بین بازداشت‌شده‌‌ها بودند که چندی بعد به صورت موقت از زندان لاکان رشت آزاد شدند.

شهر رشت، مرکز استان گیلان، در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی» که در پی جان‌باختن مهسا امینی در پاییز ۱۴۰۱ آغاز شد، شاهد اعتراض‌های گسترده و سرکوب شدید آن توسط مأموران جمهوری اسلامی بود.

پس از سرکوب این اعتراضات، بسیاری از کنشگران و فعالان مدنی زن نیز در استان گیلان احضار و بازداشت شدند.

برای نمونه ۲۵ مرداد سال گذشته، ۱۲ کنشگر زن ساکن استان گیلان در فومن، انزلی و لاهیجان بازداشت شدند.

این فعالان در مجموع به «بیش از ۶۰ سال حبس» محکوم شدند که این حکم هشتم خردادماه امسال در دادگاه تجدید نظر استان گیلان تأیید شد و شماری از آنان راهی زندان لاکان رشت شدند.

Tuesday, 20 August 2024

یورش پلیس ایران به مؤسسه گوته؛ قوه قضائیه از تعطیلی «مراکز وابسته به دولت آلمان» خبر داد

گزارش‌های رسیده از ایران حاکی است که مأموران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با یورش به مؤسسه آموزش زبان آلمان معروف به گوته در تهران، آن را پلمب کردند.

خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضائیه، روز سه‌شنبه ۳۰ مرداد بدون اشاره به مؤسسه گوته اعلام کرد: «دو شعبه از مراکز غیرقانونی وابسته به دولت آلمان که با نقض قوانین کشور، مرتکب اعمال غیرقانونی متعدد و تخلفات گسترده مالی شده بودند، با دستور مقام قضایی تعطیل شدند.»

در اطلاعیه‌ای که در حساب ایکس، توئیتر سابق، این خبرگزاری منتشر شد، ادعا شده گزارش‌هایی از «تخلفات سایر مراکز وابسته به آلمان» در ایران دریافت شده و «تحقیقات» درباره آن جریان دارد.

تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، تعدادی از ماشین‌های نیروی انتظامی را نشان می‌دهد که مقابل این مؤسسه در خیابان دیباجی توقف کرده و برخی از نیروها در حال کندن تابلوی ورودی آن هستند.

برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند که تعطیلی این مؤسسه در زمان برگزاری امتحان زبان آلمانی صورت گرفته است.

انستیتو یا مؤسسه گوته یک سازمان غیرانتفاعی است که وظیفه آن گسترش زبان و فرهنگ آلمانی در کشورهای مختلف است.

برخی گمانه‌زنی‌ها حاکی است که تعطیلی مؤسسه یادشده در واکنش به تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ از سوی دولت آلمان بوده است.

مرکز اسلامی هامبورگ و نهادهای تابعه آن، به‌دلیل پیروی از اهداف اسلام‌گرایانه تندرو، روز سوم مرداد امسال از سوی وزارت کشور آلمان تعطیل شدند.

«مرکز اسلامی هامبورگ» از سوی سازمان اطلاعات آلمان به عنوان یک مرکز افراطی طبقه‌بندی شده است و این سازمان پیشتر نیز اعلام کرده بود که مرکز یادشده اغلب «نگرش آشکارا یهودستیزانه و ضد اسرائیلی» را ترویج می‌کند.

تعطیلی این مرکز با خشم وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران روبرو شد و مدیر کل غرب اروپا این وزارتخانه، اقدام دولت آلمان را «اقدام خصمانه و مغایر با اصول بنیادین حقوق بشر» خوانده و آن را محکوم کرد.

محمدهادی مفتح رئیس مرکز اسلامی هامبورگ و نماینده مستقیم علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در این مرکز در آبان‌ سال ۱۴۰۱، در اوج اعتراضات سراسری در ایران، از آلمان اخراج شده بود.

اختصاصی| روایتی از «تفتیش عقاید» در روند «گزینش» اساتید؛ بازجویی، بازداشت و ممانعت از تدریس به دلیل امضای بیانیه درخواست آزادی دانشجویان


سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۲۲:۴۲

ايران

اختصاصیروایتی از «تفتیش عقاید» در روند «گزینش» اساتید؛ بازجویی، بازداشت و ممانعت از تدریس به دلیل امضای بیانیه درخواست آزادی دانشجویان

۳۰ مرداد ۱۴۰۳

دانشگاه آزاد- دانشجو - اعتراضات دانشجویی

بررسی برنامه حسین سیمایی صراف، وزیر پیشنهادی «علوم، تحقیقات و فناوری» مسعود پزشکیان امروز در مجلس شورای اسلامی در حالی به پایان رسید که هیچ اشاره‌ای، نه از سوی وزیر پیشنهادی و نه از سوی موافقان و مخالفانش، به وضعیت بحرانی اخراج اساتید از دانشگاه‌ها در جریان اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» نشد.

موج گسترده اخراج و «قطع همکاری» اساتید دانشگاه‌ها و موسسات عالی در یکی دو سال اخیر که به بهانه‌های سیاسی و عقیدتی صورت گرفت، یکی از دلایل نارضایتی‌های جامعه دانشگاهی بود که پزشکیان وعده ترمیم‌اش را داده بود.

پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی و در میزگرد فرهنگی در تلویزیون جمهوری اسلامی گفته بود که «با هرگونه اخراج اساتید مخالفم. رفتار‌هایی که برخی می‌کنند شاید تسویه حساب‌های شخصی است.»

در چنین فضایی، شمار گسترده‌ای از استادان و دانشجویان دانشگاه‌های کشور هشدار داده‌اند که ابلاغ تازه‌ترین آیین نامه استخدامی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی وزارت علوم، و اخراج فله‌ای استادان دانشگاه‌ها؛ نشان از تکمیل پروژه‌ «خالص‌سازی و اسلامی کردن دانشگاه‌ها» دارد.

پروژه «خالص‌سازی» دانشگاه‌ها که ماه‌ها پیش از رسمیت یافتن این آیین‌نامه، و از زمان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ شدت گرفت، با طرح اتهام‌های سنگین امنیتی، صدها استاد منتقد از جمله سی و دو هزار استاد حق‌التدریسی دانشگاه آزاد اسلامی را از ادامه کار ممنوع کرد.

بهناز امانی، استاد سابق دانشگاه آزاد اسلامی که به دلیل امضای بیانیه‌ درخواست آزادی دانشجویان، در جریان اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ بازداشت، زندانی و سپس از دانشگاه اخراج شد، در گفتگویی اختصاصی با «صدای آمریکا» گفت که ابتدا تحت بازجویی مقامات امنیتی دانشگاه قرار گرفته و بلافاصله پس از آن بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

این استاد اخراجی می‌گوید که پس از آزادی و مراجعه به دانشگاه «با رفتارهای توهین‌آمیز» مقامات دانشگاه و حراست مواجه شده و علاوه بر عدم دریافت مطالبات معوقه، هیچ مدرک قانونی مشخصی برای اخراج به او ارائه نشده است.

او گفت حتی دانشجویان نمی‌دانستند که بازداشت او به‌دلیل امضای بیانیه و حمایت از آنان بوده و مقامات دانشگاه به‌آنها گفته بودند که «به‌دلیل امضای چک بی‌محل» زندانی شده است.

امانی که به‌گفته خود؛ مدت هشت سال در دانشگاه آزاد اسلامی، واحدهای تهران مرکز و تهران جنوب، تدریس می‌کرد، در پاسخ به‌سوال صدای آمریکا درباره کنکاش در باورهای عقیدتی و سیاسی در مراحل گزینش دانشگاه، گفت: «زمانی که برای گزینش حراست فراخوانده شده بودیم، سایر همکاران که این تجربه داشتند توصیه کردند که آرایش نداشته باش و با حجاب کامل برو. اما چادر سر نکن چون همین حالا بنابر تحقیقاتی که از قبل کردند می‌دانند که چادری نیستی و بنابراین اگر روز گزینش با چادر بروی به تو شک می‌کنند.»

بهناز امانی، استاد سابق دانشگاه آزاد اسلامی که به دلیل امضای بیانیه‌ درخواست آزادی دانشجویان، در جریان اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ بازداشت، زندانی و سپس از دانشگاه اخراج شد، در گفتگویی اختصاصی با «صدای آمریکا» گفت که ابتدا تحت بازجویی مقامات امنیتی دانشگاه قرار گرفته و بلافاصله پس از آن بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد.

او افزود که مجبور بوده درباره وضعیت تاهل خود توضیح دهد و اثبات کند که نامزد دارد و مجرد نیست.

امانی با تاکید بر این‌که در مراحل گزینش «هیچ سوال علمی پرسیده نمی‌شود» گفت: «در عوض سوالات به دو بخش دینی و سیاسی تقسیم می‌شود.»

او گفت که مجبور شده بود تا قبل از گزینش «وب‌سایت رهبری» را کامل بخواند و خطبه‌های هفته‌های اخیر نماز جمعه و رساله شرعی را دقیق مطالعه کند.

این استاد اخراجی دانشگاه که در حال حاضر در خارج از کشور به‌سر می‌برد و در ماه مارس نیز در شورای حقوق بشر به عنوان یکی از شاهدان روایت خود را با هیات حقیقت‌یاب سازمان ملل به اشتراک گذاشته بود، در پاسخ به‌سوال دیگر صدای آمریکا درباره نیروهایی که در بازجویی و بازداشت او مداخله داشتند، سوالات بازجویی خود را تشریح کرد.

امانی گفت: «بعد از امضای بیانیه، ابتدا حراست سازمان مرکزی به مدت دو ساعت از من بازجویی کردند. با اولین سوال سر اصل مطلب رفتند که بیانیه امضا کردید؟ چرا؟ چه فرد یا افرادی بیانیه را در اختیارتان گذاشتند؟ شما برای چه کسانی ارسال کردید؟ به چه هدف و منظوری این بیانیه را امضا کردید؟ آیا می‌دانید که دانشجویان بازداشتی به اصل نظام (اشاره مستقیم به عکس رهبر بر روی دیوار) توهین کرده‌اند؟»

او به بخش دیگری از بازجویی‌ها اشاره کرده و گفت که آنها می‌خواستند که دانشجویان را به اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق نسبت دهند و پرسیدند که نظرم «درباره مرگ مهسا امینی چیست» و ادعا کردند که «او از پیشمرگان حزب کوموله بوده و جلیقه انتحاری به تن داشته!»

لازم به ذکر است که جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت کشته شدن مهسا امینی را به‌عهده نگرفته و با ایجاد شایعاتی سعی در تغییر روایت واقعی او دارد.

این استاد اخراجی در ادامه افزود که به فاصله یک روز پس از این بازجویی بازداشت شده و دو ماه در زندان قرچک محبوس بوده است و پس از آن نیز اجازه ادامه تدریس در دانشگاه را نیافته است.

در گزارش دیگری که چندی پیش روزنامه اعتماد منتشر کرد، حسین سراج‌زاده، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی، که تیرماه امسال، به‌دلیل امضای بیانیه حمایت از دانشجویان، با حکم بازنشستگی اجباری از دانشگاه کنار گذاشته شد، گفت: «آنقدر برای کنار گذاشتن من عجله داشتند که حتی قانون خودشان را هم نقض کردند. روال بازنشستگی هیات علمی بعد از پایان ترم تابستانی است.»

حمید ملک زاده؛ فارغ‌التحصیل دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و از متقاضیان عضویت در هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه کاشان، که از حامیان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بوده است، می‌گوید که مسئولان این دانشگاه حاضر به‌اجرای رای هیات مرکزی و تایید عضویت او نیستند.

در آیین نامه استخدامی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی وزارت علوم که به تازه‌گی تصویب و در وب‌سایت «شناسنامه قانون» منتشر شده، عدم سابقه عضویت یا وابستگی یا حمایت از گروه‌های سیاسی و غیرسیاسی «معارض و معاند با جمهوری اسلامی» یکی از شروط پذیرش در هیات علمی است.

همچنین «عدم فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی، شرکت در تجمعات و اغتشاشات علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و یا امضای بیانیه‌های ضد جمهوری اسلامی ایران» نیز به عنوان یکی دیگر از شروط پذیرش ذکر شده است.

نداشتن سابقه سو در کمیته انضباطی دانشجویی «حراست» موسسه و رعایت پوشش کامل و حجاب از دیگر مواردی است که در این آیین نامه به آنها تاکید شده است.

کارشناسان بر این باورند که رویکرد جمهوری اسلامی در مراکز آموزش عالی و دانشگا‌ه‌ها در راستای یکدست سازی حلقه‌های مدیریت و آموزش است تا از این طریق جریانات اعتراضی دانشجویی را بهتر کنترل کنند.

این روند پس از خیزش سراسری مردم در واکنش به مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه «گشت ارشاد» شدت بیشتری به خود گرفته است. برهمین اساس صدای آمریکا آذر ماه سال ۱۴۰۲ در گزارشی اختصاصی به موضوع احضار، تعلیق، اخراج، پرونده‌سازی و تبعید اجباری دانشجویان و استادان سراسر ایران به بهانه خیزش «زن، زندگی، آزادی» پرداخته بود.

در این گزارش تاکید شده بود که شواهد موجود از فشارهای امنیتی سیستماتیک بر دانشگاه‌ها حکایت می‌کند و رد پای نهادهایی چون وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات قوه قضائیه در تمامی این سرکوب‌ها دیده می‌شود.


Sunday, 18 August 2024

مریم یحیوی از زندان اوین: برای لغو حکم اعدام هم‌پیمان و هم‌قسم شده‌ایم

زیر سایه‌های تپه‌های اوین که سال‌ها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترین‌های این سرزمین بودند، هم‌پیمان و هم‌قسم شده‌ایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.

روایت، روایت غریبی نیست. روایتِ یک “نه” بزرگ به حکم اعدام و لغو آن است. روایت سال‌ها ایستادگی و مقاومت و مبارزه‌ آگاهانه با چرخه‌ معیوب این حکم ضدانسانی است که هر چند صباحی بسته به اوضاع سیاسی مملکت سرعت بیشتری می‌گیرد.

روایت، روایت غریبی نیست. در صبحی که گرمای خورشید بیداد می‌کرد، خبر اعدام رضا رسایی یکی از “ما” رسید و ما که به تازگی حکم اعدام رفیق‌مان پخشان عزیزی را دریافت کرده بودیم و دو رفیق دیگرمان، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری در خطر صدور حکم اعدام هستند، خشم گره‌خورده در گلوی‌مان را فریاد زدیم.

طبق قانون، ما از حق اعتراض‌مان چه در سلول انفرادی، چه در زندان و چه در خیابان‌های شهر استفاده می‌کنیم و آن‌ها اولین و تنها راه‌شان سرکوب است.

زورشان را در بازوهای‌شان جمع کردند و بر سر و جان ما نشاندند.

زدند و در فیک نیوزهای‌شان نوشتند و گفتند: زندانیانِ تحریک‌شده در شورشی پرسنل زندان و نیروهای گارد را مورد ضرب و شتم قرار دادند!

ملاقات و تلفن که از حقوق اولیه هر زندانی‌ست را ممنوع کردند تا در کنار فشاری که بر ما وارد می‌کنند خانواده‌های ما را نیز تحت فشار روانی قرار دهند.

آن‌ها می‌گویند چه در داخل زندان و چه بیرون از زندان خفه شوید. کور و کر و لال باشید. به بی‌عدالتی و ستمِ اطراف‌تان بی‌تفاوت باشید تا شاید چند صباحی بگذاریم زندگی کنید.

آنها با قصد فشار مضاعف بر ما و خانواده‌هایمان، با محرومیت‌های اعمال شده، با تهدید و ارعاب و پرونده‌سازی می‌خواهند ما را از راهی که در پیش گرفته‌ایم برحذر دارند.

آنها نمی‌دانند که ما در شبی که ماه از نیمه گذشته بود، دست در دست هم، زیر سایه‌های تپه‌های اوین که سال‌ها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترین‌های این سرزمین بودند، هم‌پیمان و هم‌قسم شده‌ایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.

مریم یحیوی
مرداد ۱۴۰۳
زندان اوین

Saturday, 17 August 2024

ماشالله کرمی، پدر دادخواه، به بیش از ۸ سال زندان، جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شد


ماشالله کرمی، پدر دادخواه، به بیش از ۸ سال زندان، جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شد

دادگاه کیفری دو شهرستان نظرآباد، ماشالله کرمی، پدر محمدمهدی کرمی، معترض اعدام‌شده را به مجموعا هشت سال و ۱۰ ماه زندان، ۱۹ میلیارد و ۲۰۰ میلیون ریال جریمه نقدی و مصادره اموال شامل خودرو و منزل مسکونی محکوم کرد.

این حکم که روز ۲۵ مرداد صادر شده، این پدر دادخواه را بابت اتهام «تحصیل مال از طریق نامشروع» به ۱۴ ماه حبس و بابت اتهام «مشارکت در پولشویی» به هفت سال و هشت ماه حبس محکوم کرده است.

بر اساس تصویر حکم که نسخه‌ای از آن به دست ایران‌اینترنشنال رسیده، در حکم صادره قید شده که «هر سه مجازات توامان به عنوان مجازات اشد» در نظر گرفته شده است.

شهلا اروجی، وکیل دادگستری، در گفت‌وگو با «شبکه شرق» درباره حکم صادر شده برای کرمی گفت که این پرونده مجموعا ۱۱ متهم داشته که سنگین‌ترین حکم صادره به کرمی اختصاص یافته است.

اروجی درباره حکم صادره برای دیگر متهمان این پرونده بیان کرد: «بنا بر حکم صادره، از میان ۱۰ متهم دیگر پرونده چهار نفر حکم تعلیقی دریافت کرده‌اند و مابقی آنان نیز به ۹۱ روز حبس محکوم شده‌اند.»

این وکیل دادگستری با بیان اینکه حکم صادره از دید وکلای پرونده، دارای ایرادات متعدد حقوقی و قانونی است و به آن اعتراض خواهند کرد، افزود دلایل اثبات اتهامات انتسابی به کرمی عمدتا اظهارات دیگر متهمان پرونده است.

به گفته او، دادگاه زدن سند خودرو و یک ملک به نام اقوام کرمی را به عنوان ادله اثبات جرم در نظر گرفته و به دفاعیات وکلا توجه نکرده است.

ماشالله کرمی پیش‌تر در بخش نخست این پرونده بابت اتهامات «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب کرج به شش سال حبس که پنج سال آن قابل اجراست، محکوم شده بود.

اروجی در پایان با اشاره به اینکه حکم اشد صادره از سوی دادگاه کیفری دو نظراباد از حکم صادره به دست دادگاه انقلاب سنگین‌تر است، گفت که همراه با دیگر وکلای پرونده در موعد مقرر به حکم صادره اعتراض خواهند کرد و امیدوارند دادگاه تجدیدنظر به ایرادات پرونده رسیدگی کند.

علی شریف‌زاده اردکانی، وکیل دیگر کرمی، روز ۲۲ مرداد در گفت‌وگویی با «شبکه شرق» از صدور حکم توقیف اموال موکلش خبر داد.

به گفته این وکیل دادگستری، حکم توقیف اموال در حالی صادر شد که دادگاه کیفری مربوطه بابت اتهام «پولشویی و تحصیل مال نامشروع» حکمی صادر نکرده و از سوی دیگر، اتهامات امنیتی ماشاالله کرمی ارتباطی با اموالی که او به واسطه هبه مردم به دست آورده، ندارد.

ماشاالله کرمی ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ با یورش نیروهای وزارت اطلاعات به خانه‌اش در کرج دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر منتقل شد.

ماموران در زمان بازداشت او شماری از لوازم الکترونیکی، از جمله لپ‌‌تاپ و تلفن همراه او و اعضای خانواده‌اش را ضبط کردند و با خود بردند.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، کارت‌‌های بانکی کرمی و خانواده‌اش هم همان زمان مسدود شدند

محمدمهدی کرمی، جوان ۲۱ ساله‌ای بود که در جریان مراسم چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست، از کشته‌شدگان جنبش مهسا، به اتهام کشتن یک نیروی بسیجی به نام روح‌الله عجمیان بازداشت شد.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی حکم به محکومیت ۱۶ نفر در این پرونده داد که از میان آن‌ها، محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، ۱۷ دی ۱۴۰۱ اعدام شدند.

پیش از این گزارش‌های متعددی درباره شکنجه محمدمهدی کرمی و دیگر متهمان این پرونده برای گرفتن اعتراف اجباری از آنان منتشر شده بود.

علاوه بر کرمی و حسینی، جمهوری اسلامی دست‌کم هشت نفر دیگر را با نام‌های محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، مجید کاظمی، سعید یعقوبی، صالح میرهاشمی، میلاد زهره‌وند، محمد قبادلو و رضا رسایی در ارتباط با خیزش انقلابی مردم ایران اعدام کرد.



Friday, 16 August 2024

نجات ایران” بسته به عبور از “جمهوری‌اسلامی” است

کلمه - عبدالله ناصری

▫️به خاطر دارم که ۳-۴ پیش، دوست عزیز دانشمندم-دکتر محمدمهدی مجاهدی- که قلمی روان و جوشانی دارد در مطلبی، تلازم و پیوستگی ایران (جغرافیا) و حکومت ایران (سیاست) را تحلیل کرده بود. آن یادداشت ارزش خواندن ، فراوان داشت. آن هنگام ، نگارنده نقد کوچکی بر آن نوشت و در آن ، تلازم و تضامن جغرافیا و سیاست را در ایران نفی کرد. هر حکومتی بسته به توان سرزمینی و جغرافیایی خود که “زیست طبیعی مردم” را تضمین می‌کند قدرت دارد.

▫️جغرافیا (اعم از جغرافیای طبیعی، انسانی، سیاسی) اگر قوی باشد، معرف قدرت دولت یا حکومت است. جمهوری اسلامی و رهبر آن هیچگاه نسبت به لوازم این قدرت تعهدی نداشت. کافی است نگاهی بیندازیم به وضعیت آب، خاک، جنگل، دریا، کوه، هوا و … در سه دههٔ اخیر و انهدام آنها به خاطر مدیریت مبتذل و غیر اصولی فرد و افرادی که به جای “حکمرانی”، “ولایت‌رانی” می کنند.

▫️از مخالفان داخلی حکومت ولی فقیه، میرحسین موسوی اولین کسی بود که به اولویت جغرافیای ایران توجه کرد. آخرین بیانیهٔ موسوی که به درستی به “نامهٔ نجات ایران” نامبردار شد تنها راه حفظ جغرافیای ایران است. موسوی که خود از رهبران انقلاب بود ابتدا در برابر تقلب بزرگ انتخاباتی سال ۸۸ و کودتای نرم سپاه پاسداران ایستاد، ولی آن هنگام هنوز به قانون اساسی ایمان داشت ودر همان حصر خانگی از اجرای بدون تنازل قانون اساسی سخن می‌گفت.

▫️این که عضو شورای انقلاب و اولین نخست‌وزیر حکومت پس از سالها صریحا اعلام می‌کند راه نجات ایران عبور از ولی فقیه و حکومت مطلقهٔ اوست، بیش از هر مطالبهٔ مشابه، دقیق و مستند است، زیرا چهل سال تجربه پشت سر دارد و لذا این یک شعار ایده آلیستی نیست. امروز بیش از هر زمان دیگر، نگرانی از خاک (جغرافی) ایران عمومی شده است. جز اندکی از پیروان نادان ولایت، بیش از ۸۵٪ از مردم ایران، نگران جغرافیای ایران هستند و حتی بیش از نیمی از همین جمعیت، علاوه بر دغدغهٔ خاک، نسبت به اسلام و تشیع برساختهٔ “جهل مقدس” با پشتیبانی “ولی فقیه” نگران‌اند.

▫️ایران امروز نیازمند یک حکومت سکولار است تا بتواند دین (نه دینداری) و اخلاق (نه موعظه و نصیحت) را تقویت کند. رهبر جمهوری اسلامی ایران حتی “حقوق بشر” را که نیاز عمومی انسان است جعلی می‌داند. برخورد با انقلابِ “زن، زندگی، آزادی” که در تاریخ ۴۵ ساله سابقه نداشته و تداوم آن تنها مسیر نجات ایران است از کارهایی است که مرگ حکومت ولی فقیه را و ضرورت عبور از جمهوری اسلامی را تسریع می‌‌کند. گمشدهٔ اصلی در حکومت فعلی ایران، نفی دو اصل فطری و عقلی بشر است :۱-اصالت انسان یا همان اومانیسم ۲-تعدد عقیده یا همان پلورالیسم.

▫️جامعهٔ ایرانی برای دست یافتن به این مهم باید نگاه ویژه‌ای به “مقاومت مدنی” در گسترهٔ عمومی (خیابان) داشته باشد. خیابان نیروی عظیم اجتماعی را در مقابل قدرت حاکمیت به رخ کشیده و آن را به عقب می‌راند، معتقدم هر قدر تقابل دو نیروی مردم و حاکمیت ، توازنش به سود مردم سنگین‌تر شود، تحقق مطالبات انقلاب مهسا و  آنچه میرحسین موسوی “نجات ایران” می‌نامد را تسهیل می‌کند.

@kaleme

Wednesday, 14 August 2024

رضوانه خان‌بیگی، زندانی سیاسی در اوین، در هفتمین ماه بارداری‌ از خدمات پزشکی محروم است

رضوانه خان‌بیگی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین در سی و دومین هفته بارداری‌ و کم‌تر از دو ماه به زایمان، از خدمات درمانی مناسب و مرخصی محروم است.

یک منبع آگاه به بی‌بی‌سی گفت با وجود گذشت هفت ماه از بارداری رضوانه خان‌بیگی، مقام‌های زندان از ارائه مدارک پزشکی و نتایج سونوگرافی ممانعت کرده‌اند و این باعث نگرانی‌ مضاعف این زندانی شده است.

به گفته این منبع آگاه، خانم خان‌بیگی زیر فشار شدید و «تعمدی» مسئولان زندان قرار دارد و همه بخش‌های زندان از دادیاری گرفته تا قاضی اجرای احکام، ریاست بند زنان، مسئولان بهداری، حفاظت اطلاعات و ریاست زندان به وضعیت بحرانی رضوانه خان‌بیگی و فرزندش بی‌توجه هستند.

خانم خان‌بیگی به بیماری صرع مبتلا است و به دلیل مصرف داروهای ضد صرع قبل و حین بارداری و خطر تشنج حین زایمان طبیعی، به توصیه پزشک باید سزارین شود اما به دلیل بی‌توجهی کادر زندان، هیچ‌‎گونه رسیدگی و هماهنگی برای جهت انجام عمل سزارین تاکنون انجام نشده است.

علاوه بر این، حکم او تعلیق نشده یا به تعویق نیفتاده و با مرخصی طولانی مدت برای زایمان نیز موافقت نشده است. در شرایط محدود زندان خانم خان‌بیگی از دسترسی به پزشک زنان و زایمان هم محروم است.